دانلود و خرید کتاب دل شکستگی آلن دوباتن ترجمه بامداد صالحی
تصویر جلد کتاب دل شکستگی

کتاب دل شکستگی

معرفی کتاب دل شکستگی

کتاب دل شکستگی نوشته آلن دوباتن است. این کتاب یکی از کتاب‌های مجموعه مدرسه زندگی‌ است که در آن دوباتن سعی دارد زندگی را برای ما آسان‌تر و جذاب‌تر کند. با خواندن کتاب‌های این مجموعه نگاهتان به زندگی تغییر می‌کند.

درباره کتاب دل شکستگی

ما روی این درد خاص یک اسم بزرگ می‌گذاریم و به آن عظمت می‌بخشیم، اسمش را می‌گذاریم دل‌شکستگی، چون واقعاً احساس می‌کنیم یک بخش اساسی از وجودمان درهم شکسته است. نمی‌توانیم راحت توضیح دهیم که چه می‌کِشیم. گاهی، برای چند ساعت، به نظر می‌رسد که انگار با این موضوع کنار آمده‌ایم. بعد ناگهان یادمان می‌آید که چه چیزی را از دست داده‌ایم و دنیا بر سرمان خراب می‌شود. بیش از همه‌چیز، احساس خشم و سردرگمی می‌کنیم، غمگینیم و نمی‌فهمیم چه شده..

یکی از بزرگ‌ترین اهداف هنر این بوده که ناگهان در اوج ناکامی و دل‌شکستگی به سراغمان بیاید و چیزهایی را به ما یادآوری کند که در آن شرایط از چشممان دور می‌ماند: این‌که دردمان بیهوده نیست، این‌که هنوز دوست‌داشتنی هستیم و دوام خواهیم آورد، این‌که حالمان خوب می‌شود و این درد مختص ما نیست، شتری است که درِ خانهٔ همه می‌خوابد.

همهٔ آنهایی که ستایششان می‌کنیم، همهٔ کسانی که از نظر ما جذابند هم تا کنون قلبشان شکسته یا روزی خواهد شکست. هر چند به نظر می‌رسد که دل‌شکستگیْ ما را از بقیهٔ آدم‌ها جدا کرده، ولی در واقع دارد ما را به هم نزدیک‌تر می‌کند.

در ادامه، داستان همیشگی دل‌شکستگی‌ها را مرور می‌کنیم. در این کتاب با پیش کشیدن مباحثی از روانشناسی، تاریخ، و مقداری فلسفه نشان می‌دهیم که این درد مختص ما نیست، هنوز دوست‌داشتنی هستیم و دوام خواهیم آورد، و حال‌مان خوب خواهد شد و می‌توانیم یک رابطه‌ی جدیدی را از سر بگیریم.

خواندن کتاب دل شکستگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که شکست عاطفی تجربه کرده‌اند پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره آلن دوباتن

آلن دو باتن، نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیونِ ساکن بریتانیا، که دغدغه‌اش نوشتن درباره زندگی روزمره به شیوه‌ای فلسفی است. او در تمام نوشته‌هایش می‌کوشد فلسفه را وارد زندگی عادی انسان کند.

آلن دوباتن نویسنده‌ی فلسفی در سال ۱۹۶۹ در شهر زوریخ سوئیس به دنیا آمده است. او اکنون در لندن زندگی می‌کند و مشغول مدیریت در موسسه‌ی خود یعنی مدرسه‌ی زندگی است. این نویسنده اکنون به‌عنوان نویسنده‌ی فلسفه‌ی روزانه شناخته می‌شود. او درباره‌ی موضوعاتی می‌نویسد که هرروزه همه‌ی انسان‌ها با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند. موضوعاتی مانند عشق، سفر، هنر، معماری و ادبیات. کتاب‌های آلن دوباتن تاکنون به بیشتر از سی زبان دنیا ازجمله فارسی ترجمه‌شده‌اند.

دوباتن دوره دکتری فلسفه را در دانشگاهِ هاروارد آغاز کرد ولی برای نوشتن کتب فلسفی به زبان ساده، آن را نیمه‌کاره رها کرد. مهم‌ترین کتاب‌های الن دوباتن، تسلی بخشی‌های فلسفه و هنر سیر و سفرنام دارند.

