دانلود و خرید کتاب پرسش های بزرگ فلسفی رابرت سی سولومون ترجمه زهره قلی‌پور
تصویر جلد کتاب پرسش های بزرگ فلسفی

کتاب پرسش های بزرگ فلسفی

معرفی کتاب پرسش های بزرگ فلسفی

کتاب پرسش های بزرگ فلسفی کتابی مشترک به قلم رابرت سی. سولومون و کاتلین ام. هیگینز است که زهره قلی‌پور ان را ترجمه کرده است. 

 درباره کتاب پرسش های بزرگ فلسفی

 فلسفه زادهٔ پرسش‌های بزرگ است، و بزرگی این پرسش‌ها در معطوف بودن آن‌ها به هستی و سرشت انسان، مبدأ و ماهیت وجود است. میل به دانستن یک چیز است و میل به کشف خاستگاه خویشتن چیزی دیگر. میل نخست همان ریسمانی است که اندیشه را به مدرسه و دانشگاه و مراکز تحقیقاتی، و در سطحی‌ترین حالت به نشریات عامه‌پسند علمی و مستندهای علمی تلویزیونی وصل می‌کند. اما آن میل دیگر، پرسش از مبدأ هستی خویش، نه یک پرسش، بلکه سرچشمهٔ پرسشگری است و نوشیدن جرعه‌ای از آن بر شدت عطش می‌افزاید؛ نه‌فقط اندیشه، که قلب و روح را درمی‌نوردد، اگر پاسخی برای اقناع عقل نیابد، به روح نقب می‌زند و از آن وادی دیگر معرفت، یعنی ایمان، که سرشته به ادراک‌های شهودی است، سر درمی‌آورد.

رابرت سی. سولومون و کاتلین ام. هیگینز، در این کتاب بعد از معرفی الفبای لازم برای اندیشهٔ منظم فلسفی یعنی منطق (ذیل عنوان «کمی منطق» در بخش مقدمه)، می‌کوشند تا براساس اهمیت پرسش‌هایی که برای اندیشه اهمیت زیادی دارند مسیر کتاب را پیش ببرند. در این کتاب آن انتظار متداولی که از یک کتاب راهنمای فلسفی می‌رود، یعنی انتظار مواجهه با معرفی دیدگاه‌های فیلسوفان براساس سیر تاریخی اندیشه، جای خود را به منظومه‌ای از اندیشه‌های ادوار مختلف می‌دهد که پیرامون موضوعی واحد شکل گرفته‌اند. مثلاً وقتی پرسش بزرگ دربارهٔ معنای زندگی به میان می‌آید (فصل دوم)، شاهد منظومه‌ای از اندیشه‌هایی هستیم که فارغ از فاصلهٔ تاریخیِ صاحبان خود ــ از نویسندهٔ کتاب جامعه (در تورات) گرفته تا نیچه، از بودا گرفته تا کامو ــ آن‌ها را گرد هم می‌آورد، چون در این کتاب پرسش‌ها هستند که اهمیت پرسنده‌ها را نشان می‌دهند و نه برعکس.

خواندن کتاب پرسش‌های بزرگ فلسفی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 اگر علاقه‌مند به فلسفه هستید و در ذهنتان پرسش‌های بزرگی درباره جهان هستی و وجود انسان دارید، این کتاب برای شماست.

دربارهٔ نویسندگان کتاب پرسش‌های بزرگ فلسفی

رابرت سی. سولومون (۲۰۰۷ ـ ۱۹۴۲)، آموزگار و استاد فلسفه، شهرتی جهانی دارد. او استاد برجستهٔ دانشگاه تگزاس واقع در آستین بود. مدرک دکترای خود را از دانشگاه میشیگان اخذ کرد و در طول دوران حرفه‌ای خود علاوه‌بر دانشگاه تگزاس در دانشگاه‌ها و مراکز مختلفی از جمله دانشگاه پرینستون، دانشگاه پیتسبورگ، دانشگاه اوکلند و دانشگاه کالیفرنیا تدریس کرد. وی بالغ بر چهل کتاب تألیف کرده که شامل آشنایی با فلسفه، تاریخچهٔ فلسفه (با همکاری کاتلین ام. هیگینز)، اشتیاق‌ها، روح در فلسفهٔ هگل، دربارهٔ عشق، ورای خط زیرین (با همکاری کلنسی مارتین در ویراست چهارم)، اخلاق و فضیلت، لذت فلسفه و راستین برای عواطف ما می‌شود. وی همچنین در ویرایش بیست پرسش (با همکاری لی بووی و مردیت مایکلز در ویراست پنجم) و از زمان سقراط (همراه کلنسی مارتین) همکاری داشته است.

