کتاب یگانگی با کل زندگی
معرفی کتاب یگانگی با کل زندگی
کتاب یگانگی با کل زندگی، گزیدههایی الهامبخش از کتاب «جهانی نو» نوشته اکهارت تله است که با ترجمه فرناز فرود میخوانید. این کتاب به عمیقتر شدن درک شما از بیدار معنوی وآگاهی کمک میکند.
درباره کتاب یگانگی با کل زندگی
اکهارت تله یک مربی معنوی است که آثار بسیاری دارد و در نوشتههایش به دنبال تحول آگاهی در انسانها و بیداری حقیقی آنان است. اکهارت تله میگوید هدف از کتاب جهانی نو افزودن بر اطلاعات خوانندگان نیست؛ بلکه بیدار کردن آدمیان است. او معتقد است بیدار شدن هر یک نفر دارای ارزش است زیرا هر یک نفری که بیدار میشود، امکان بیداری آگاهی جمعی را قوت میبخشد.
در کتاب یگانگی با کل زندگی گزیدههایی الهامبخش را از کتاب دیگر او میخوانیم. مطالب انتخاب شده در این اثر برای مطالعه عمیق یا الهامبخش مناسبند و هربار خواندن و تامل در آنها میتواند یادگیری جدید و بینشی بدیع را به شما هدیه کنید.
کتاب یگانگی با کل زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب یگانگی با کل زندگی را به تمام علاقهمندان به مطالعه کتابهای حوزه موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم. اگر آثار دیگر اکهارت تله را خوانده و دوست داشتید، این کتاب را نیز بخوانید.
درباره اکهارت تله
اکهارت تله نویسنده و معلم آلمانی در سال ۱۹۴۸ متلهد شد. وی دوران کودکی و نوجوانی سختی را پشتسر گذاشته و همین امر نیز سبب شده تا در دوران نوجوانی دچار افسردگی شود.
در دوران کودکی اکهارت ، پدر و مادرش از یکدیگر جداش شده و اکهارت با پدرش به اسپانیا میرود. پدر اکهارت تله اصراری به حضور وی در دبیرستان نداشت و این موضوع سبب شد تا او مطالعه نجوم، ادبیات و زبان را در خانه شروع کند. در سن نوزده سالگی به انگلستان رفت و به مدت سه سال مشغول تحصیل زبانهای آلمانی و اسپانیایی شد. در این دوران وی به خاطر وجود افسردگی، ترس و اضطراب در زندگی خود همواره به دنبال یافتن پاسخ سؤالهای زندگی خود نیز بود و از این رو در سن ۲۲ سالگی تصمیم گرفت جستجوی خود را در زمینههای فلسفه، ادبیات و روانشناسی دنبال کند و بنابراین در دانشگاه لندن ثبت نام کرد.
تله پس از فارغالتحصیلی، تحصیلات تکمیلی خود را در سال ۱۹۷۷ در دانشگاه کمبریج آغاز نمود، اما پس از زمان کوتاهی تحصیلات خود را نیمهکاره گذاشت.
اکهارت تله میگوید پس از ترک کمبریج درحالی که ۲۹ ساله بود دگرگونی عمیقی را تجربه میکند. شبی با رنج غیرقابل تحمل افسردگی، از خواب برمیخیزد و به یک شهود دگرگونکننده دست مییابد. او این تجربه را اینطور توضیح میدهد: «من نمیتوانستم خودم را تحمل کنم. ناگهان سؤالی به ذهنم آمد که جوابی برایش نداشتم. این من کیست که نمیتواند خودم را تحمل کند؟ ناگهان با یک فضای خالی روبرو شدم. در آن لحظه نمیدانستم که خود ساخته شده توسط ذهنم- با تمام سنگینی، مشکلات و زندگی کردن در گذشته ناخوشایند یا آینده ترسناک - فرو ریخته و ناپدید شده است. فردا صبح که از خواب برخاستم همه چیز در صلح و آرامش بود. چون دیگر از خود خبری نبود. تنها حضور و بودن را تجربه میکردم. تنها مشاهدهگر بودم». این احساس ادامه پیدا کرد و او حسی نیرومند از آرامش را در تمام موقعیتهای زندگی تجربه میکرد. تله تحصیلات دکترای خود را نیمه کاره رها کرد و به مدت تقریباً دو سال بیشتر وقت خود را در پارک راسل در مرکز لندن، در حالتی از سرخوشی عمیق به تماشای جهان نشست.