اولین کتاب آلن دوباتن به نام جستارهایی در باب عشق، در سال ۱۹۹۳ زمانی که او ۲۴ سال داشت، منتشر شد. کتابی که خیلی زود در لیست کتاب‌های پر فروش قرار گرفت و بیش از دو میلیون نسخه از آن به فروش رفت.

آلن دوباتن مؤسس مدرسه‌ای به نام مدرسه‌ی زندگی است. او با این باور که فرزندان ما در مدرسه راه و روش زندگی کردن را نمی‌آموزند مدرسه زندگی را تأسیس کرد. دوباتن معتقد است این فقدان دانش باعث می‌شود کودکان در زندگی بالغانه‌شان با مشکلات زیادی مواجه شوند.

موضوعاتی که در مدرسه زندگی تدریس می‌شوند متنوع‌اند. اما همه‌ی این آموزش‌ها در راستای افزایش خودشناسی هستند. زیرا گردانندگان این مدرسه معتقدند تنها با خودشناسی است که می‌توانیم زندگی برتر و رضایت‌بخش‌تری داشته باشیم. مجموعه‌ی آموزش‌های این مدرسه در شش دسته‌ی کلی تقسیم‌بندی می‌شود. خودشناسی، ارتباطات (Relationships)، کار، آرامش، رفتار‌های اجتماعی و فرهنگ و فراغت.

نویسندگان و فیلسوفان باتجربه‌ای هم در این موسسه کار می‌کنند. نکته‌ی جالب این است که با توجه به تفاوتِ روش‌های یادگیری، مدرسه‌ی زندگی آلن دوباتن، آموزه‌ها یا محصولاتش را به روش‌های مختلفی، مانند کتاب، کارگاه، ویدیو، جلسه‌ی روانکاوی و ... ارائه می‌کند.

آلن دوباتن تاکنون شانزده کتاب شبه داستانی منتشر کرده است. از میان این آثار، کتاب‌های جستارهایی در باب عشق، تسلی ‌بخشی‌های فلسفه، هنر سیر و سفر، اضطراب منزلت، دین برای خداناباوران، سیر عشق، هنر همچون درمان و تعدادی از کتاب‌های مدرسه‌ی زندگی به فارسی ترجمه‌شده‌اند و همه‌ی آن‌ها در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های بازار قرارگرفته‌اند.

بخشی از کتاب دل شکستگی

ــ زن از دست مرد خسته شده؛ مرد آدم بی‌عرضه و کسل‌کننده‌ای است.

ــ زن به مرد گفته که رابطهٔ آن‌ها به جایی نمی‌رسد و می‌خواهد مرد را ترک کند.

ــ مرد به زن گفته باید جدا شوند و دلیلش به روابط جنسی آن‌ها مربوط می‌شود. مرد چندان راضی نیست.

ــ انگار از دست والدین خودش ناراحت است. زن می‌خواهد مرد از آن‌ها فاصله بگیرد. اگر این کار را نکند، نمی‌توان از زن انتظار داشت همیشه در کنارش بماند.

قدرت این آزمایش در این است که تصاویر به لحاظ ظاهری هیچ معنای مشخصی ندارند: شخصیّت‌های داخل هر تصویر صرفاً بازیگرانی هستند که از آن‌ها خواسته شده با دقت ژست‌های مبهم و خاصی بگیرند. داستان‌ها و معانی را خودِ ما می‌سازیم.

این دقیقاً همان چیزی است که معمولاً در دل‌شکستگی‌های خودمان هم رخ می‌دهد. شاید هیچ‌وقت واقعاً ندانیم چرا طرف مقابل ما را ترک کرده. هر چقدر هم که یک نفر را خوب بشناسیم، هرگز برای ما کاملاً شناخته شده نیست. چیزی که می‌گوید ممکن است فقط بخشی از آن چیزی باشد که واقعاً در ذهنش می‌گذرد. انگیزه‌های عمیق‌تر او مخفی می‌ماند، شاید حتا برای خودش. ما با حقیقتی روبه‌رو شده‌ایم: او من را ترک کرده است. و برای آن یک معنا می‌تراشیم. اما معنایی که به آن واقعیت می‌دهیم، تا حدّ زیادی از درون خود ما می‌آید.

