دانلود و خرید کتاب تسوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارت او هاروکی موراکامی ترجمه فرزین فرزام
تصویر جلد کتاب تسوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارت او

کتاب تسوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارت او

معرفی کتاب تسوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارت او

«تسوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارت او» از مشهورترین آثار هاروکی موراکامی( -۱۹۴۹)، نویسنده ژاپنی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «آخر هفته‌ها تسوکورو به استخر باشگاه که با دوچرخه ده دقیقه از آپارتمانش فاصله داشت سر می‌زد. همیشه با سرعتی معین کرال سینه می‌رفت. هزار و پانصد متر را در سی و دو یا سی و سه دقیقه شنا می‌کرد و می‌گذاشت شناگرهای سریع‌تر از او جلو بیفتند، چرا که تلاش برای رقابت با دیگران در ذاتش نبود. طبق معمول، یک روز شناگر دیگری را پیدا کرد که سرعتش به سرعت او نزدیک بود و برای شنا به خط او رفت. آن شناگر دیگر مرد جوان باریک‌اندامی بود که مایوی سیاه مسابقه‌ای تن کرده و کلاه سیاه و عینک شنا روی سر داشت. شنا کردن خستگی انباشته در وجود تسوکورو را از تنش بیرون می‌کشید و عضلات گرفته‌اش را باز می‌کرد. بودن در آب بیش از حضور در هر جای دیگر برایش آرامش به همراه می‌آورد. نیم ساعت شنا کردن، دو روز در هفته، به او اجازه می‌داد که توازن ملایمی میان ذهن و جسمش برقرار کند. به‌علاوه، آب را محیط فوق‌العاده‌ای برای تفکر می‌یافت. غوطه خوردن در آب را نوعی مراقبه یافته بود. وقتی شنا کردنش ضرباهنگ همیشگی خود را پیدا می‌کرد، افکار مختلف، بی‌قید و آزاد ــ همچون سگی رها در علفزار ــ به سراغش می‌آمدند. یک بار تسوکورو برای سارا توضیح داد: «شنا کردن فوق‌العاده‌ست. تقریباً به خوبی پروازه.» سارا پرسید: «تا حالا پرواز کرده‌ی؟» تسوکورو گفت: «هنوز نه.» صبح آن روز در حالی که شنا می‌کرد فکر سارا به سراغش آمد. صورت سارا، بدنش و خیلی از حرف‌هایش را به خاطر آورد. همین‌طور قضیۀ ناکام ماندنِ بارِ آخر را. سارا گفته بود: «هنوز یه چیزی تو ذهنت گیر کرده، چیزی که نمی‌تونی بپذیری. و جریان طبیعی عواطفت مسدود شده. من که چنین حسی ازت دریافت می‌کنم».
معرفی نویسنده
عکس هاروکی موراکامی
هاروکی موراکامی

هاروکی موراکامی در ۱۲ ژانویه سال ۱۹۴۹ میلادی در توکیوی ژاپن چشم به جهان گشود. پدر و مادر او، هر دو معلم بودند و در مدارس مختلف، ادبیات ژاپنی تدریس می‌کردند. پدرِ هاروکی از سربازان جنگ دوم امپراتوری ژاپن و چین بود و در طی این درگیری‌ها به‌شدت دچار جراحت شده بود. موراکامی بعدها در مقاله‌ای به نام از «پدرم که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم» بیان کرد که آسیب‌های وارده بر پدرش در زندگی او تأثیر به‌سزایی داشته است.

Omid r kh
۱۳۹۶/۰۹/۲۱

. این دومین کاریست که از موراکامی میخوانم، اولی اش "کافکا در کرانه "بود و فوق العاده پر تعلیق، با اینکه حادثه ها روایت را پیش میبردند اما این شخصیت ها بودند که نمایان میشدند. در این رمان اما حادثه های

- بیشتر
Nino
۱۳۹۸/۱۲/۲۰

این کتاب رو از کافکا در کرانه یه کوچولو بیشتر دوست داشتم،برام راحت تر پیش رفت .اسمش بامزه بود،دوست داشتم بدونم چرا همچین اسمی داره،ترجمه هم خوب و روون بود.

narges
۱۴۰۰/۰۸/۰۲

ترجمه ی خیلی خوبی بود

Neda
۱۳۹۵/۰۷/۱۶

زیاد خوشم نیومد. "کافکا در کرانه" خیلی خوب بود ولی این اصلا منو نگرفت!

«در تمام زندگی‌م اولین بار بود که کسی پسم می‌زد. اون هم آدم‌هایی که بیشتر از همه بهشون اعتماد داشتم. بهترین دوستای زندگی‌م. اون‌قدر بهم نزدیک بودن که عضو بدنم حسابشون می‌کردم. پیدا کردن دلیل و برطرف کردن سوءتفاهم در توانم نبود. واقعاً شوکه شده بودم، اون‌قدر که فکر نمی‌کردم هیچ‌وقت به حالت اول برگردم. حس کردم یه چیزی تو وجودم شکست. »
maahsaa
لازمه که این رو یادت بمونه. تاریخ رو نمی‌شه پاک کرد یا تغییر داد. انجام دادن چنین کاری مثل از بین بردن خود آدمه
maahsaa
ارتباط یک قلب با قلبی دیگر صرفاً از جنس هماهنگی نیست، بلکه قلب‌ها از طریق زخم‌هاشان است که عمیقاً در ارتباط‌اند. درد با درد ارتباط برقرار می‌کند و شکنندگی با شکنندگی. اگر فریادِ اندوه نباشد، سکوتی نیست؛ اگر خونی ریخته نشود، بخششی نیست و، بدون گذر از ورطۀ خسرانی عمیق، تسلیم و رضایی در کار نخواهد بود. این است ریشۀ هماهنگی واقعی.
maahsaa

حجم

۲۷۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

حجم

۲۷۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۲۴ صفحه

قیمت:
۹۲,۰۰۰
تومان