بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دل شکستگی | طاقچه
تصویر جلد کتاب دل شکستگی

بریده‌هایی از کتاب دل شکستگی

۴٫۳
(۲۱)
نیچه داشت به یک سؤال بنیادستیزانه ولی کاملاً سازنده می‌رسید: اصلاً چرا آدم باید به گذشته فکر کند؟ پاسخ او دقیق بود: فقط باید تا حدّی گذشته را به خاطر بیاوریم که واقعاً به ما کمک کند در زمان حال زندگی کنیم. خاطرات وقتی ارزشمندند که در شکل‌دهی برنامه‌هایمان و اجتناب از خطا به ما کمک کنند، اما وقتی مانعی در مسیر یک زندگیِ بهتر باشند، باید سعی کنیم فراموششان کنیم.
Mahdi Fotouhi
وقتی شخص دیگری جای ما را می‌گیرد، نباید فکر کنیم که حتماً آدم بدی هستیم. درس بزرگی که می‌گیریم این است که ما را به خاطر یک توّهم رایج ترک کرده است: اعتقاد به این‌که اگر در یک رابطهٔ دیگر باشد، حتماً خوشبخت می‌شود. اما حقیقت این است که تقریباً هر رابطه‌ای به طور خاص و متمایزی بدبختی‌های حادّ خودش را دارد
Tasnim
یکی از درس‌های عجیب‌تر ـ و عمیق‌تری ـ که از دل‌شکستگی می‌گیریم این است که نهایتاً می‌فهمیم عشق ما واقعاً به یک فرد خاص معطوف نشده، بلکه عشق به مجموعه‌ای از خوبی‌هاست که خوشبختانه نمی‌تواند ویژگی منحصربه‌فرد یک شخص خاص باشد، بلکه در یارانِ احتمالی آینده هم یافت می‌شود، کسانی که منتظرند به محض آن‌که قوی‌تر شدیم، با ما دیدار کنند.
Nasrin N
داشتن یک حافظهٔ ضعیف، در خیلی جاها، به زنده ماندن آدم کمک می‌کند.
Nasrin N
اندوه، در بهترین حالت، از ما موجودات دلسوزتری می‌سازد، زیرا ما را به یک حقیقت پنهان در زندگی بشر نزدیک‌تر می‌کند: این‌که زندگی یعنی رنج
من
غم دل‌شکستگی دردناک بود، آن‌قدر که فکر می‌کردیم از این درد خواهیم مُرد، و با این حال جالب است که نمردیم. هنوز هم داریم صاف‌صاف راه می‌رویم و هفتهٔ آینده به یک جشن دعوت شده‌ایم. به یک نتیجهٔ نسبتاً غیرعادی می‌رسیم: ما توانستیم از این ماجرا جان به در ببریم. و بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که: خیلی قوی‌تر از آنیم که تصوّر می‌کردیم.
سوده:)
شخصی که باید پیدا کنیم کسی نیست که فکر می‌کند ما بی‌نقصیم (تا بر همین اساس هرگز ما را ترک نکند)، بلکه کسی است که آشکارا نقص‌های ما را ببیند و، با این حال، بداند چطور با ملایمت با آن‌ها کنار بیاید. عاشقی که نیاز داریم کسی نیست که کنار ما بماند چون فکر می‌کند هیچ‌کس نمی‌تواند جای ما را بگیرد، بلکه بدین علّت کنارمان می‌ماند که عاقلانه می‌اندیشد هیچ‌کس به همان جذابیتی که ابتدا به نظر می‌رسد نیست، و این‌که به هم زدن یک رابطه عموماً مقدمهٔ رویارویی مجدد با ناکامی و ناامیدی است.
مهسا
اکثر ما نمی‌توانیم کاملاً در عشق رفتار سالمی داشته باشیم، اما می‌توانیم تقریباً موجود سودمندی باشیم: می‌توانیم تبدیل به افرادی شویم که متعهدیم رفتار ناسالم و مبتنی بر ضربه‌های روحی خود را به‌موقع به دیگران اطلاع دهیم، نه این‌که به‌شدّت خشمگین شویم و به دیگران آسیب بزنیم، و بعد که آب‌ها از آسیاب افتاد، بابت رفتارهای عجیب و غریبمان عذرخواهی کنیم.