این یک مهارت است که بپذیریم همیشه نمی‌توان طرز فکر دیگران را درک کرد، مهارتی شگرف که خیلی کم از آن استفاده می‌کنیم. در یکی از دوره‌های بنیادین فلسفه در آتن باستان، سقراط چنین استدلال کرد که بخش مهمی از خرد آن است که به نادانی خود در برخی شرایط اقرار کنیم: «عاقل وقتی چیزی را نمی‌داند، بر نادانی خود واقف است.» اطلاع از نادانی، و به یاد آوردن تمایل انسان به فرافکنی، ممکن است در کاهش تفاسیر ویرانگر و گناهکار شناختن خود هنگام جدایی مفید باشد.

کسی که با عصبانیت به ما گفته دیگر هرگز نمی‌خواهد ما را ببیند، ممکن است در واقع ته دلش این باشد که: «خیلی ناراحتم که کار به اینجا رسید؛ کاش می‌توانستم راهی پیدا کنم که رابطه‌مان را از سر بگیرم؛ تو از خیلی جهات دوست‌داشتنی هستی، اما یک احساس ناامیدی در درون من وجود دارد که باعث می‌شود از عشقی که به من می‌ورزی رو برگردانم.» شخصی که پیام دلسردکننده‌ای برای ما می‌فرستد و می‌گوید: «هر چه بین ما بود تمام شد» شاید پشت‌صحنه، دارد به حال زار خودش و اقبال بد خودش گریه می‌کند، نه این‌که (به تصوّر ما) پایان رابطهٔ بیش از حد طولانی‌اش با ما را با خوشحالی جشن بگیرد. شخصی که می‌گوید: «کاش رابطه‌مان خوب پیش می‌رفت، ولی من مجبورم روی کارم تمرکز کنم» شاید در واقع این حرف را از روی صداقت زده، نه این‌که (آنطور که ما با بدبینی فکر می‌کنیم) بخواهد مؤدبانه تنفرش از ما را پنهان کند. 

معرفی نویسنده
عکس آلن دوباتن
آلن دوباتن

آلن دو باتن فیلسوف، نویسنده و مجری تلویزیونی در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۹ میلادی در زوریخ به دنیا آمد. او نویسنده‌ی کتاب های مشهوری مانند آرامش و خودشناسی است. او فرزند ژاکلین و ژیلبر دو باتن بود. ژیلبر در اسکندریه در مصر زاده شده بود و پس از این‌که به خاطر به قدرت رسیدن جمال عبد‌الناصر مجبور به خروج از مصر شد، برای کار و زندگی به سوئیس مهاجرت کرد و هم‌بنیان‌گذار موسسه‌ی مالی-اعتباری جی‌ای‌ام شد (ثروت خانواده‌ی او در سال ۱۹۹۹ م. حدود ۲۳۴ میلیون یورو تخمین زده شد). مادر آلن متولد سوئیس و از اهالی اشکنازی و پدرش از خانواده‌ی یهودیان سفاردی‌ از شهر باتن در کاستیا و لئون بود.

𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
۱۴۰۰/۰۴/۱۹

کتاب خوبیه البته من نسخه چاپی اش رو با تخفیف از فروشگاه کتاب تهیه کردم باید بگم یه بار خوندنش ضرر نداره... به کسانی که ازدواج کردن و طلاق گرفتن یا کسانی که یه سری روابط نافرجام داشتن توصیه میکنم

- بیشتر
میکائیل
۱۴۰۰/۰۷/۱۶

شنیدن صحبت های زیبای الن دوباتن همیشه باعث ارتقا سطح تفکرتان میشود

مهسا
۱۴۰۰/۰۵/۲۰

نوشته های آلن دوباتن خیلی خوب، آرامش بخش و ملموس است. سطر سطر کتاب را باید هایلایت کرد و همیشه بخاطر سپرد. 😍