کاتلین ام. هیگینز استاد فلسفه در دانشگاه تگزاس واقع در آستین است. مدرک دکترای خود را از دانشگاه ییل اخذ کرده و علاوه‌بر دانشگاه تگزاس در دانشگاه اوکلند و دانشگاه ریورساید کالیفرنیا به تدریس مشغول بوده است. وی مؤلف چندین کتاب است از جمله «زرتشتِ» نیچه، موسیقی برای زندگی ما، نیچه واقعاً چه گفت (با همکاری رابرت سی. سولومون)، تسکین کمدی، تاریخ مختصر فلسفه (با همکاری رابرت سی. سولومون)، سوزوگدازی برای حکمت (با همکاری رابرت سی. سولومون) و موسیقی میان ما؛ موسیقی زبانی جهانی است؟. وی همچنین ویراستار یا ویراستار همکار کتب متعددی از جمله زیبایی‌شناسی در عمق و سیزده پرسش در اخلاق و فلسفهٔ اجتماعی (با همکاری لی بووی و مردیت مایکلز در ویراست دوم) بوده است.

بخشی از کتاب پرسش‌های بزرگ فلسفی

کل فلسفه پیرامون باورها و نگرش‌های ما دربارهٔ خودمان و جهان است. بنابراین، فلسفیدن قبل از هر چیز عبارت است از تلاش برای بیان واضح و قانع‌کنندهٔ آن‌چه درستی‌اش را قبول داریم یا مورد اعتقاد ماست. نباید چنین برداشت شود که فلسفه صرفاً عبارت است از اعلام وفاداری به ایده‌های ظاهراً برجسته یا کلمه‌ای دهان‌پُرکن یا یک دستگاه فکری۴. فلسفه عبارت است از بسط این ایده‌ها و تلاش برای پرداختن به آن‌ها با همهٔ دلالت‌ها و پیچیدگی‌های‌شان. فلسفه تلاش دارد تا پیوند این ایده‌ها را دریابد، آن‌ها را با عقاید سایرین، از جمله اظهارات برجستهٔ فیلسوفان بزرگ گذشته، مقایسه کند. کوششی است برای درک تفاوت‌ها میان عقاید یک نفر و سایر افراد، توانایی بحث با فرد مخالف و حل دشواری‌هایی که او سر راه شما قرار می‌دهد. یک‌بار یکی از شاگردان ما گفت ایده‌های اصلی خود را بدون شرح و توضیح روی یک صفحه کاغذ فهرست کرده، اما نمی‌دانست چگونه ارتباط آن‌ها را با یکدیگر نشان دهد و چه‌طور از آن‌ها مقابل فرد مخالف دفاع کند. خودش می‌گفت تا وقتی از بازی در خط حملهٔ فوتبال لذت می‌برد که مجبور به مشارکت با سایر بازیکنان نباشد و تیم مقابل به زمین وارد نشود. اما بازی فوتبال در هماهنگی با تیم و حملهٔ تیم مقابل معنا پیدا می‌کند؛ فلسفه تلاش برای گرد آوردن ایده‌های مختلف در دیدگاهی واحد و دفاع از باورهای‌تان در برابر کسانی است که قصد ابطال آن را دارند.

