دانلود و خرید کتاب سیاه صورت نرجس شکوریان‌فرد
تصویر جلد کتاب سیاه صورت

کتاب سیاه صورت

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۹۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سیاه صورت

کتاب سیاه صورت نوشته نرجس شکوریان فرد با موضوع پشت پرده سینما، ماجرایی واقعی و عجیب است از ارتباط بازیگران با سفیرهای کشورهای اروپایی. نویسنده این کتاب را کاملا مستند و به شکلی نو و روان به رشته تحریر آورده است.

درباره کتاب سیاه صورت

این داستان بر اساس یک پرونده‌ واقعی نوشته شده است، اما اسامی شخصیت‌ها و مکان‌ها به دلایل امنیتی واقعی نیست و هرگونه تشابه اسمی تصادفی است! این کتاب داستان زنی به‌نام پری سیما است. پری سیما نیروی پشتیبانی داخلی است، یعنی روی هنرمندان داخلی حساب باز می‌کند تا آن‌ها را به سمت نیروها و کشورهای بیگانه و مجاهدین خلق بکشد. این کتاب داستان خیانت است. 

خواندن کتاب سیاه صورت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های جاسوسی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب سیاه صورت

نادر کلید را دور انگشتش می‌چرخاند و برای خودش ترانۀ مورد علاقۀ پری‌سیما را زمزمه می‌کرد. زنگ آپارتمان پری‌سیما را نزده، در باز شد و نادر با لبخند گَل و گشاد پری‌سیما روبرو شد؛ این زن برخلاف زندگی پاره شده‌اش، خوش‌چهره و خوش‌گذران بود.

لبخندی تحویل پری‌سیما داد و هم‌زمان پلاستیک غذاها را بالا گرفت تا او را راضی کند. پری‌سیما از مقابل در عقب کشید و با دست تعارفش کرد:

- مثل همیشه آن‌تایمی نادر!

نادر از کنارش گذشت و پلاستیک را روی میز گذاشت. خودش را ولو کرد روی کاناپۀ مقابل شومینه و گفت:

- تو هم مثل همیشه با سگ و گربه‌هات خلوت کردی. همش تنهایی که پیرزن خوشگل!

پری‌سیما چشم‌غره‌ای به صورت نادر رفت و پلاستیک را باز کرد و گفت:

- تو کی می‌خوای یاد بگیری با یه خانم متشخص درست صحبت کنی! پیرزن هم ننه‌ته!

نادر پاهایش را روی میز دراز کرد و گفت:

- اتفاقا ننه‌م خیلی شبیه تو بود؛ حالا بهت برنخوره. بعدازظهر چه کاره‌ای؟

پری‌سیما رفت داخل آشپزخانه تا سس بیاورد و بلند بلند جواب داد:

- دوتا کار مهم دارم. دکتر از دستم دلخوره باید برم سراغش! دنیل هم دوباره یه قرار خواسته. منتهی این بار کاردار سوئیس و لبنان هم هستند.

پری‌سیما با نوک کفش پاهای نادر را پایین انداخت و پلاستیک غذاها را باز کرد. نادر تکه‌ای سیب‌زمینی گذاشت توی دهانش و گفت:

- خوبه آسیایی، اروپایی حال می‌کنی! این دکتر متوقع رو ول کن. دنیل بیشتر به دادت می‌رسه! باید هرطور شده اون قایق تفریحی رو صاحاب بشی. وقتشه یه خورده گنجایی که از ایران بار کردی رو استفاده کنی، کم کم داری پیر می‌شی آرزوش به دلت می‌مونه... مطبت هم که به درد یه دکتر مفنگی می‌خوره، نه یه بانوی باشخصیت ایرانی! پری‌سیما خوش‌حال از شنیدن تعریف نادر شانه‌ای بالا انداخت و ابرویی کرشمه‌وار تکان داد. نادر جوان سرحالی بود که پری‌سیما ترجیح می‌داد در آپارتمانش، پذیرای او باشد تا مردان دیگر. هرچند نادر با کارهایی که انتخاب کرده‌بود عملا ان‌قدر سرش شلوغ بود که نمی‌توانست تمام توقعات پری‌سیما را برطرف کند. اما همین خوش‌زبانی و حضور حداقلی هم برای پری‌سیما غنیمت بود.