احسان رضاپور
وقتی می‌گوییم دلمان برایش تنگ شده، واقعاً منظورمان این است که یک رشته ویژگی‌های خوب و تجارب دلپذیر را از دست داده‌ایم. در وهلهٔ اول ما ذاتاً عاشق مهربانی، خوش‌مشربی، و دیدِ باز هستیم،‌ نه آن شخصی که این ویژگی‌ها را در خود جای داده است.
alireza453
هر چقدر هم که یک نفر را خوب بشناسیم، هرگز برای ما کاملاً شناخته شده نیست. چیزی که می‌گوید ممکن است فقط بخشی از آن چیزی باشد که واقعاً در ذهنش می‌گذرد. انگیزه‌های عمیق‌تر او مخفی می‌ماند، شاید حتا برای خودش.
کاربر ۴۵۱۹۵۶۴
این اندوه، در بهترین حالت، از ما موجودات دلسوزتری می‌سازد، زیرا ما را به یک حقیقت پنهان در زندگی بشر نزدیک‌تر می‌کند: این‌که زندگی یعنی رنج. دیگر اندوهمان صرفاً شخصی نیست، بلکه مرثیه‌ای مهرآمیز برای غم دیگران است، غمی که شناختی مبهم، ولی کاملاً واقعی از آن داریم.
مهسا
پذیرش ابهام خیال آدم را راحت می‌کند: آزادیم بپذیریم که این پایان لزوماً همه‌اش تقصیر ما نبوده؛ این‌که شاید عوامل دیگری به جز بی‌لیاقتی ما هم مؤثر بوده‌اند. با این‌که هنوز هم خیلی غمگینیم، اما بدبختی‌مان قابل‌تحمل‌تر است: بهتر است بپذیریم که عشق و شکست‌های عشقی امری است ناشناخته و غم‌انگیز، و با فکر کردن به بی‌لیاقتی‌هایمان مدام خودخوری نکنیم.
احسان رضاپور
یکی از سؤالات اصلی که باید در دیدار اول از یار آیندهٔ خود بپرسیم این است که: «دوران کودکی‌ات را چگونه گذراندی؟» غالباً وقتی می‌شنویم طرف در کودکی با رنج و تنهایی بزرگ شده، عمیقاً متأثر می‌شویم. شاید از ته دل بخواهیم ناکامی‌های او را برطرف کنیم و صادقانه معتقدیم که می‌توانیم، اما با توجه به کوتاهی عمر و پیچیدگی ذاتی زندگی، شاید بهتر باشد بخشی از محبّتی را که نثار افراد آسیب‌دیده و ترحم‌برانگیز می‌کنیم برای کسی خرج کنیم که همان‌طور که آرزو و استحقاقش را داریم ما را درست و حسابی دوست داشته باشد، هر چند محبّت او همیشه پرشور نباشد.
مهسا
خاطرات وقتی ارزشمندند که در شکل‌دهی برنامه‌هایمان و اجتناب از خطا به ما کمک کنند، اما وقتی مانعی در مسیر یک زندگیِ بهتر باشند، باید سعی کنیم فراموششان کنیم. بهترین راه فراموشی فقط گذر زمان نیست، بلکه، دقیق‌تر بگوییم، وقوع رویدادهاست.
مهسا
یکی از درس‌های عجیب‌تر ـ و عمیق‌تری ـ که از دل‌شکستگی می‌گیریم این است که نهایتاً می‌فهمیم عشق ما واقعاً به یک فرد خاص معطوف نشده، بلکه عشق به مجموعه‌ای از خوبی‌هاست که خوشبختانه نمی‌تواند ویژگی منحصربه‌فرد یک شخص خاص باشد، بلکه در یارانِ احتمالی آینده هم یافت می‌شود، کسانی که منتظرند به محض آن‌که قوی‌تر شدیم، با ما دیدار کنند.