سقراط از برجسته‌ترین فیلسوفان همهٔ ادوار بود، گرچه هرگز فلسفهٔ خود را به شکل مکتوب ثبت نکرد (همهٔ آن‌چه دربارهٔ او می‌دانیم از رهگذر شاگردش افلاطون و سایر فیلسوفان به دست ما رسیده است). سقراط در سال ۴۶۹ یا ۴۷۰ پیش از میلاد چشم به جهان گشود و تا پایان عمر در آتن زیست. استعدادی خیره‌کننده در سخنوری و استدلال داشت. دربارهٔ ازدواج او شایعات فراوانی وجود دارد. چندین فرزند داشت و بیش‌تر عمر را در فقر به سر برد. فلسفه‌اش را بر نیاز به «شناخت خویش» و زیستن بر مبنای «زندگی اندیشیده» بنا کرد، با این‌همه به زعم سقراط اوج دانایی در این است که بدانیم چه‌قدر نادان هستیم. بیش‌تر مساعی او صرف تعریف کردن و زیستن در پرتو صورت‌های آرمانی حکمت، عدالت و زندگی پسندیده شد. در سال ۳۹۹ پیش از میلاد از سوی اهالی آتن به اتهام این‌که با افکارش «جوانان را به فساد می‌کشد» محاکمه شد. سقراط را به مرگ محکوم کردند، اما به هیچ‌یک از فرصت‌های گریز یا لغو مجازاتش تن نداد و حکم بی‌رحمانه و ناعادلانهٔ دادگاه را با کمال وقار و ایراد چند خطابهٔ درخشان پذیرفت و برای آرمان‌هایی که از آن‌ها دفاع می‌کرد جان باخت، به همان ترتیبی که برای آن‌ها زندگی کرده بود.

ورای کلمات جاافتاده

دفاع از باورها، فارغ از این‌که چه‌قدر درست‌اند، با پافشاری بر تکرار یک کلمه تفاوت اساسی دارد. برای مثال شاید بیان این‌که به آزادی باور دارید به شما احساس غرور و درست‌کاری ببخشد، اما این هیچ ربطی به فلسفه، و به همین ترتیب به آزادی ندارد، مگر این‌که روشن کنید دقیقاً مدافع چه چیزی هستید، به چه چیزی باور دارید و بر چه اساسی این به قول خودتان آزادی تا این حد مطلوب است. اما اغلب دانشجویان، مثل بسیاری از فیلسوفان حرفه‌ای، گرفتار این‌دست کلمات جذاب و تحسین‌برانگیز می‌شوند که می‌توانیم آن‌ها را «کلمات جاافتاده» بنامیم. این کلمات به گونه‌ای هستند که انگار به چیزی کاملاً مشخص و واقعی (مثل کلمهٔ سگ) دلالت دارند، اما در حقیقت از دشوارفهم‌ترین کلمات به شمار می‌روند و صعب‌ترین مسائل فلسفی را پیش پای ما می‌گذارند. به نظر می‌رسد آزادی به معنای خلاص شدن از زندان یا برخورداری از امکان بیان افکار فردی بر ضد سیاست‌های نامطلوب یک حکومت باشد، اما به محض این‌که بخواهیم بگوییم چه فصل مشترکی بین این دو مثال، و موارد متعدد دیگر، وجود دارد، معلوم می‌شود خودمان هم نمی‌دانیم دقیقاً از چه چیزی حرف می‌زنیم. همه بی‌تردید به آزادی باور دارند، اما پرسش این است که آن‌چه باور دارند چه چیز است. بر همین سیاق، بسیاری از مردم کلماتی نظیر حقیقت، واقعیت، اخلاق، عشق و حتی خدا را همچون کلمات جاافتاده به کار می‌گیرند؛ کلماتی که صِرف بیان آن‌ها احساس خوبی به ما می‌بخشد. اما شرح باورهایی که گمان می‌رود این کلمات توصیف می‌کنند زحمتی بیش‌تر از بیان خشک‌وخالی آن‌ها می‌طلبد، ضمن این‌که لازم است روشن شود معنای آن‌ها چیست و ارجاع ما به چه چیزی در این جهان (یا خارج از آن) است. کلمات جاافتاده مثل مدال‌ها و نشان‌ها هستند؛ آن‌ها را به رخت‌ولباس خود می‌آویزیم تا هویتی از خود به دست دهیم. اما درعین‌حال لازم است بدانیم این مدال‌ها بر چه چیزی دلالت دارند.