پس از این تجربه، اکهارت تله چند سال را بدون کار و سرگردان اما در حالت سرخوشی درونی گذراند و در ادامه به یک معلم معنوی شد. پس از آن ، او به آمریکای شمالی مهاجرت کرد و کتاب «نیروی حال» را در سال ۱۹۹۷ منتشر کرد. نوشتن این کتاب او را به شهرت جهانی رساند. او در ادامه کتاب «زمینی نو» را تالیف کرد که این کتاب نیز با استقبال بینظیری در دنیا روبرو شد.
بخشی از کتاب یگانگی با کل زندگی
تفکر فقط جنبهای خرد از کل آگاهی، یعنی همه آن کسی که هستید، است.
آنچه اکنون در حال پدیدار شدن است، یک نظام باوری نو، دین تازه، یک نظریهپردازی معنوی یا اسطورهشناسی نیست. ما به پایان راه اسطورهها و همچنین نظریهپردازیها و نظامهای باوری رسیدهایم. این دگرگونی، عمیقتر از محتوای ذهنی و ژرفتر از افکار شماست. در واقع این دگرگونی، فراتر از افکار، در دل آگاهی نو نهفته است؛ توان نویافتهٔ فراتر از اندیشه رفتن و تشخیص بعدی در درون که بینهایت گستردهتر از فکر است.
آنگاه شما دیگر هویتتان را از جریان بیوقفه تفکر که آن را در آگاهی پیشین، خودتان میپنداشتید، کسب نمیکنید و خود را با افکارتان یکی نمیپندارید. تشخیص این که «من صدای درون سرم نیستم»، بسیار رهاییبخش است.
پس من کیستم؟ آن کسی که تشخیص میدهد. من، هشیاری پیشین نسبت به فکر هستم. من، فضایی هستم که فکر، عاطفه یا ادراک حسی در آن رخ میدهد.
آیا دست کشیدن از این باور که باید یا لازم است بدانید کیستید، امکان دارد؟ به سخن دیگر، آیا میتوانید از جست و جو در پی تعاریف مفهومی، برای یافتن احساس هویت دست بکشید؟ آیا میتوانید برای یافتن هویت، به فکر رو نیاورید؟
هر چه شما، افکار خود را بیشتر به هویتتان تبدیل کنید، از بعد معنوی درونی بیشتر دور میشوید.
تعریف خودتان بر مبنای فکر، شما را محدود میکند. وقتی به طور کامل میپذیرید که نمیدانید، در واقع، به حالتی از آرامش و روشنی وارد میشوید که به آن کسی که در حقیقت هستید، نزدیکتر است تا آنچه به گمانتان، با تفکر برای شما ممکن بود.
در پی شادمانی نگردید. هر چه بیشتر بجویید، کمتر مییابید؛ چرا که جست و جو، نقطه مقابل شادیست. شادی، گذرا و گریزان است، در حالی که رهایی از ناخشنودی، هماکنون در دسترس است. چگونه؟ رویارویی با واقعیت موجود به جای داستانسرایی درباره واقعیت، انسان را از ناخشنودی میرهاند. ناخشنودی، حالت طبیعی بهروزی و آرامش درونی شما را که سرچشمه شادمانی حقیقیست، پنهان میکند.
حجم
۵۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۹ صفحه
حجم
۵۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۲۹ صفحه
نظرات کاربران
کتاب نیاز به عمیق اندیشیدن داره و چندبار خواندن دوبار خواندم با فاصله یک ماه مطالعه دفعه دوم بهتر از بار اول بود.
سلام خیلی عالیه من دومین بار میخونم و هر دفعه درک بهتری دارم و دریافتم متفاوت و بالاتر از سری قبل .از خود کتاب جهانی نو هم بهتره .از مترجم ممنونم و از طاقچه
سلام به همگی عزیزان، کلا خواندن کتابهای اکهارت توله از هر نظر برای سلامتی جسم و روح مفید بوده و از نظر بنده خواندن آن واجب است، منتها توصیه می کنم قبل از دوره مطالعه کتابهای ایشان، کتاب جوزف انگوین
من با بعضی از بخشهای کتاب از جمله یکی شدن با بودن و حضور داشتن در لحظه حال بعد پذیرش جهان همونطوری که هست، موافق بودم ولی بخشهای بهخاطر نوع دیدگاهم نتونستم ارتباط برقرار کنم. بهنظرم، نویسنده باید کمی دربارهشون توضیح