:)
۱۴۰۱/۰۹/۰۲

کتاب بطور خلاصه و مفید دیدگاه خیلی خوبی نسبت به روابط رو به ما نشون میده. حتما توصیه میکنم بخونید،چون بقول نویسنده دلشکستگی تجربه ای اجتناب ناپذیر در طول زندگی انسان هست. با اینکه حجم کتاب کم بنظر میاد اما

- بیشتر
flower
۱۴۰۱/۰۵/۱۰

کتاب فوق العاده عالی هست و خیلی خوب توضیح داده. به همه توصیه میکنم حداقل یکبار بخونید

Mahdi Fotouhi
۱۴۰۳/۰۱/۱۶

کتابی هست که یه دید جدید بهتون میده و آرامش بخشه.

homi
۱۴۰۲/۰۹/۱۱

کتابی بسیار مفید که دید شما را نسبت به اصطلاحا شکست عشقی تغییر میده و مواجه با اون رو منطقی تر میکنه. بسیار جذاب

مُحَ‌ـمَّدجَوٰآد🕊
۱۴۰۲/۰۶/۲۹

این کتاب فوق‌العاده‌ست! بشدت منُ آروم کرد و کلی بهم کمک کرد😍 واقعا از خوندنش لذتتتت بردم و آخرش متأسف شدم که انقدر کوتاه بود... ترجمه هم عالی بود👌 با خوندن این کتاب، طرفدار دو آتیشهء آقای آلن دوباتن شدم🙂🌱 این کتاب رو