مهسا
حق داریم دلمان برای چیزهای خوب تنگ شود: هنوز هم نیاز داریم یک لبخند ملیح را ببینیم، هنوز هم نیاز داریم با یک آدمِ فرهیخته و فهمیده دم‌خور شویم؛ به اعتمادبه‌نفس و راحتی نیاز داریم، و احتیاج داریم که از لحاظ جنسی درک شویم. درست است که هرگز شخص دیگری را دقیقاً مثل یار ازدست‌رفته‌مان پیدا نخواهیم کرد؛ او بی‌همتا بود، اما چیزهای خوبی که در او و از طریق او دیده‌ایم همه‌جا پیدا می‌شود: این چیزها جاهای دیگر هم هست، همه در یک شخص دقیقاً به این ترتیب جمع نشده، اما با گستردگی بیشتر بین آدم‌ها توزیع شده.
احسان رضاپور
بهترین راه فراموشی فقط گذر زمان نیست، بلکه، دقیق‌تر بگوییم، وقوع رویدادهاست. بنابراین برای جدا کردن خودمان از مسائلی که ذهنمان را مشغول کرده باید اطمینان حاصل کنیم که می‌توانیم یک لایهٔ ضخیم از رویدادها بین خودمان و آن‌ها قرار دهیم؛ خلاصه این‌که باید کاری کنیم اتفاقاتی بیفتد.
Nasrin N
اما می‌توانیم در رؤیاهای آرمان‌گرایانهٔ خود جامعه‌ای را تصوّر کنیم که در طول سالیان دراز به این بلوغ رسیده که به همان اندازه به مشکلات شدید و متداول دل‌های آزردهٔ مردم هم رسیدگی شود. در این جامعهٔ آرمانی، متخصص دل‌شکستگی با حوصله به درد دلمان گوش می‌دهد؛ شاید تجویز کند که کتاب خاصی را بخوانیم یا به آهنگ‌های خاصی گوش کنیم (مثل اپرای ”همهٔ زن‌ها این‌گونه‌اند“ از موتسارت که در آن همهٔ عشاق بی‌وفا نشان داده می‌شوند). شاید ما را معاینه کند تا ببیند از یک رابطه چه انتظاراتی داریم، و با مهربانی ولی خیلی جدّی به ما بفهماند دقیقاً اشکال کار کجا بوده و از این ماجرا چه درسی می‌توانیم بگیریم. شاید از ما بخواهد که وقتی دوباره عاشق می‌شویم، مراقب باشیم، حواسمان باشد از چه نوع آدم‌هایی حذر کنیم یا دنبال چه نوع آدم‌هایی باشیم.
مهسا
اولین باری که فهمیدیم عشق چیست و چه معنایی دارد بچه بودیم. اما متأسفانه شاید درس‌هایی که آموختیم چندان واضح و قابل‌فهم نبوده. عشقی که در آن زمان می‌شناختیم احتمالاً با مسائلی به جز مهربانی محض درهم تنیده شده بود. شاید با احساس کنترل‌شدگی، یا تحقیرشدگی، تنها گذاشتن، عدم ارتباط، و در یک کلام با ”رنج“ همراه بوده. در این صورت در بزرگسالی، شاید آدم‌هایی را که بالقوّه جفت خوبی برای‌مان خواهند بود رد کنیم، نه بدین علّت که مشکل دارند، بلکه بدین علّت که بیش از حد متعادل‌اند (خیلی بالغ هستند، درک و فهمشان خیلی بالاست، خیلی قابل‌اطمینان هستند)، و این سالم بودنشان برای ما ناآشنا و تا حدّی ناراحت‌کننده است. شاید این آدم‌های مهربان را ”کسل‌کننده“ یا ”غیرجذاب“ بنامیم و در عوض به سمت آدم‌هایی برویم که باعث شوند به همان روش‌های آشنای کودکی سرخورده شویم.
احسان رضاپور
بهتر است بپذیریم که عشق و شکست‌های عشقی امری است ناشناخته و غم‌انگیز، و با فکر کردن به بی‌لیاقتی‌هایمان مدام خودخوری نکنیم.
niusha
این یک مهارت است که بپذیریم همیشه نمی‌توان طرز فکر دیگران را درک کرد، مهارتی شگرف که خیلی کم از آن استفاده می‌کنیم.
سوده:)
به لحاظ فرهنگی، ما برای رسیدگی به مسائل مالی، کاری، و مِلکی نظام‌های جمعیِ دادگری و جبران خسارت را تبیین کرده‌ایم. ولی در حوزه‌ای هم‌چون عشق و روابط فردی، که درست به همان اندازه برای ما اهمیت دارد، نمی‌توانیم با یک وکیل تماس بگیریم یا به کلانتری برویم و شکایت کنیم که فلانی دل ما را شکسته. خودمان هستیم و خودمان.