- بچه‌های سبیلوی اشرف از دستت دارن ناراحت می‌شن!

پری‌سیما دوست نداشت کسی راجع به زن‌های مریم رجوی این‌طور صحبت کند؛ اما حریف زبان مردها نمی‌شد.

panah
۱۴۰۰/۰۲/۲۷

کتابی درمورد سلبریتی ها مون کتابی بی نظیر ارزش چند بار خواندن را داره و چون در زمان حال اتفاق افتاده می شود با اخباری که می بینیم و می شنویم تعمیم بدهیم

هفتصد و چهل و نه
۱۴۰۰/۰۴/۲۶

خوب بود یعنی خیلی خیلی خوب بود این مدل کتاب کم داریم توی ایران! یه ژانر جدید و خاص که تازه داره راه میفته تو ایران، و واقعا کتابای خانم شکوریان قدم بلندی توی این مسیر هستن خوشم اومد ازش یه بخشیش بود میگفت "

- بیشتر
zahra sadat-87
۱۴۰۰/۰۵/۰۴

کلیت کتاب درباره یه پرونده امنیتی واقعی درباره پشت پرده همکاری بعضی سلبریتی ها برای نابودی ایران بود نقشه هایی که کشیده بودن و دستهای پشت پرده... از نظر اهمیت موضوعی خیلی خوب بود از اون دسته کتابهایی بود که بایددد بخونیم تا

- بیشتر
مجنونِ³¹⁴
۱۴۰۰/۰۴/۰۷

عالی بود این کتاب محشر لازمه که هر ایرانی شده یکبار این کتاب رو بخونه !!!

سدنا
۱۴۰۰/۰۳/۲۷

کتاب جذابی بود و اینکه من به کسانی که کتاب زنان عنکبوتی رو مطالعه نکردن توصیه می کنم که اول اون رو بخونن بعد این کتاب رو تا بهتر مطلب رو درک کنند

mohaddese
۱۴۰۰/۰۷/۲۸

خیلی عالی بود. چه چیزهایی وحشتناکی در پشت صحنه فیلمها هست که ما خبر نداریم...

نقطه ویرگول
۱۴۰۰/۰۷/۲۰

کتاب یک اتفاق واقعیه و یکی از ماموریتای برادرای زحمت کش اطلاعاتیمونه درباره ی به اصطلاح سلبریتی هامون ، یا بهتر بگم وطن فروشا... کسایی که به سریال گاندو علاقه دارن بخونن متن روان و داستان جالبی داره من نادرو خیلی

- بیشتر
لیلا
۱۴۰۰/۰۵/۱۸

به همه ی کسانی که سلبریتی ها رو فالو میکنن و موقع انتخابات چشمشون به دهن اوناس توصیه میکنم این کتاب بخونن تا ماهیت اصلیشون بشناسن . از نویسنده کتاب بخاطر روشنگری شون بسیار سپاسگزارم

Ava
۱۴۰۱/۰۶/۲۶

یه سبک جذاب و جدید ( امنیتی-پلیسی ) که امیدوارم بیشتر بشه تو ایران.! در کنار متن روان و قشنگی که داره یه طنز ریزی هم داره که کتاب رو حوصله سر بر نمی کنه ( بر اساس واقعیت هم هست

- بیشتر
zainab
۱۴۰۰/۱۲/۲۱

همه آدم ها خاص اند ، از سبزی فروش بگیر تا رئیس جمهور چون همه آنها قابلیت دارند خدمت کنند یا خیانت .

- آقاامیر این هنرمندا بعداً می‌شن سلبریتی، سلبریتی طرف‌دار زیاد داره و پایۀ کارش روی جهالت مردم عامه!
• Khavari •
دخترهای تنها، زن‌های تنهاتر! ازدواج و بچه‌داری رو که بی‌ارزش جلوه دادن، زن‌ها احساس بی‌هویتی کردن، بعد بهشون گفتن برای با ارزش بودن باید مثل مردا کار کنید یا هر کاری مردا می‌گن انجام بدید؛ زن شد آواره، نه مادره، نه همسره، نه آرامش داره... شده بردۀ مردا؛ می‌پوشه چون مردا دوست دارن این‌طور بپوشه، می‌میره چون مردا بهش می‌گن بمیر!
Tamim Nazari
نادر کلید را دور انگشتش می‌چرخاند و برای خودش ترانۀ مورد علاقۀ پری‌سیما را زمزمه می‌کرد.
-:-k
باشه قیامت، دنیا ظرفیت تسویه نداره!
mohaddese
دست خالی خونۀ ما نیا! هفتۀ قبل من موقع ظرف شستن شش‌تا لیوان شکوندم! حافظ برگشت سمت امیر و با تعجب پرسید: - وجدانا!؟ - آره بابا! سینی دستم بود، پلاستیک وسط هال من رو ندید، رفت زیر پام شیرجه زدم و نابود کردم همه رو!
نقطه ویرگول
از کسی هم که مثل خدا زندگی نمی‌کند نمی‌شود توقع داشت که خودخواه نباشد، به روح و روان دیگران احترام بگذارد. این آدم همه را می‌خواهد تا نردبانش شوند و او پا بگذارد روی همۀ این‌ها و بالا برود. دیگران برای او دست و هورا بکشند، او فقط غرق لذت شود. بعد پول بگیرد و تبلیغ همه‌چیز کند و دیگران با ذوق او، پولشان را خرج کنند. همین!
Tamim Nazari
- حالا شدی مرد خونه! دیگه می‌شه به افتخار روز مرد، برات جوراب بخریم! امیر خندید و گفت: - چوب‌کاری نکن دیگه؛ در ضمن پارسال مراسم ختم جوراب رو گرفتیم!
نقطه ویرگول
کارنامۀ زندگی آدم‌ها پر است از خیرها و شرها! همه هم با آزادی و اختیار خود فرد رقم می‌خورد؛ البته باید گفت که آدمیزاد یا آزادیش را در پناه خدا نگه می‌دارد یا در پناه شیطان و نفس خودش! از کسی هم که مثل خدا زندگی نمی‌کند نمی‌شود توقع داشت که خودخواه نباشد، به روح و روان دیگران احترام بگذارد. این آدم همه را می‌خواهد تا نردبانش شوند و او پا بگذارد روی همۀ این‌ها و بالا برود. دیگران برای او دست و هورا بکشند، او فقط غرق لذت شود. بعد پول بگیرد و تبلیغ همه‌چیز کند و دیگران با ذوق او، پولشان را خرج کنند. همین! اما زندگی این همین‌ها نیست... چون اگر با تقلید از لذت‌مندان بی‌خدا زندگیت را به حراج بگذاری، خودت را سوزانده‌ای!
مجهول
- تو گزارش‌های من که خوندید؛ سوژه آدم خاصیه، محل زندگیش هم قراره خاص باشه؟ - توی حرفۀ ما، همۀ آدم‌ها خاصن؛ از سبزی‌فروش بگیر تا رئیس‌جمهور؛ چون همشون قابلیت دارند خدمت کنند یا خیانت.
نقطه ویرگول
- خب بخور بخوره دیگه! توی سپاه همش دارن می‌خورن. سید راهش را کج کرد و با خودش گفت: - بله بخور بخور عجیبی هم هست؛ هم از دشمن می‌خورن، هم از دوست!
نقطه ویرگول
- بگم هوس یه غذا کردم دعوام نمی‌کنی؟ ملیحه لیوان را برداشت تا برایش دم‌نوش بریزد: - دعوا چرا عزیزم، با روی خوش اجازه نمی‌دم بخوری
نقطه ویرگول
هشتگ‌های اعدام نکنید، رای نمی‌دهم... تبلیغ‌های گسترده لباس و مد... عکس‌های مبتذلی که از خودشون می‌اندازن، کشف حجاب‌ها، سگ‌داری و سگ‌پروری... شما از جون مردم ایران چی می‌خواید با این مدل‌های مبتذل شده؟
هفتصد و چهل و نه
سخت‌ترین کار و پربرکت‌ترین کار، کار مادری و همسریه. بقیه هرچی می‌گن غلطه!
roza
تو کشورای دیگه سلبریتی‌ها و این طیف شخصیت‌ها به مردمشون کمک می‌کنند، یعنی خدمت به مردمشون رو مهم می‌دونن چون توسعه یافتگی‌شون رو مدیون همین مردمند، اما توی کشور ما طرف رو مردم بزرگ می‌کنند، جیبش رو مردم پر می‌کنند، بعد اروپا و آمریکا می‌بره پرورشش می‌ده که...
محمدرضا میرباقری
کارنامۀ زندگی آدم‌ها پر است از خیرها و شرها! همه هم با آزادی و اختیار خود فرد رقم می‌خورد
هفتصد و چهل و نه
دخترهای تنها، زن‌های تنهاتر! ازدواج و بچه‌داری رو که بی‌ارزش جلوه دادن، زن‌ها احساس بی‌هویتی کردن، بعد بهشون گفتن برای با ارزش بودن باید مثل مردا کار کنید یا هر کاری مردا می‌گن انجام بدید؛ زن شد آواره، نه مادره، نه همسره، نه آرامش داره... شده بردۀ مردا
هفتصد و چهل و نه
گفتن هفده‌هزار نفر رو توی کوچه و بازار همین منافقا کشتن، پوست سر و صورت جوون مردم رو با چاقو کندن، سرشون رو با تیزی موزاییک گوش تا گوش بریدن، زن و بچه رو مثل گوسفند تکه تکه کردن. سلبریتی‌ها گفتن نه منافقا خوبن؛ قاضی و دادستان تو چشم مردم شد قاتل!
هفتصد و چهل و نه
سؤال: چرا بازیگری که توی ایران محبوب و مقبوله و نقش اول و دوم داره، می‌کشونن خارج از ایران که وطنشه، نقش بهش نمی‌دن که هیچ، زندگی‌ش رو هم به فنا می‌دن؟
محمدرضا میرباقری
زهرا شروع کرد به گریه و همش می‌گفت بابا رو می‌خوام، دختر اون دیگه دل همه‌مون رو خون کرد؛ بی‌چارگی رو نمی‌فهمیدم، امروز فهمیدم. هیچ چاره‌ای برای بابا گفتنش نداشتیم، به بهونۀ سوختن دستش یه دل سیر زار زد و بابا بابا گفت.
ژنرالیسم
- خیلی از هنرمندا دلشون می‌خواد گرین کارت داشته باشن. اگر تغییر ایده بدن توی کارشون و طبق پروتکلی که براشون تعریف می‌شه ساخت و تولید کارشون رو ببرن زیر اهدافی که اروپا و آمریکا می‌گه، هم بحث دو تابعیتی شدنشون حل می‌شه هم هزینه‌های کاراشون تأمین می‌شه؛ مقابل پولی که می‌گیرن کار می‌کنند!
محمدحسین

حجم

۱۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

حجم

۱۴۰٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۱۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۱۰۰
۲۴,۵۵۰
۵۰%
تومان