- بیشتر
erfan
۱۴۰۱/۱۱/۱۸

فوق العاده کاربردی و خواستنی

نیچه داشت به یک سؤال بنیادستیزانه ولی کاملاً سازنده می‌رسید: اصلاً چرا آدم باید به گذشته فکر کند؟ پاسخ او دقیق بود: فقط باید تا حدّی گذشته را به خاطر بیاوریم که واقعاً به ما کمک کند در زمان حال زندگی کنیم. خاطرات وقتی ارزشمندند که در شکل‌دهی برنامه‌هایمان و اجتناب از خطا به ما کمک کنند، اما وقتی مانعی در مسیر یک زندگیِ بهتر باشند، باید سعی کنیم فراموششان کنیم.
Mahdi Fotouhi
وقتی شخص دیگری جای ما را می‌گیرد، نباید فکر کنیم که حتماً آدم بدی هستیم. درس بزرگی که می‌گیریم این است که ما را به خاطر یک توّهم رایج ترک کرده است: اعتقاد به این‌که اگر در یک رابطهٔ دیگر باشد، حتماً خوشبخت می‌شود. اما حقیقت این است که تقریباً هر رابطه‌ای به طور خاص و متمایزی بدبختی‌های حادّ خودش را دارد
Tasnim
یکی از درس‌های عجیب‌تر ـ و عمیق‌تری ـ که از دل‌شکستگی می‌گیریم این است که نهایتاً می‌فهمیم عشق ما واقعاً به یک فرد خاص معطوف نشده، بلکه عشق به مجموعه‌ای از خوبی‌هاست که خوشبختانه نمی‌تواند ویژگی منحصربه‌فرد یک شخص خاص باشد، بلکه در یارانِ احتمالی آینده هم یافت می‌شود، کسانی که منتظرند به محض آن‌که قوی‌تر شدیم، با ما دیدار کنند.
Nasrin N
اندوه، در بهترین حالت، از ما موجودات دلسوزتری می‌سازد، زیرا ما را به یک حقیقت پنهان در زندگی بشر نزدیک‌تر می‌کند: این‌که زندگی یعنی رنج
من
داشتن یک حافظهٔ ضعیف، در خیلی جاها، به زنده ماندن آدم کمک می‌کند.
Nasrin N
غم دل‌شکستگی دردناک بود، آن‌قدر که فکر می‌کردیم از این درد خواهیم مُرد، و با این حال جالب است که نمردیم. هنوز هم داریم صاف‌صاف راه می‌رویم و هفتهٔ آینده به یک جشن دعوت شده‌ایم. به یک نتیجهٔ نسبتاً غیرعادی می‌رسیم: ما توانستیم از این ماجرا جان به در ببریم. و بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که: خیلی قوی‌تر از آنیم که تصوّر می‌کردیم.
سوده:)
وقتی می‌گوییم دلمان برایش تنگ شده، واقعاً منظورمان این است که یک رشته ویژگی‌های خوب و تجارب دلپذیر را از دست داده‌ایم. در وهلهٔ اول ما ذاتاً عاشق مهربانی، خوش‌مشربی، و دیدِ باز هستیم،‌ نه آن شخصی که این ویژگی‌ها را در خود جای داده است.
alireza453
اکثر ما نمی‌توانیم کاملاً در عشق رفتار سالمی داشته باشیم، اما می‌توانیم تقریباً موجود سودمندی باشیم: می‌توانیم تبدیل به افرادی شویم که متعهدیم رفتار ناسالم و مبتنی بر ضربه‌های روحی خود را به‌موقع به دیگران اطلاع دهیم، نه این‌که به‌شدّت خشمگین شویم و به دیگران آسیب بزنیم، و بعد که آب‌ها از آسیاب افتاد، بابت رفتارهای عجیب و غریبمان عذرخواهی کنیم.
احسان رضاپور
شخصی که باید پیدا کنیم کسی نیست که فکر می‌کند ما بی‌نقصیم (تا بر همین اساس هرگز ما را ترک نکند)، بلکه کسی است که آشکارا نقص‌های ما را ببیند و، با این حال، بداند چطور با ملایمت با آن‌ها کنار بیاید. عاشقی که نیاز داریم کسی نیست که کنار ما بماند چون فکر می‌کند هیچ‌کس نمی‌تواند جای ما را بگیرد، بلکه بدین علّت کنارمان می‌ماند که عاقلانه می‌اندیشد هیچ‌کس به همان جذابیتی که ابتدا به نظر می‌رسد نیست، و این‌که به هم زدن یک رابطه عموماً مقدمهٔ رویارویی مجدد با ناکامی و ناامیدی است.
مهسا
هر چقدر هم که یک نفر را خوب بشناسیم، هرگز برای ما کاملاً شناخته شده نیست. چیزی که می‌گوید ممکن است فقط بخشی از آن چیزی باشد که واقعاً در ذهنش می‌گذرد. انگیزه‌های عمیق‌تر او مخفی می‌ماند، شاید حتا برای خودش.
کاربر ۴۵۱۹۵۶۴
این اندوه، در بهترین حالت، از ما موجودات دلسوزتری می‌سازد، زیرا ما را به یک حقیقت پنهان در زندگی بشر نزدیک‌تر می‌کند: این‌که زندگی یعنی رنج. دیگر اندوهمان صرفاً شخصی نیست، بلکه مرثیه‌ای مهرآمیز برای غم دیگران است، غمی که شناختی مبهم، ولی کاملاً واقعی از آن داریم.
مهسا