سوده:)
شاید روزی در آینده، افرادی که دارند به طرف مطب متخصصِ دل‌شکستگی می‌روند ما را به یاد بیاورند و دلشان به حالمان بسوزد،‌ زیرا وقتی در روابطمان شکست می‌خوردیم جایی نبوده که برویم تا چند کلام حرف حساب بشنویم، دل‌داری‌مان بدهند، و راهنمایی‌مان کنند.
سوده:)
یکی از مشکلات مردم در روابطشان این است که متأسفانه حداقل نیمی از آن‌ها در حالی که دچار انبوهی از مشکلات روانی ناشناخته‌اند در میان بقیهٔ مردم می‌لولند و عاشق می‌شوند و این باعث می‌شود در روابط خود رفتارهای کاملاً غیرمنتظره‌ای نشان دهند و دل‌بستگیِ چندانی به طرف مقابل نداشته باشند.
سوده:)
نیچه داشت به یک سؤال بنیادستیزانه ولی کاملاً سازنده می‌رسید: اصلاً چرا آدم باید به گذشته فکر کند؟ پاسخ او دقیق بود: فقط باید تا حدّی گذشته را به خاطر بیاوریم که واقعاً به ما کمک کند در زمان حال زندگی کنیم. خاطرات وقتی ارزشمندند که در شکل‌دهی برنامه‌هایمان و اجتناب از خطا به ما کمک کنند، اما وقتی مانعی در مسیر یک زندگیِ بهتر باشند، باید سعی کنیم فراموششان کنیم.
سوده:)
بهترین راه فراموشی فقط گذر زمان نیست، بلکه، دقیق‌تر بگوییم، وقوع رویدادهاست. بنابراین برای جدا کردن خودمان از مسائلی که ذهنمان را مشغول کرده باید اطمینان حاصل کنیم که می‌توانیم یک لایهٔ ضخیم از رویدادها بین خودمان و آن‌ها قرار دهیم؛ خلاصه این‌که باید کاری کنیم اتفاقاتی بیفتد.
سوده:)
برای فراموش کردن، باید یک لایهٔ جدید از تجربیات روی چیزهایی که با عشق ناکاممان مرتبط بوده‌اند بکشیم. باید یک گروهِ جدید از دوستانمان را به آن پیتزافروشی ببریم، کتابی را که تأثیرِ خاصی روی‌مان دارد کنار آن رودخانه مطالعه کنیم، یا آشنایان جدیدی پیدا کنیم تا روی آن مبل در کنار ما بنشینند. باید شور زندگی‌مان را از شخصی که دلمان را شکسته پس بگیریم. اگر تصمیم بگیریم که گذشته را فراموش کنیم، می‌توانیم بخشی از امیدواری یک کودک و شکیبایی یک گاو را به دست بیاوریم.
احسان رضاپور
بهتر است بپذیریم که عشق و شکست‌های عشقی امری است ناشناخته و غم‌انگیز، و با فکر کردن به بی‌لیاقتی‌هایمان مدام خودخوری نکنیم.
شاداب
این دقیقاً همان چیزی است که معمولاً در دل‌شکستگی‌های خودمان هم رخ می‌دهد. شاید هیچ‌وقت واقعاً ندانیم چرا طرف مقابل ما را ترک کرده. هر چقدر هم که یک نفر را خوب بشناسیم، هرگز برای ما کاملاً شناخته شده نیست. چیزی که می‌گوید ممکن است فقط بخشی از آن چیزی باشد که واقعاً در ذهنش می‌گذرد. انگیزه‌های عمیق‌تر او مخفی می‌ماند، شاید حتا برای خودش. ما با حقیقتی روبه‌رو شده‌ایم: او من را ترک کرده است. و برای آن یک معنا می‌تراشیم. اما معنایی که به آن واقعیت می‌دهیم، تا حدّ زیادی از درون خود ما می‌آید.
Sepideh
اگر تصمیم بگیریم که گذشته را فراموش کنیم، می‌توانیم بخشی از امیدواری یک کودک و شکیبایی یک گاو را به دست بیاوریم.
Sepideh

حجم

۷۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۷۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان