کتاب سکون سخن می گوید

کتاب سکون سخن می گوید نوشته اکهارت تله است. این کتاب شما را برای دست‌یابی به آرامش درونی و رهایی از تفکر شرطی و تکراری همراهی می‌کند. این کتاب آرامش را برای شما به همراه دارد.

درباره کتاب سکون سخن می‌گوید

یک استاد معنوی حقیقی به معنای عام کلمه مطلبی ندارد که به شما بیاموزد. اطلاعات، باورها یا قواعد رفتاری تازه و هیچ چیز دیگری ندارد که به شما بدهد یا بر شما بیافزاید. تنها نقش چنین استادی این است که یاری‌تان نماید تا حجاب جداکنندهٔ خود را از حقیقت وجود و آن چه در اعماق وجودتان می‌دانید، بدرید. استاد معنوی از آن بُعد عمیق درونی که آرامش است، پرده برمی‌دارد و آن را برای شما آشکار می‌کند. 

اگر در جست و جوی افکار، فرضیه‌ها، باورها و بحث‌های روشنفکرانهٔ برانگیزنده نزد استاد معنوی ـ یا این کتاب ـ بیایید، ناامید خواهید شد. به عبارت دیگر اگر در پی غذای فکر هستید، آن را نخواهید یافت و جوهر اصلی آموزش و جوهر کتاب سکون سخن می‌گوید را که نه در کلمات بلکه در درون شماست، از دست خواهید داد. خوب است به هنگام خواندن این کتاب، این مطلب را به یاد داشته باشید و احساس کنید. واژه‌ها چیزی بیش از نشانه‌ها نیستند. 

در سکون سخن می‌گوید، واژگان به چیزی اشاره می‌کنند که در قلمروی فکر یافت نمی‌شود، بلکه در بُعدی از درون شما وجود دارد که عمیق‌تر و بی‌اندازه گسترده‌تر از فکر است. آرامش پرشور و زنده یکی از ویژگی‌های آن بُعد است. بنا بر این هر گاه به هنگام خواندن احساس می‌کنید که آرامش درونی در شما پدیدار می‌شود، بدانید که این کتاب کار خود را به انجام می‌رساند و وظیفهٔ خود را به عنوان آموزگار شما به جا می‌آورد؛ یعنی به شما یادآوری می‌کند که چه کسی هستید و راه بازگشت به سوی خانه را نشان می‌دهد.

خواندن کتاب سکون سخن می گوید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال آرامش هستند پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب سکون سخن می گوید

هنگامی که ارتباط با سکون درون را از دست می‌دهی، ارتباط با خودت را از دست می‌دهی. هنگامی که ارتباط با خودت را از دست می‌دهی، در جهان گم‌گشته می‌شوی.

درونی‌ترین احساسی که از خود ـ از آن کسی که هستی ـ داری، از سکون تفکیک‌ناپذیر است. این همان من هستم است که از نام و شکل عمیق‌تر می‌باشد.

***

سکون، طبیعت اصلی توست. سکون چیست؟ نوعی فضا یا هشیاری درونی که واژه‌های این صفحه در آن دریافت می‌شوند و به افکار تبدیل می‌گردند. بدون آن هشیاری، هیچ درکی، فکری و جهانی وجود نداشت.

تو آن هشیاری هستی که به جامهٔ مبدل انسان درآمده‌ای.

***

همهمهٔ درونی تفکر معادل با سر و صدای بیرونی‌ست. سکون درونی معادل با سکوت بیرونی‌ست. هر گاه سکوتی در پیرامونت وجود دارد، به آن گوش بسپار. یعنی فقط آن را ببین و به آن توجه کن. گوش دادن به سکوت، بُعد سکون را در درون تو بیدار می‌کند، زیرا فقط از طریق سکون است که می‌توانی به سکوت آگاه شوی.

ببین که در لحظهٔ توجه به سکوت پیرامونت، فکر نمی‌کنی. آگاه هستی، اما فکر نمی‌کنی.

***

هنگامی که به سکوت آگاه می‌شوی، بی‌درنگ آن حالت هشیاری ساکن درونی ایجاد می‌شود. اکنون حاضر هستی و از هزاران سال شرطی‌سازی جمعی بشر به بیرون گام نهاده‌ای.

**

به یک درخت، یک گل و یک گیاه نگاه کن. بگذار آگاهی تو بر آن بیارامد. بنگر چه ساکن هستند، چه عمیق در وجود ریشه دارند. بگذار تا طبیعت، سکون را به تو بیاموزد.

***

هنگامی که به درختی نگاه می‌کنی و سکون آن را درمی‌یابی، خودت نیز ساکن می‌شوی و در سطح بسیار عمیقی با آن ارتباط برقرار می‌کنی. با هر چه از طریق سکون دریافت کنی، احساس یگانگی می‌نمایی. احساس یکی بودن با همه چیز، همان عشق حقیقی‌ست.