دانلود و خرید کتاب تربیت دینی کودک محی الدین حائری شیرازی
تصویر جلد کتاب تربیت دینی کودک

کتاب تربیت دینی کودک

معرفی کتاب تربیت دینی کودک

کتاب تربیت دینی کودک نوشته محی‌الدین حائری شیرازی است. کتاب تربیت دینی کودک که انتشارات معارف کمک کرده است به تمام والدینی که دغدغه تربیت دینی فرزندشان را دارند کمک می‌کند تا کودکی متدین تربین کنند.

درباره کتاب تربیت دینی کودک

امروزه تعلیم و تربیت از مسائل بسیار مهم عالَم است. اساس امنیت عالَم به تعلیم و تربیت برمی‌گردد. اگر تعلیم و تربیت براساس الگوی صحیح انسانی باشد، انسان‌هایی به‌وجود خواهند آمد که در مقابل موج خواهند ایستاد و جلوی پیدایش توفان‌های آینده را خواهند گرفت؛ چراکه آن‌ها انسان‌هایی معتقد و سؤال‌کننده مثل کوه‌ها در خشکی و موج‌شکن‌ها در دریا خواهند بود.

همان‌طور که موج‌شکن‌ها حریم می‌سازند و از کشتی‌های داخل حریم خود حفاظت می‌کنند و موج، حق ورود به آنجا را ندارد، انسان‌های مؤمنِ موج‌شکن هم در جامعه حریم امنیتی ایجاد می‌کنند و در برابر توفان‌های دشمنان دست به دست هم می‌دهند و آن را می‌شکنند و فضا را قطعه‌قطعه می‌کنند. موج به این توفان‌ها می‌خورد و برمی‌گردد و از قدرت آن کاسته می‌شود. کشوری که می‌خواهد از هر لحاظ جهانی شود، به تمدنی نیاز دارد که جهانی باشد و از جنس توحید و توجه به خدا. لازمهٔ ایجاد تمدن جهانی، امنیت است و امنیت به قدرتی ماورایی نیاز دارد که کسی بر آن تسلّط نداشته و خودش بر خودش مسلّط باشد؛ به‌نحوی که نفسانیات بر او غلبه نکند و بتواند ضامن امنیت عالم باشد. 

استفاده از دستاوردهای غرب در علوم غیرانسانی مشکلی ندارد؛ اما اگر بخواهیم از علوم‌انسانی آن‌ها استفاده کنیم، مشکلاتی پیدا می‌شود؛ زیرا تعریفی که اسلام از انسان ارائه می‌دهد، با تعریف آن‌ها از انسان، متفاوت است. اگر انسان‌ها بد تعلیم و تربیت شوند، ابزار تهاجم فرهنگی خواهند شد. در جنگ نظامی، اگر یک عده نظامی بر عدهٔ دیگری غالب شوند، مغلوب را می‌کشند یا به اسارت می‌گیرند؛ اما در جنگ فرهنگی، اگر فرهنگی بر فرهنگ دیگر غالب شود، به‌جای اینکه مغلوب کشته یا اسیر شود، تغییر سِمَت می‌دهد و عوض اینکه سرباز و افسرِ دوست باشد، سرباز و افسرِ دشمن می‌شود.

تعلیم و تربیت باید از فرهنگ اسلام پاسداری کند؛ یعنی دقیقاً پاسداری از جایگاهی کند که سرنوشت انسان به آن بستگی دارد. تعلیم و تربیت بستر تمام برنامه‌هاست. اگر تعلیم و تربیت درست شود، همه‌چیز درست می‌شود.

آیت‌الله حائری شیرازی از نادر متفکرانی است که در این راه با کوله‌باری از تجربیات قبل و بعد از انقلاب و احاطهٔ کامل به مسائل کشور و شناخت غرب و علوم غربی و داشتن مبناهای فکری متقن که برخاسته از ژرف‌نگری ایشان در اسلام است، توانسته‌اند راه‌حل‌های اساسی مبتنی بر اسلام در عرصه‌های مختلف اقتصادی و فرهنگی ارائه دهند. کتاب حاضر، بازنویسی گفتارهای ایشان در بیش از ۷۰ جلسه «درسِ تربیت» با حضور دانشجویان علوم‌تربیتی است که می‌توان آن را «مقدمه‌ای بر تربیت»، به‌خصوص تربیت کودکان دانست و حاوی دیدگاه‌هایی عملی و برخاسته از اسلام است که جای آن در میان دیدگاه‌های رنگارنگ علوم غربی خالی است.

خواندن کتاب تربیت دینی کودک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام والدینی که دغدغه تربیت دینی فرزندشان را دارند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب تربیت دینی کودک 

مسائل تربیتی باید اصولی پایدار و محکم داشته باشند؛ به‌عبارت دیگر برنامه‌ریزی تربیتی باید از ریشهٔ جهان‌بینی تغذیه کند. نه‌تنها تربیت، بلکه نظریات و طرح‌ها و قوانین اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم باید به ریشه‌های جهان‌بینی برگردند تا با تغذیه از آن ریشه‌ها، ثبات و پویایی حاصل شود. اگر مسائل به‌جای آنکه از ریشه‌های ثابت تغذیه شوند، با اوضاع و تجارب نزدیک به تاریخ آن جامعه که تجربیات و مسائل جدیدی هستند شکل بگیرند، این چنین قانونگذاری و برنامه‌ریزی به‌جای اینکه پویا باشد، حالت متغیر پیدا می‌کند و هنوز طرحی به نتیجه نرسیده، طرح جدید دیگری مطرح می‌شود و برنامه‌ها را عوض می‌کند؛ درنتیجه، نظریات متعدد و متکثری در عرض هم پیش می‌آیند. این تکثر در نظریات، گویای این است که پایه‌های طرح، بر یک جهان‌بینی که ویژگی آن ثبات است، برنامه‌ریزی نشده است. انسان موجودی است که با همهٔ هستی در رابطه است. اگر توجه و تعلّق او فقط به حیات دنیا باشد، رشد و استعداد او زندانی و محدود شده و آنچه که باید بشود، نمی‌شود؛ مثلاً اگر بخواهند بچهٔ نهنگ را در استخر رشد دهند، تلف می‌شود؛ چون نهنگ موجودی است که آب وسیع برای رشد می‌خواهد. انسان هم برای تغییر، نظرگاه وسیع و جهان‌بینی واقعی لازم دارد. حیات دنیا برای جولان فکری و رشد انسان کافی نیست. برای همین، در اسلام دوست‌داشتن حیات دنیا مذموم شناخته شده است.

تحولی که زیربنای آن انسان‌شناسی صحیح باشد، به بن‌بست کشیده نمی‌شود؛ به‌عکس، هرجا که شالودهٔ کار، براساس اوضاع عاجل و زودگذر شکل بگیرد، کار به بن‌بست کشیده می‌شود و فرد به آنچه از آن فرار می‌کرد، به‌صورت خشن‌تری گرفتار می‌آید؛ مثلاً اگر از دیکتاتوری فرار می‌کند، این‌گونه به بن‌بست می‌رسد که بر مبنای وضعیت همان برهه عمل می‌کند و در نتیجه دوباره محصول کار، دیکتاتوری می‌شود. یا اگر برای رفع اختلاف طبقاتی، اقدامی برطبق اوضاع عاجل، نه زیربنایی، صورت گیرد، به این شکل به مخمصه می‌افتد که اسم طبقات عوض می‌شود و حقیقت طبقاتِ حاکم و محکوم، به قوهٔ خودش، بلکه با شدت بیشتر باقی می‌ماند.

سیدمجتبی
۱۴۰۰/۰۵/۰۲

کتاب عالی درتعلیم و تربیت اسلامی

العبد
۱۴۰۰/۰۵/۱۲

نسخه چاپی این کتاب رو خوندم مثل دیگر کتاب های آیت الله حائری شیرازی بسیار عالی و کاربردی

کاربر ۲۵۷۳۴۱۷
۱۴۰۰/۰۷/۱۲

عالی

ZhraAk
۱۴۰۱/۰۵/۱۹

اگر نیاز به دریافت مبانی صرف در زمینه تربیت دینی کودک دارید، کتاب میتواند به شما کمک کند و گرنه نکته در باب عمل ندارد و سیر هرچند کوچکی در تربیت کودک ترسیم نمیکند.

☆سادات☆
۱۴۰۱/۰۴/۱۲

نسخه چاپی‌شو خوندم واقعا عالی و کاربردیه،پیشنهاد می‌کنم حتما تهیه کنید و بخونید نگاه جامع و قشنگی دارند جناب آیت الله حائری

Hassan shalchi
۱۴۰۱/۰۷/۱۵

برای بنده کابردی نبود. این محصول از سخنرانی ایت الله حائری کناب شده که خود موجب ضعف مطالب است. منفی نیست منتهی بسیار کتاب های مفید تر با نظم نگارش بهتر و منسجم تر موجود است. به طور کل پیشنهاد

