دانلود و خرید کتاب سیدضیا؛ عامل کودتا صدرالدین الهی
تصویر جلد کتاب سیدضیا؛ عامل کودتا

کتاب سیدضیا؛ عامل کودتا

انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۴.۳از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سیدضیا؛ عامل کودتا

سیدضیاءالدین طباطبائی یزدی (۱۲۶۸ - ۱۳۴۸ ) در کودتای ۱۲۹۹ همراه با رضاخان شرکت داشت و رئیس‌الوزرا شد. طبق قول دکتر الهی به سیدضیا، این خاطرات می‌بایست پس از مرگ وی منتشر می‌شد. «تاریخ سیصدساله‌ی اخیر نشان داده و ثابت کرده که انسان در دوستی با انگلستان ضرر می‌کند. اما دشمنی با انگلستان موجب محو آدمی می‌شود. من به عنوان یک آدم عاقل در تمام مدت زندگیم، ضرر این دوستی را کشیده‌ام، اما حاضر نشده‌ام محو شوم.» این‌ها بخشی از گفته‌های سیدضیاءالدین طباطبایی (مرد اول یا دوم کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹) با دکتر صدرالدین الهی‌ است. تا ۴ خرداد ۱۳۰۰ در مقام رئیس‌الوزرایی بود و دوبار کابینه تشکیل داد. پس از آن به اروپا رفت و مدتی در سویس بود و سپس به فلسطین رفت و کشاورزی می‌کرد. او همواره به پیروی از سیاست بریتانیا در ایران مشهور بود و مورد حمایت «ان لمبتون» پژوهشگر و مامور اطلاعاتی بریتانیا در ایران بود. پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران، بریتانیا اصرار داشت که او نخست‌وزیر شود تا به دست او کار نفت به سود شرکت نفت ایران و انگلیس خاتمه یابد. روزی که دکتر مصدق به صورتی نامنتظر نخست‌وزیری را پذیرفت، سیدضیاء در دربار نزد شاه بود و انتظار داشت که مجلس او را نخست‌وزیر کند و فرمان نخست‌وزیری را از شاه دریافت دارد. بعد از کودتای ۲۸ مرداد هم صحبت نخست‌وزیر شدن او مطرح بود. وی در ۱۳۳۵ مدتی زندانی شد و از آن پس از سیاست دوری کرد و در آبادی سعادت‌آباد در شمال غربی تهران به کشاورزی و دامداری مشغول شد و سرانجام در ۱۳۴۸ در سن ۸۱ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در مقبره ناصرالدین شاه قاجار در شهرری به خاک سپرده شد. این کتاب حتی برای کسانی که مطالعه‌ تاریخی ندارند، بسیار خواندنی و جذاب است.
خانه‌ دایی یوسف: وقایعی تکان دهنده از مهاجرت فدائیان اکثریت به شوروی
اتابک فتح‌اللّه‌زاده
هزارتوی سعودی (روایتی از جامعه و حکومت عربستان سعودی)
کارن‌الیوت هاوس
یادداشت‌های امیراسدالله علم؛ دفتر دوم
اسدالله علم
ایران گیت؛ ماجرای مک فارلین
عباس شادلو
مائو؛ داستان ناشناخته
بیژن اشتری
بازجویی از صدام
جان نیکسون
سفرهای رضا‌ شاه پهلوی به خوزستان و مازندران
هارون وهومن
دموکراسی ها چگونه می میرند
استیون لویتسکی
یادداشت های امیراسدالله علم (دفتر اول)
اسدالله علم
نبرد سایه‌‌ها؛ ایران در آیینه‌ی خاطرات
هیلاری رودهام کلینتون
بن لادن؛ پدری که تروریست شد
جین ساسون
نیم‌قرن خاطره و تجربه
عزت‌الله سحابی
کودتا
محسن عسکری‌جهقی
فرمانده؛ ونزوئلای هوگو چاورز
بیژن اشتری
اختراع قوم یهود
احد علیقلیان
استالین؛ دربار تزار سرخ
بیژن اشتری
مردم در سیاست ایران؛ پنج پژوهش موردی
یرواند آبراهامیان
چائوشسکو؛ ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ
ادوارد بئر
پایان یک رؤیا
احسان نراقی
Hemmat
۱۳۹۵/۰۳/۳۰

عرض ادب و احترام ؛ سید ضیاءالدین طباطبایی را باید یک کنشگر فعال تاریخ معاصر ایران و نفر اول کودتای اسفند ۱۲۹۹ شمسی دانست. اما با تأثیری که در تاریخ معاصر ایران داشته است چندان از وی سخن نرفته و این

- بیشتر
zizigolo
۱۳۹۹/۰۴/۲۳

درود بر دوستان مطالعه این کتاب و به همه کسایی که به تاریخ معاصر و سرگذشت ایران اهمیت میدن توصیه میکنم به نظر من کتاب عالی بود خیلی لذت بردم از خوندش فقط چون به صورت مصاحبه است یکم پراکنده

- بیشتر
ghrk
۱۳۹۸/۰۵/۰۴

سلام. مهم ترین ویژگی این فرد شاید ماسون بودنش و وابستگی او به لژ های انگلیسی. ای کاش میشد همون یه مطالعه از تاریخ ماسون داشته باشیم البته بدون تعصب. ونقشی که اینها در انقلاب فرانسه داشتن. وتا الان

موصیو
۱۳۹۴/۰۲/۰۲

چقدر خوبه! عجب آدم عجیبی بوده این سید ضیا!

کاربر ۱۶۳۸۲۷۰
۱۴۰۲/۰۸/۱۰

یک شاهد زنده از مقطعی موثر در تاریخ معاصر ایران.البته سید سعی کرده خودش رو کانون مثبت وقایع اون مقطع معرفی کنه که تا حدودی درسته.

م
۱۴۰۲/۰۹/۲۹

توصیه میکنم فوق العاده خوب است ، اکثر منبع اش حرف ها و مصاحبه های خود سید ضیا است درست است که هیچکس معایب خودش نمی‌گوید ولی پر از نکته های ریز و درشت از تاریخ معاصر و از زیرکی

- بیشتر
یا محمد مصطفی
۱۴۰۲/۰۲/۲۶

خاطرات جالب و قابل مطالعه بود پسندیدم

ترمه
۱۳۹۹/۰۶/۱۸

دوستان از این دست کتاب ها میشه معرفی کنید...سپاس

وحید
۱۳۹۴/۰۱/۳۰

عوض ش خیلی خوبه...

mhghafoori
۱۳۹۴/۰۴/۳۱

این رفیقمون چ اسم قشنگی داره :دی ای کاش نویسنده ب جای چاپ عین مصاحبه ها جمع بندی و خلاصه شان را در 100 صفحه ارایه میکرد هم کاربردی تر بود هم تینقدر تکرار نداشت ولی بازم جالب بود. ممنون