کلمات علم و هنر نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند چگونه از کلمات جاافتاده مانند ابزاری برای هویت بخشیدن به خودمان استفاده می‌کنیم. چه تعداد فرضیه‌بافی‌های بی‌سروته و تبلیغات ساده‌لوحانه از اعتبار کلمهٔ علمی سود نبرده‌اند؟ مگر نه این‌که بارها از سر برخی تقصیرات گذشته‌اند با این بهانه که هنری بوده؟ و آیا در سیاست، شاهد اقداماتی نبوده‌ایم که به اسم امنیت ملی یا خودمختاری توجیه شده‌اند؟ این کلماتِ جاافتاده نه‌تنها فهم ما را از ماهیت حقیقی رفتارمان در ابهام فرومی‌برد، بلکه ممکن است در فلسفه به جای روشنگری ما را به بن‌بست بکشد. فلاسفه همواره از خلال کلمات متضاد کلمات تازه ابداع می‌کنند؛ برای مثال کلمات ذهنی۵ و عینی۶ که روزگاری از اصطلاحات مفید فلسفی بودند حالا معانی بی‌شماری یافته‌اند و ما چنان به‌وفور در ارتباط با آن‌ها دچار سوءبرداشت می‌شویم که دیگر به‌خودی‌خود معنایی ندارند. افراد فیلسوف‌نما، از جمله برخی دانشجویان ملانقطیِ فلسفه، خیال می‌کنند به فلسفیدن مشغول‌اند، حال آن‌که صرفاً رشته‌های درازِ آن اصطلاحات افسون‌کننده را به هم می‌ریسند. اما اصطلاحات فلسفی فقط تا زمانی مفیدند که با مسائل چالش‌برانگیز مرتبط باشند و معانی دقیق و روشن را حفظ کنند. کلمات جاافتاده ابزارهای یاری‌رسانی به اندیشه نیستند، بلکه بیش‌تر به جانشین‌هایی برای اندیشیدن می‌مانند و رشته‌های درازِ چنین اصطلاحاتی، به‌رغم پیچ‌خوردگی‌های‌شان، از حیث فکری فاقد ارزش‌اند.


MTA
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

یه خورده دیگه گرونش کنید تمام اون تخفیف های ده درصدی جبران میشن

کاربر ۱۴۹۸۰۵۶
۱۴۰۰/۱۰/۱۰

اخه ۷۲ توووومن؟؟؟

Elena
۱۴۰۰/۰۹/۲۶

نخرید! اگر اهل مطالعات فلسفی یا دانشجوی علوم انسانی هستید. اما اگر کنجکاو به سرک کشیدن با قیمت گزاف هستید بخرید. خیلی ضعیف. دائره المعارفیه تازه بنظرم در لیست پرسشهای بنیادین و بزرگش نقص مهمی وجود داره. البته ممنون از