- بیشتر
ziba
۱۴۰۲/۰۶/۱۲

کتابی بسیار مفید و کاربردی

کاربر ۲۱۲۴۱۴۷ یا مهدی
۱۴۰۲/۰۳/۲۲

بسیار عالی

آزاده اقابیگی
۱۴۰۰/۱۲/۰۶

عالی زده به هدف

حسین
۱۴۰۲/۰۶/۲۶

من نپسندیدم

اگر روش معلم این باشد که دانش‌آموز باید از او حساب ببرد، شاگرد به دروغ‌گفتن تشویق می‌شود و برای توجیه کاری که نکرده است، دروغ می‌گوید؛ مثلاً دانش‌آموزی شب خوابیده یا به میهمانی رفته و تکلیفش را انجام نداده است، اگر راست بگوید، معلم این را به حساب پررویی او می‌گذارد؛ ولی اگر به دروغ بگوید دیشب سرم درد می‌کرد، او را شاگردی می‌شناسد که از معلمش حساب برده است! وقتی این‌طور شود و معنی حساب‌بردن این باشد، کار دگرگون می‌شود. چون وقتی راست بگوید، چوب می‌خورد و حرف بد می‌شنود؛ ولی وقتی دروغ بگوید، معاف می‌شود و شخصیت او از آسیب در امان می‌ماند! این در رابطهٔ پدر و مادری هم صادق است که فرزند را به‌دلیل راست‌گویی، عقوبت می‌کنند. از اینجا، فرزند یا شاگرد، بین دروغ و در امان ماندن از عقوبت رابطه می‌بیند و دروغ را به‌عنوان سپر بلای شخصیت خود، قبول می‌کند!
binam
امیرالمؤمنین، علی (ع)، در عهدنامهٔ مالک اشتر می‌فرمایند: «دلت برای نفس نسوزد. انصاف برای نفس این است که آن را کنترل کنی و به رأی او نباشی، نه اینکه ملاحظه‌اش کنی! اگر می‌خواهی حق نفس را به او داده باشی، حقش این است که او را محدود کنی!»
M. K.
چرا حسنین (ع) بر پشت رسول گرامی (ص) سوار می‌شدند و می‌گفتند: «جَمَلُنَا، جَمَلُنَا» (شتر ما، شتر ما)! و آن حضرت می‌فرمودند: «نِعمَ الجَمَلِ جَمَلُکُمَا وَ نِعمَ العدلاَنِ اَنتُمَا» (بهترین شتر، شتر شما و بهترین حاملانِ استوار، شما دو نفرید.) امام‌حسن (ع)، نوهٔ پیامبر (ص)، گاهی که به مسجد می‌آمدند و پیامبر (ص) در نماز بودند، از بین صفوف می‌گذشتند تا به حضرت می‌رسیدند و در سجود، خود را روی ایشان می‌انداختند و آن حضرت سجده را آن‌قدر طول می‌دادند تا امام‌حسن (ع) راضی شوند و پایین آیند. وقتی حضرت در این حال می‌خواستند برخیزند، یک دستشان بر پشت بود و امام‌حسن (ع) را نگاه می‌داشتند و با دست دیگر ادب نماز را رعایت می‌کردند! چرا رسول‌الله (ص) چنین کاری می‌کردند؟ قصد ایشان این بود که با محبت نوهٔ خود را جذب کنند تا نوه‌شان از محبت ایشان که محبت به خداست، پر شوند.
fr
اگر آرزوی انسان حیات دنیا باشد، همهٔ رفتارهایش برای آن خواهد بود. هیچ عملی برای او گیرا و سرگرم‌کننده نیست، مگر اینکه به آرزویی که در دنیا دارد، برگردد. همهٔ نیات او حتی نماز هم به آن برمی‌گردد. در این حالت دیگر نمی‌تواند بگوید: «من نمازم را برای آخرت می‌خوانم و خوراکم را برای دنیا می‌خورم.» خیر، این نیست! او یک آرزو بیشتر ندارد. هر عملی که از این آرزو سرچشمه نگیرد، فرد به آن علاقه ندارد و نشاط عملی لازم برای انجام آن نخواهد داشت؛ مثلاً کسی که آرزوی ریاست دارد، مطالعه در این حیطه برایش سرگرم‌کننده است. از هر داستان، خطوطی که مربوط به ریاست باشد، برایش جالب و گویاست. در هر مجلسی که می‌نشیند، دنبال گم‌شده‌اش است. مشاغلی را که می‌پذیرد، به چیزی برمی‌گردد که در قلبش است و حوصلهٔ آن را دارد؛ اما هرجایی که این گم‌شده را نبیند، بی‌حوصله می‌شود و عمل را تشریفاتی انجام می‌دهد. اما کسی که خدایی شده باشد، آرزو دارد آن‌چنان شود که خدا دوستش داشته باشد. گل گم‌کردهٔ او خداست.
ترنج
دین چیست؟ دین، زنده‌شدن قوهٔ تعهد در انسان است. بیدارشدن عهدهایی است که انسان با حقیقت خویش دارد. دین، ایستادن و قیام است. دین، قیامی است در قبال آنچه انسان از عمق وجودش از آن اطلاع دارد.
M. K.
تفاوت تربیت با تعلیم این است که جهت تعلیم از خارج به داخل است؛ اما تربیت، از داخل به خارج شکل می‌گیرد
aziz_plus
راهنمایی در حد اعطای ملاک خوب است؛ ولی برای او نتیجه‌گیری‌کردن صحیح نیست. نتیجه را باید خود فرد کشف کند. طفل هرچیزی را که بدون کمک مربی نتیجه‌گیری کند، متعلّق به خودش می‌داند و به آن عقیده پیدا می‌کند؛ اما وقتی نتیجه‌اش را برایش بگویند، هم او را ضعیف کرده‌اند و هم اینکه او آن را به شخصیت مربی‌اش منسوب می‌داند. در این وضعیت، یعنی در حالت مریدی، اگر روزی شاگرد به مربی بی‌عقیده شود، این خطر وجود دارد که در تمامی آنچه از مربی شنیده است، شک کند! اما اگر از همان روز اول، مطالب را با ملاک بفهمد و نتیجه‌گیری کند، اعتقاداتش را از دست نمی‌دهد؛ از این جهت مربیان باید با برنامه، استقلال متربی را محفوظ نگاه دارند.
Mohammad
خدای تعالی به پیامبر (ص) می‌فرماید: «ای پیامبر، تو فقط یادآوری‌کننده هستی و بر آن‌ها چیره نیستی!» معنایش این است که مربی و والدین هم بر شاگرد یا فرزند، چیره و مُصیطر نیستند؛ بلکه حالت یادآوری‌کننده برای او دارند
Reihane Esfahani
از امیرالمؤمنین، علی (ع)، سؤال کردند چه چیز شما را به این مقام رساند؟ به این مضمون پاسخ دادند: «دربان دلم شدم و هرجا اوضاع در راستای حق و صدق بود، درِ قلبم را باز گذاشتم و هرجا نبود، بستم.»
M. K.
علی (ع) در رابطه با موضع مکتوم انسان تعبیر جالبی دارند. ایشان می‌فرمایند: «مَنَ زَهَدَ فِی الدُّنیَا وَ لَم یَجزَع مِن ذُلَّهَا وَ لَم یُنَافِس فِی عِزِّهَا، عَلَّمَهُ اللَهُ و هَدَاهُ اللَهُ بِغَیرِ هِدَایَهِ مِن مخَلوقٍ وَ عَلَّمَهُ بِغَیرِ تَعلِیمٍ وَ اَثبَتَ الحِکمَة فِی صَدرِه و اجراها عَلَی لِسَانِهِ» (کسی که به دنیا زاهد و بی‌رغبت شود و از ذلّت دنیا جزع و فزع نکند و در عزّتِ دنیا مسابقه ندهد، خداوند، بی‌نیاز از هدایت مخلوق هدایتش می‌کند، بدون معلم تعلیمش می‌دهد، حکمت را در سینهٔ او جای می‌دهد و آن را بر زبانش جاری می‌سازد.
M. K.
در بهترین انسان‌ها، بخش هلاک‌کننده و در بدترین آن‌ها هم بخش احیاکننده‌ای وجود دارد؛ مثلاً در صحرای عاشورا، در لشکر عبیدالله‌بن‌زیاد، انسان‌های بسیار بد زیاد بودند، مثل شمربن‌ذی‌الجوشن؛ ولی امام (ع) از آن‌ها مأیوس نبودند! امام‌حسین (ع) در هر فرصتی برای آن‌ها صحبت می‌کردند. به خوبان هم می‌گویند که مغرور نشوند. دلیلش این است که خود پیغمبر (ص)، به خودشان مغرور نبودند و می‌فرمودند: «اللهم لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً» (خدایا، لحظه‌ای من را به خودم وانگذار!) در این دعا پیامبر (ص) دقیقاً انگشت روی نقطهٔ خطر، یعنی جنبهٔ جهل انسان که همان نفس یا طبیعت انسان است، می‌گذارند.
M. K.
وقتی تیر به هدف بخورد، می‌گویند: اَصَابَ، وقتی هم که به هدف نخورد، می‌گویند: اَخطَأَ. آیه می‌گوید که ما تیرهای ترس، گرسنگی، کم‌شدن اموال، ازدست‌رفتن جان‌ها و فرزندان و ثمرات را به‌سمت بت‌های تعلّق شما پرتاب می‌کنیم و وقتی هم که بت‌ها بشکند، به شکرانهٔ آزادی لازم است تحمل کنید و صبر داشته باشید؛