حق داریم دلمان برای چیزهای خوب تنگ شود: هنوز هم نیاز داریم یک لبخند ملیح را ببینیم، هنوز هم نیاز داریم با یک آدمِ فرهیخته و فهمیده دم‌خور شویم؛ به اعتمادبه‌نفس و راحتی نیاز داریم، و احتیاج داریم که از لحاظ جنسی درک شویم. درست است که هرگز شخص دیگری را دقیقاً مثل یار ازدست‌رفته‌مان پیدا نخواهیم کرد؛ او بی‌همتا بود، اما چیزهای خوبی که در او و از طریق او دیده‌ایم همه‌جا پیدا می‌شود: این چیزها جاهای دیگر هم هست، همه در یک شخص دقیقاً به این ترتیب جمع نشده، اما با گستردگی بیشتر بین آدم‌ها توزیع شده.
احسان رضاپور
یکی از درس‌های عجیب‌تر ـ و عمیق‌تری ـ که از دل‌شکستگی می‌گیریم این است که نهایتاً می‌فهمیم عشق ما واقعاً به یک فرد خاص معطوف نشده، بلکه عشق به مجموعه‌ای از خوبی‌هاست که خوشبختانه نمی‌تواند ویژگی منحصربه‌فرد یک شخص خاص باشد، بلکه در یارانِ احتمالی آینده هم یافت می‌شود، کسانی که منتظرند به محض آن‌که قوی‌تر شدیم، با ما دیدار کنند.
مهسا
خاطرات وقتی ارزشمندند که در شکل‌دهی برنامه‌هایمان و اجتناب از خطا به ما کمک کنند، اما وقتی مانعی در مسیر یک زندگیِ بهتر باشند، باید سعی کنیم فراموششان کنیم. بهترین راه فراموشی فقط گذر زمان نیست، بلکه، دقیق‌تر بگوییم، وقوع رویدادهاست.
مهسا
یکی از سؤالات اصلی که باید در دیدار اول از یار آیندهٔ خود بپرسیم این است که: «دوران کودکی‌ات را چگونه گذراندی؟» غالباً وقتی می‌شنویم طرف در کودکی با رنج و تنهایی بزرگ شده، عمیقاً متأثر می‌شویم. شاید از ته دل بخواهیم ناکامی‌های او را برطرف کنیم و صادقانه معتقدیم که می‌توانیم، اما با توجه به کوتاهی عمر و پیچیدگی ذاتی زندگی، شاید بهتر باشد بخشی از محبّتی را که نثار افراد آسیب‌دیده و ترحم‌برانگیز می‌کنیم برای کسی خرج کنیم که همان‌طور که آرزو و استحقاقش را داریم ما را درست و حسابی دوست داشته باشد، هر چند محبّت او همیشه پرشور نباشد.
مهسا
پذیرش ابهام خیال آدم را راحت می‌کند: آزادیم بپذیریم که این پایان لزوماً همه‌اش تقصیر ما نبوده؛ این‌که شاید عوامل دیگری به جز بی‌لیاقتی ما هم مؤثر بوده‌اند. با این‌که هنوز هم خیلی غمگینیم، اما بدبختی‌مان قابل‌تحمل‌تر است: بهتر است بپذیریم که عشق و شکست‌های عشقی امری است ناشناخته و غم‌انگیز، و با فکر کردن به بی‌لیاقتی‌هایمان مدام خودخوری نکنیم.
احسان رضاپور
اگر تصمیم بگیریم که گذشته را فراموش کنیم، می‌توانیم بخشی از امیدواری یک کودک و شکیبایی یک گاو را به دست بیاوریم.
Sepideh
این دقیقاً همان چیزی است که معمولاً در دل‌شکستگی‌های خودمان هم رخ می‌دهد. شاید هیچ‌وقت واقعاً ندانیم چرا طرف مقابل ما را ترک کرده. هر چقدر هم که یک نفر را خوب بشناسیم، هرگز برای ما کاملاً شناخته شده نیست. چیزی که می‌گوید ممکن است فقط بخشی از آن چیزی باشد که واقعاً در ذهنش می‌گذرد. انگیزه‌های عمیق‌تر او مخفی می‌ماند، شاید حتا برای خودش. ما با حقیقتی روبه‌رو شده‌ایم: او من را ترک کرده است. و برای آن یک معنا می‌تراشیم. اما معنایی که به آن واقعیت می‌دهیم، تا حدّ زیادی از درون خود ما می‌آید.
Sepideh
بهتر است بپذیریم که عشق و شکست‌های عشقی امری است ناشناخته و غم‌انگیز، و با فکر کردن به بی‌لیاقتی‌هایمان مدام خودخوری نکنیم.
شاداب
برای فراموش کردن، باید یک لایهٔ جدید از تجربیات روی چیزهایی که با عشق ناکاممان مرتبط بوده‌اند بکشیم. باید یک گروهِ جدید از دوستانمان را به آن پیتزافروشی ببریم، کتابی را که تأثیرِ خاصی روی‌مان دارد کنار آن رودخانه مطالعه کنیم، یا آشنایان جدیدی پیدا کنیم تا روی آن مبل در کنار ما بنشینند. باید شور زندگی‌مان را از شخصی که دلمان را شکسته پس بگیریم. اگر تصمیم بگیریم که گذشته را فراموش کنیم، می‌توانیم بخشی از امیدواری یک کودک و شکیبایی یک گاو را به دست بیاوریم.
احسان رضاپور

حجم

۷۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۷۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان