دانلود و خرید کتاب زویی و عینک ایده ساز؛ جلد چهارم آژیا سیترو ترجمه هدا نژادحسینیان
تصویر جلد کتاب زویی و عینک ایده ساز؛ جلد چهارم

کتاب زویی و عینک ایده ساز؛ جلد چهارم

معرفی کتاب زویی و عینک ایده ساز؛ جلد چهارم

کتاب پرپیشی‌ها در یخبندان چهارمین جلد از مجموعه کتاب‌های زویی و عینک ایده ساز نوشته آژیا سیترو و ترجمه هدا نژاد حسینیان است. مجموعه کتاب زویی و عینک ایده ساز را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره مجموعه زویی و عینک ایده ساز

مادر زویی یک دانشمند است و همیشه در حال انجام دادن کارهای علمی است، زویی هم یک عینک دارد که وقتی آن را روی سرش می‌گذارد و به مغزش نزدیک‌تر است، ایده‌ها و فکر‌های بی‌نظیر سراغش می‌آید. او می‌تواند با این عینک کارهای عجیب و بزرگ انجام دهد و در هر قسمت درگیر یک اتفاق می‌شود. اتفاق‌هایی مثل روبه‌رو شدن با اژدها، هیولاهای گرگی، اسب‌های دریایی، گیر کردن در یخبندان و ...

زویی در تمام مراحل زندگی یک همراه هم دارد آن هم گربه‌اش ساسافراس است که همیشه حواسش به زویی است. این کتاب پر از اتفاقات عجیب و خواندنی است که کودک را با خودش به دنیای باورنکردنی قصه‌ها می‌برد. دنیای خیال به کودکان این فرصت را می‌دهد که تخیلشان را تقویت کنند و همین امر در موفقیت‌های تحصیلی و شغلی آینده‌شان تاثیر می‌گذراد.

خواندن کتاب مجموعه زویی و عینک ایده ساز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب زویی و عینک ایده ساز؛ جلد چهرم

رگباری از بلورهای مثل گرد، توی آسمان درخشید و روی صورتم افتاد.

وااای، چه‌قدر هوا سرد است! لبخند زدم.

خب برف که کلاً محشر است؛ اما این بار از همیشه هم بهتر بود، چون برف ناگهانیِ بهاری بود! فکر نمی‌کردم تا سال دیگر برف ببینم.

همین‌که خم شدم تا یک بغل دیگر از آن کُپهٔ سفید گَردمانند را بردارم، که مثل پتو روی چمن‌ها را پوشانده بود، از پشت سر، صدایی شنیدم: دامب!

برگشتم و یک صورت نارنجی کوچک دیدم که به شیشه چسبیده بود.

میو.

ساسافراس بیچاره. از آب بیزار است و حالا حاضر نیست از خانه بیرون بیاید، چون وقتی پنجه‌های کوچکش به برف می‌خورد، آن‌ها آب می‌شوند. آره دقیقاً به همین دلیل. درست همان‌قدر که من عاشق برف هستم، او از برف بدش می‌آید.

میو. تلپ!

خودم را به‌زحمت لب پنجره رساندم و دستم را به شیشه چسباندم؛ ساسافراس هم از آن طرف پنجره، پنجه‌هایش را تا مقابل دست من بالا آورد.

امممم....

«یک دقیقه صبر کن ساسافراس تا عینک ایده‌سازم را پیدا کنم. حتماً یک راهی هست که بتوانی بیرون بازی کنی و خیس نشوی!»

بدوبدو سمت اصطبل رفتم و سریع نگاهی به داخلش انداختم. پیدایش کردم، کنار چندتا از دفترهای علوم قدیمی مامانم بود.

عینک ایده‌سازم را برداشتم و یک لحظه روی عکسی که توی یکی از دفترها بود، دست کشیدم. طبق یادداشت‌های مامانم، اسم این موجود فوییپ بود (تلفظش خیلی بانمک است). می‌توانستم موهای نرم مثل ابریشمش را حتی از روی عکس حس کنم. لبخند زدم. عکس موجودات جادویی همیشه شگفت‌زده‌ام می‌کرد. مامان دوربینی به من داده است و اجازه دارم هر وقت به یک حیوان جادویی کمک کردم، عکسی از او بگیرم. دوست دارم عکس‌ها را توی دفتر علومم، کنار یادداشت‌هایم بچسبانم؛ چون در هر عکس، کمی از جادو باقی می‌ماند، این راه خیلی خوبی است تا دوست‌های جادویی بامزه‌ام را در حافظه‌ام نگه دارم.

عینک ایده‌سازم را روی سرم گذاشتم و جوری تنظیمش کردم که نزدیک مغزم باشد (تا زود، تند و سریع به من ایده‌های محشر بدهد). بعد برگشتم سمت گربهٔ غمگین بیچاره‌ام که پشت پنجره نشسته بود. 

♥💗🐞لیدی باگ🐞💗♥
۱۴۰۰/۰۲/۱۷

🐞🐞🐞خیلی خوبه🐞🐞🐞🐞🐞

راحله حسنی
۱۴۰۳/۰۴/۲۰

خوب

۱۴۰۱/۰۲/۰۱

عالییی💜💛

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۵۱,۰۰۰
تومان