
کتاب بوسه آذر
معرفی کتاب بوسه آذر
کتاب بوسه آذر نوشته محمد قایم خانی و روایتی داستانی از فضای اجتماعی و سیاسی ایران در سالهای پرالتهاب پس از انقلاب ۱۳۵۷ است. این اثر با تمرکز بر زندگی دانشجویان، خانوادهها و گروههای مختلف فکری، تصویری زنده و ملموس از دغدغهها، امیدها و نگرانیهای نسل جوان در آن دوران ارائه داده است. نویسنده با نگاهی دقیق و جزئینگرانه شخصیتهایی را خلق کرده که هرکدام نمایندهی بخشی از جامعه و جریانهای فکری آن زمان در ایران هستند. نشر معارف این کتاب را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بوسه آذر اثر محمد قایم خانی
کتاب بوسهی آذر اثری داستانی است که در بستر وقایع سیاسی و اجتماعی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ روایت میشود. محمد قائمخانی در این کتاب با پرداختن به زندگی دانشجویان، خانوادهها و گروههای مختلف سیاسی، تصویری چندلایه از جامعهای در حال گذار ارائه داده است. داستان در فضای دانشگاهی و خانوادگی میگذرد و شخصیتها درگیر مسائل روز ازجمله نگرانی دربارهی حضور شاه در آمریکا، فعالیتهای دانشجویی، اختلافات ایدئولوژیک و دغدغههای شخصی هستند. نویسنده با استفاده از دیالوگ و توصیف، فضای دوران را بازسازی کرده و تضادها و همزیستی جریانهای مختلف فکری را به تصویر کشیده است. ساختار کتاب مبتنیبر روایتهایی متقاطع است؛ گاهی از زاویهی دید دانشجویان و گاه از منظر خانوادهها؛ تا مخاطب بتواند با لایههای مختلف جامعه و پیچیدگیهای روابط انسانی و سیاسی آن دوره آشنا شود. کتاب بوسهی آذر نهتنها به مسائل کلان سیاسی میپردازد، بلکه به جزئیات زندگی روزمره، احساسات و کشمکشهای درونی شخصیتها توجه ویژه نشان داده است. کتاب حاضر روایتی از شش روز منتهی به ۱۳ آبان را در بر گرفته است.
خلاصه داستان بوسه آذر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان حول محور چند شخصیت، بهویژه مجید و مینو شکل میگیرد. مجید دانشجویی است که در فضای پرتنش دانشگاه و خوابگاه، میان گروههای مختلف سیاسی و ایدئولوژیک، درگیر دغدغههای ملی و شخصی است. او از یکسو با هیجان و شور دانشجویان برای بازگرداندن شاه از آمریکا مواجه است و از سوی دیگر با نگرانیهای خانوادگی و وضعیت پدرش در کردستان دستوپنجه نرم میکند. مجید میکوشد میان مسئولیتهای فردی و جمعی تعادل برقرار کند و راهی برای اثرگذاری واقعی بیابد. مینو دختری است که میان آرمانگرایی دانشجویی، فعالیتهای جهادی و چالشهای خانوادگی قرار گرفته است. او با پدری اهل بحث و مادری دلسوز دربارهی نقش نسل جدید، اهمیت کار جهادی و مرزهای طبقاتی گفتوگو میکند. مینو درعینحال که در فضای دانشگاه و جامعه فعال است، با محدودیتها و انتظارات خانواده روبهروست. داستان با توصیف دقیق فضای دانشگاه، جلسات دانشجویی، بحثهای خانوادگی و راهپیماییهای اعتراضی، تصویری زنده از جامعهای در حال تغییر ارائه میدهد. شخصیتها هرکدام نمایندهی بخشی از جامعهاند و دغدغههایشان از مسائل کلان سیاسی تا جزئیات زندگی روزمره را در بر میگیرد. داستان با تلاقی مسیرهای مجید و مینو، امیدها و تردیدهای نسل جوان را در بزنگاههای تاریخی به تصویر میکشد.
چرا باید کتاب بوسه آذر را بخوانیم؟
کتاب بوسهی آذر با روایت چندصدایی و پرداختن به جزئیات زندگی دانشجویان و خانوادهها، فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با فضای اجتماعی و سیاسی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ از زاویهای نزدیکتر آشنا شود. این کتاب با توصیف دقیق فضای دانشگاه، جلسات بحثبرانگیز، اختلافات ایدئولوژیک و دغدغههای شخصی، تصویری ملموس از پیچیدگیهای آن دوران ارائه میدهد. شخصیتپردازی واقعگرایانه و دیالوگها، خواننده را به دل ماجراها میبرد و امکان همذاتپنداری با نسل جوان آن زمان را فراهم میسازد. همچنین این کتاب نشان داده است که چگونه مسائل کلان سیاسی با زندگی روزمره و روابط خانوادگی گره میخورد و هر تصمیم فردی میتواند بازتابی در سطح جامعه داشته باشد. مطالعهی این داستان برای کسانی که به شناخت لایههای پنهان تاریخ معاصر ایران علاقه دارند، سودمند خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این داستان فارسی به علاقهمندان تاریخ معاصر ایران، دانشجویان علوم انسانی، پژوهشگران حوزهی انقلاب و کسانی که دغدغهی شناخت فضای اجتماعی و سیاسی سالهای پس از انقلاب ۱۳۵۷ را دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بوسه آذر
««السَّلَامُ عَلَینَا وَ عَلَی عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِین
السَّلَامُ عَلَیکمْ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ»
سلام بر شما. سلام بر شما که امروز گرههای بزرگی را گشودید.
«اللهاکبر» «اللهاکبر» «اللهاکبر»... «الحمدلله» «الحمدلله» «الحمدلله»... «سبحانالله» «سبحانالله» «سبحانالله»...
مینو بعداز تسبیحات سر بلند کرد. صف آخر آقایان را دید. چه سکوت دلنشینی حاکم بود. بعداز آنهمه تنش، آنهمه درگیری، ضربه، تلاش، خستگی، ناامیدی، اضطراب، چقدر این آرامش میچسبید!
روی موکت، زیر پاشش ریزقطرهها، پشت سر حاجآقا، فارغ از هیاهوی چپ و راست. روبهروشان دستِ چپ، در سفارت قرار داشت. پشت سرشان راست، کنسولگری بود. از روبهرو چپ، سروصدای مردم میآمد. سایههای اطراف آتشها. از پشت سر تقتق رفتوآمد اشباح شنیده میشد. زیر نور پروژکتورها.
مینو رفت به سجده. «شکراً لله» «شکراً لله» «شکراً لله» سر برآورد. هیچ توانی جز قدرت لایزال او وجود ندارد. هیچ کاری جز به اراده او انجام نمیشود. معنی همۀ اذکاری که پیشتر بر زبانش جاری بود، حالا جلوی چشمش آشکار میشد. اصلاً توی قلبش حاضر بود.
حاجآقا موسوی ایستاد رو به نمازگزاران. از خدا گفت. که هر کاری نزد او خُرد است. کارهای بزرگ در نظر ما، پیش بزرگیاش کوچک است. بعداز صحبت حاجآقا، مینو برخاست. مهر را برگرداند سر جایش. خاک آمریکا چه زود صاحب مهر و جانماز شده بود.»
حجم
۳۶۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۳۶۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه