کتاب شگفت انگیز
معرفی کتاب شگفت انگیز
کتاب شگفت انگیز داستانی از آر جی. پالاسیو است که با ترجمه حدیث سادات حسینی میخوانید. این داستان درباره آگوست است، پسرکی معمولی با چهرهای وحشتناک که تصمیم گرفته است بعد از سالها ماندن در خانه، به مدرسه برود و با جامعه روبهرو شود.
جک تورن، استیو کونارد و شباسکی در سال ۲۰۱۷ از روی کتاب شگفت انگیز فیلم آن را به نام اعجوبه (Wonder) ساختند. این فیلم نقدها و نظرهای مثبتی دریافت کرد و در گیشه نیز به فروش ۳۰۵٫۹ میلیون دلاری رسید. جیکوب ترمبلی، جولیا رابرتز و مندی پتینکین در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
درباره کتاب شگفت انگیز
شگفت انگیز داستانی به معنای واقعی کلمه شگفت انگیز و الهام بخش است. داستان زندگی آگوست پولمن. پسرکی معمولی که به علت ابتلا به یک بیماری نادر ژنتیکی، چهرهای بسیار متفاوت، دفرمه و به گفته خودش، زشت، دارد. آگوست سالها است که از خانه درس میخواند و به سختی تلاش میکند تا نشان دهد خودش هم یک پسر معمولی است، نه موجودی عجیب و غریب و وحشتناک. تا اینکه یک روز پدر و مادرش با تصمیمی عجیب او را شگفت زده میکنند. آنها تصمیم گرفتهاند آگوست را به مدرسه بفرستند!
زندگی آگوست بعد از این تصمیم به کل تغییر میکند. حالا باید به مدرسه برود و با جامعهای روبهرو شود که همیشه تلاش کرده تا از آن بگریزد. باید دید که این اتفاق چطور زندگی او را تغییر میدهد.
کتاب شگفت انگیز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شگفت انگیز را به تمام نوجوانان پیشنهاد میکنیم. این داستان دنیای بینظیری دارد که میخکوبتان میکند. اگر با گروه سنی نوجوان کار میکنید یا به ادبیات نوجوان هم علاقه دارید، از خواندن این کتاب بینظیر لذت میبرید.
بخشی از کتاب شگفت انگیز
اگر یک چراغ جادو پیدا میکردم که غولش آرزویم را برآورده میکرد، آرزو میکردم که صورتم آنقدر معمولی باشد که توجه هیچکس را جلب نکند. آرزو میکردم توی خیابان که راه میروم، مردم بعد از دیدنم رویشان را برنگردانند. راستش من فکر میکنم تنها دلیل معمولی نبودنم این است که به نظر بقیه معمولی نیستم.
اما الان دیگر یکجورهایی به ظاهرم عادت کردهام. یاد گرفتهام چطور وانمود کنم که نمیبینم مردم موقع برخورد با من، چه قیافههای عجیبی درمیآوردند. همە ما توی این کار حرفهای شدهایم: من، مامان، بابا و ویا. البته حرفم را پس میگیرم: ویا بلد نیست خوب تظاهر کند و وقتی مردم رفتار بدی نشان میدهند، بدجوری عصبانی میشود. مثلا یک روز در پارک، انگار چندتا بچە بزرگتر از من یک صداهایی از خودشان درآورده بودند. من که خودم نشنیدم، اما ویا صدایشان را شنیده بود و شروع کرد به داد و فریاد. اخلاق ویا اینطوری است. درست برعکس من.
به نظر ویا من معمولی نیستم. خودش میگوید اینطور نیست، ولی اگر فکر میکرد من معمولی هستم، همیشه حس نمیکرد باید اینقدر مواظبم باشد. به نظر مامان و بابا هم من معمولی نیستم. به نظر آنها من شگفتانگیزم. فکر میکنم تنها کسی که در دنیا میفهمد من چقدر معمولی هستم خودم باشم.
راستی اسم من آگوست است. در مورد قیافهام توضیحی نمیدهم. احتمالا از هرچیزی که بتوانید فکرش را بکنید، بدتر است.
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
حجم
۲٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
نظرات کاربران
عالی بود من که خیلی از خواندنش لذت بردم🥰
زیبا، عمیق و تاثیرگذار بود
داستان پسری با چهره بد مادرزادی که میخواد وارد مدرسه بشه . عکس العمل ها رو در این کتاب میخونیم ، دوستان ، همکلاسی ها ، مدیر مدرسه . و اتفاقاتی که براش میفته . مدیر مدرسه بسیار شخص فهمیده ای هست