aziz_plus
(کسی که با مردم به این دین وارد شود، با مردم هم خارج می‌شود. (اما) کسی که با کتاب و سنت وارد دین شود، اگر کوه‌ها هم فروریزند، او همچنان استوار است!)
Reihane Esfahani
اگر مربی راه تربیت را درست انتخاب کند، تربیت برایش دوطرفه خواهد بود و همان‌طور که دیگری را می‌سازد، خودش هم ساخته می‌شود. اثر تربیت طبیعی این است که مربی کسب نور می‌کند.
Reihane Esfahani
نقطهٔ شروع فساد در جامعه، بی‌پناهی است. وقتی به کسی در جامعه تعدّی شود و فریادرسی نداشته باشد و به هرجا رو کند، کسی به او پناه ندهد، این فکر برایش پدید می‌آید که چون به او اعتماد نکرده‌اند، او هم دیگر به کسی اعتماد نکند. چون او را نپذیرفته‌اند، او هم حرف کسی را نپذیرد!
M. K.
بچه اگر چیزی را در کوچه پیدا کند و بردارد، به‌حکم غریزه‌اش است؛ اما وقتی شروع به جست‌وجوی صاحب آن چیز می‌کند، به‌حکم فطرتش است. فرق بین فطرت و غریزه این است که غریزه می‌گوید: تملک کن؛ اما فطرت می‌گوید: مال تو نیست، تصرّف نکن!
Mousavi.morteza
بچه در این سنّ نمی‌تواند معنی (اَطِیعُوا اللهَ وَ اَطِیعُو الرَّسُولَ وَ اُولِی الاَمرِ مِنکُم) را بفهمد که خلافِ ولیِّ امر، خلافِ الله است؛ اما می‌تواند «ولی امر» کنونی، یعنی پدر را ببیند. برای اینکه فردا فرزند به این آیه عمل کند، باید پدر وقتی از او خطایی در مسئلهٔ عصیان الهی می‌بیند، این خطا را چنان پیش ذهن خودش بزرگ تلقی کند که وقتی به طفل تذکر می‌دهد، فرزند احساس کند پدر مضطرب این امر است.
Mousavi.morteza
فلسفهٔ تنبیه ایجاد شخصیت است، نه سلب شخصیت. وقتی با زبان تنبیه به فرد خاطی می‌گویند تو مختار و مسئولی، در واقع به او اهمیت می‌دهند؛ اما وقتی برای فرد ارزش قائل نیستند و از خطای او می‌گذرند، از او «گذشت ترحمی» کرده‌اند که خردکنندهٔ شخصیت است؛ در حالی که «تنبیه احترامی»، اعاده‌کنندهٔ شخصیت است.
Reihane Esfahani
اینکه روایت می‌گوید طفل در خردسالی باید امیر باشد، به این علت است که اگر سید و آقا به‌شمار نرود و فرامینش اجرا نشود، در آینده جرئت ابراز وجود پیدا نمی‌کند. ترس از دیگران چنان او را می‌هراساند که عقیده و درک خود را از دست می‌دهد و بدون آنکه به چیزی معتقد باشد، به آن عمل می‌کند. وقتی عمل از علم جدا شود، انسان به مقلّدی بی‌محتوا و پوک و پوچ تبدیل می‌شود که گاه آنچه را هم که باور دارد، نمی‌تواند عملی کند.
Reihane Esfahani
خوارج فرزند تربیت‌های نادرست و یک‌طرفه بودند. مشکل آن‌ها جامعیت‌نداشتن بود. خوارج دید یک‌بعدی داشتند و ابعاد مختلف دین را نمی‌فهمیدند. ما که گذشته را دیده‌ایم، باید برای آیندهٔ اولادمان فکری کنیم که سبُک‌اندیشه نشوند تا وقتی پای قضاوت در میان آید، با شور و احساس و حماسه، اقدام نکنند. شور و حماسه خوب است؛ اما عقل، نعمت بزرگ‌تری است. ظاهربینی و عمیق‌نبودن در مسائل و تعصّب بیجا داشتن، نحوهٔ تربیت خوارج بود و کج‌فهمی را در آن‌ها رشد می‌داد. طالبین حق در این خطر هستند که از جامع‌اندیشی غفلت کنند و همهٔ جوانب قضیه را در نظر نگیرند و معتقد شوند همین است و غیر از این نیست و سرانجام به خطا بروند.
Reihane Esfahani

حجم

۱۷۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

حجم

۱۷۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

قیمت:
۴۲,۹۷۵
۲۱,۴۸۷
۵۰%
تومان