- بیشتر
فلسفه پیرامون باورها و نگرش‌های ما دربارهٔ خودمان و جهان است.
♤ 𝐍𝐞𝐨 ♤
استدلال: دفاع از افکار با دلایلی استوار در مقابل افکار، مبانی و اظهارات دیگران، با هدف نتیجه‌گیری و رد مخالفت‌ها.
♤ 𝐍𝐞𝐨 ♤
ایده‌ها به زندگی معنا می‌بخشند. ذهن ما نیازمند ایده است، همان‌طور که بدن ما نیازمند غذاست. ما برای بینش ضعف می‌کنیم، گرسنهٔ فهم هستیم، در راه‌ورسم‌های روزمرهٔ زندگی گرفتار می‌شویم، گاه‌وبی‌گاه با کارهایی که اسمش را گذاشته‌ایم «تفریح» یا «سرگرمی» اغفال می‌شویم. آن‌چه از دست داده‌ایم لذت فلسفه، چالش فهم، الهامات و تسلی‌های فلسفه است.
mt
فلسفه از کلنجار رفتن با پرسش‌های شخصی آغاز می‌شود. آگاهی فلسفی ما غالباً هنگام نومیدی یا در یک تراژدی یعنی زمانی آغاز می‌شود که برای نخستین‌بار از خود می‌پرسیم آیا زندگی امری عادلانه است یا واقعاً در مدرسه چیزی یاد می‌گیریم. گاهی فلسفه زمانی آغاز می‌شود که خود را ملزم به اتخاذ تصمیمات دشوار می‌بینیم، تصمیماتی که بقیهٔ زندگی ما و نیز زندگی دیگران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، برای مثال تصمیم‌گیری دربارهٔ این‌که به دانشگاه برویم یا کار کنیم یا به ارتش بپیوندیم؛ تصمیم‌گیری دربارهٔ ازدواج و بچه‌دار شدن نیز به همین ترتیب است. همهٔ ما هرازگاهی احساس می‌کنیم باید با خودمان کنار بیاییم؛ چگونه در جهانی مرفه باشیم که میلیون‌ها نفر از ساکنانش گرسنه‌اند، چگونه در دانشگاه درس بخوانیم حال آن‌که از آن چیزی عایدمان نمی‌شود (یا چیز خاصی به آن اضافه نمی‌کنیم)، چگونه به چیزی اعتقاد داریم درحالی‌که عمل ما (یا بی‌عملی ما) خلاف آن را نشان می‌دهد.
esrafil aslani
فلسفه زادهٔ پرسش‌های بزرگ است، و بزرگی این پرسش‌ها در معطوف بودن آن‌ها به هستی و سرشت انسان، مبدأ و ماهیت وجود است
mt
همیشه در هر تصمیمی تأثیرات بیرونی هم دخیل‌اند، مثل خانواده و دوستان، چیزی که اخیراً خوانده‌اید یا احساسی نیمه‌پنهان، احساس آزردگی، ترسی تقریباً فراموش‌شده و متعلق به دوران کودکی که کماکان اثرگذار است.
بیتا
منظور از انتقاد لزوماً بیان دیدگاه‌های مخالف دربارهٔ کسی یا چیزی ــ نظیر آن‌چه در زندگی روزمره سراغ داریم ــ نیست، بلکه مقصود از آن بررسی دقیق یک حکم، سنجیدن آن و یقین یافتن از قوت استدلال‌های آن است.
Davood Rajabi
امروزه همه‌چیز در دسترس است و این امکان تازه، علاوه‌بر مزایای خود، زیان‌هایی هم دارد، از جمله این‌که چون همه‌چیز سهل‌الوصول به نظر می‌رسد کاهلی اجتناب‌ناپذیر می‌شود. اما ریشهٔ این کاهلیْ بی‌میلی به دانستن نیست، بلکه اشباع شدن از سوی منابع بی‌شمار خبری و تبلیغاتی است که اطلاعات را به صورت مداوم به خورد مغزها می‌دهند و چون شیوهٔ مصرف ساده‌ای دارند، همچون میان‌وعده‌هایی فاقد ارزش غذایی، آن اشتهای راستین به غذای روح، یعنی حکمت‌آموزی، را کور می‌کنند و با انبوه پاسخ‌های حاضروآمادهٔ خود، پیش از آن‌که پرسشگر چیزی بپرسد، او را از سؤال کردن منصرف می‌کنند.
Mamane Helena-Leonie
مثلاً فیلسوفی را در نظر بگیرید که ادعا می‌کند خداوند بر هر کاری قادر است؛ مثلاً می‌تواند کوهی را خلق کند، می‌تواند کوهی را جابه‌جا کند. اما مخاطبی نقاد می‌پرسد: «آیا خداوند می‌تواند کوهی چنان بزرگ خلق کند که حتی خودش نتواند آن را جابه‌جا کند؟»
Davood Rajabi
اگر کسی از قوانین شهر خوشش نیاید، چه‌طور می‌تواند آن شهر را دوست بدارد؟
Nilloo Co

حجم

۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۴۹ صفحه

حجم

۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۴۹ صفحه

قیمت:
۱۶۸,۰۰۰
۸۴,۰۰۰
۵۰%
تومان