- بیشتر
«آقا شما چرا نشستید؟ چرا گذاشتید زنبور بزندتان؟» در جوابش لبخندی زدم و گفتم: «فرق من و شاه‌‌بابا در شجاعت همین‌‌جاست؛ ایشان هم مثل شما تا لشکر زنبورها وارد مملکت شد، مملکت را گذاشتند و فرار کردند. خدا رحمتشان کند.»
محمد
زن و بچه داشتن از شجاعت آدم می‌‌کاهد. آدم را ترسو می‌‌کند. حسابگر و محافظه‌‌کار می‌‌کند
سیّد جواد
ما یک کشور مستقل هستیم و احتیاج به قیم سیاسی نداریم آن هم یک قیم سیاسی بی‌‌ثبات. واشنگتن، کوچک‌‌تر از آن است که در مسائل سیاسی ما دخالت کند.
سیّد جواد
بنویسید. بنویسید نفت، بزرگ‌‌ترین دشمن استقلال ملت ایران بوده است.
سیّد جواد
من با این‌‌که فرانسه و انگلیسی می‌‌دانستم ولی در ملاقات‌‌های رسمی با مقامات خارجی به توسط مترجم حرف می‌‌زدم، برای این‌‌که من معتقدم ما هنوز آن درجه اطلاع و استعداد ذهنی نداریم که برای سؤالاتی که نمی‌‌دانیم درباره چه می‌‌کنند، جواب حاضر داشته باشیم، من ترجیح می‌‌دادم که به توسط مترجم با آن‌‌ها مواجه شوم و حتا مبالغه نباشد که من معتقدم وزیر خارجه ایران باید کر هم باشد، زبان خارجی هم نداند، کر باشد برای این‌‌که هی طول بدهد شنیدن خودش را و زبان خارجی ممکن است بداند ولی حرف نزند، مترجم ترجمه بکند او بشنود و مجال تفکر پیدا بکند وقتی او می‌‌گوید، یکمرتبه می‌‌شنود، وقتی هم که مترجم می‌‌گوید آن هم یکمرتبه می‌‌شنود، خودش را حاضر به جواب بکند.
Amir Nassiri
تاریخ سیصد ساله اخیر نشان داده و ثابت کرده که انسان در دوستی با انگلستان ضرر می‌‌کند... اما دشمنی با انگلستان موجب محو آدمی می‌‌شود.
سیّد جواد
در وقایع هفدهم آذر ۱۳۲۱ من وزیرخارجه قوام‌‌السلطنه بودم که در تهران قحطی نان شد و شورش مردم گرسنه. قوام‌‌السلطنه سرهنگ ابراهیم ارفع برادر سرلشکر حسن ارفع را به هیئت وزرا خواست و جلو همه ما به او گفت: «برو مردم را به گلوله ببند.» سرهنگ ارفع راست مقابل قوام‌‌السلطنه ایستاد، توی چشم‌‌های او نگاه کرد و گفت: «من گرسنه را به گلوله نمی‌‌بندم.» و رفت و خانه‌‌نشین شد.
محمد
شکی نیست اگر من اتکایی داشتم، ممکن نبود حکومت من در مدت سه ماه منقضی*... شود، زیرا انگلیس‌‌ها کسانی نیستند که هیچ‌‌وقت سیاست دو ماهه یا سه ماهه تعقیب بکنند. اگر من متکی به کسی بودم و متکی به انگلیس‌‌ها بودم، تمام طرفداران انگلیس‌‌ها را به حبس نمی‌‌انداختم، آن‌‌ها را به آن روزگار فلاکت‌‌بار نمی‌‌انداختم، یکی از شکایت‌‌هایی که از من کردند این بود که «شما قرارداد را می‌‌خواستید الغا کنید، چرا قبلاً با ما مشاوره نکردید و بدون مشاوره، این کار را کردید؟»
Amir Nassiri
جا دارد و بی‌‌مزه نیست این را هم ناگفته نگذارم که مقررات بین‌‌المللی حفظ حق مخترع و طرح‌‌کننده نقشه که به اسم copyright در ممالک از ما بهتران مقرر گشته، نسبت به مخترعات ما رعایت نمی‌‌شود و صدها کارخانه قالی‌‌بافی، منسوجات خود را از زیر ماشین‌‌ها با طرح قالی‌‌های کاشانی و کرمانی و آذربایجانی و غیره، بدون ذکر مبدأ اقتباس، بیرون می‌‌دهند و این چشم‌‌پوشی برملا را با شئون اخلافی و انصاف انسانی خود منافی نمی‌‌دانند و چه بسا اروپاییان هم که قالی ایران را با ماشین بافته و تقلید از غربیان می‌‌انگارند!...
محمد
در عین آن‌‌که حوصله‌‌ام سر رفته بود نمی‌‌خواستم جواب سربالایی بدهم، به این جهت گفتم: «درست است در پیش از سلطنت، رضاشاه سرباز با جرئتی بود، اما بعدا فقط در مقابل زیردستان جرئت داشت و در برابر قوی‌‌ترها نه چندان...»
محمد
من در همراهی و کار کردن با انگلیس‌‌ها، با روس‌‌ها با همه حاضرم؛ ولی من برای نوکری حاضر نبودم چون‌‌که نوکر نبودم، چون‌‌که این‌‌ها صد سال عادت کرده بودند مصادر امور ایران، نوکر باشند، این بود که دیگر جای من در ایران نبود.
Amir Nassiri
در ایران تمام طبقات و تمام افراد بدون استثنا ــ این‌‌که عرض می‌‌کنم بدون استثنا مبالغه نیست ــ همه طرفدار ظلم هستند، اختلاف سر این است که ظالم کی باشد، در نتیجه این روحیه به این شکل، چیزی که هیچ‌‌وقت مورد توجه و مطرح نبود، مصالح عمومی مملکت بود، هیئت‌‌های وزرا از صدراعظم‌‌ها گرفته تا پایین‌‌تر، جز پر کردن جیب خودشان و جلب منافع شخصی و از همه بدتر اتکا به اجانب، راه دیگری برای نجات خودشان نمی‌‌دانستند.
Amir Nassiri
یک نکته دقیقی را از نظر نباید دور داشته باشیم آن کسانی که به هم می‌‌زنند، انقلاب می‌‌کنند، زمینه را فراهم می‌‌کنند، بهتر است اصلاحات را به دست دیگری واگذار کنند، و این کار را من کردم، من برای تحصیل مقام، یا برای تحصیل ثروت، یا برای شهرت کاری نکردم؛ یک خطری را متوجه مملکت دیدم، آن خطر را با خواست خدا و همراهی کسانی که با من همکاری کردند برطرف کردم. به عقیده خود من، مأموریت من تمام شده بود و من حوصله نداشتم بنشینم، فس‌‌فس بکنم با وکلا و وزرا، یک هفته‌‌ای یک تصمیم جزئی یا غیر جزئی بگیریم، دینامیزمی که خدا در من قرار داده بود به این چیزها مرا قانع نمی‌‌کرد؛
Amir Nassiri
سیدضیاءالدین طباطبایی گفت: کاری که من در الله‌‌آباد کردم، زمینی که من در این‌‌جا زنده کردم و زحمتی که من برای آبادانی این‌‌جا کشیده‌‌ام، هزار بار بیش‌‌تر از زحمتی بود که در سال ۱۲۹۹ برای کودتا و فتح تهران کشیده‌‌ام، آباد کردن الله‌‌آباد برای من سخت‌‌تر از کودتا بود.
Amir Nassiri

حجم

۵٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

حجم

۵٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

قیمت:
۲۶۲,۰۰۰
۲۰۹,۶۰۰
۲۰%
تومان