دانلود و خرید کتاب رویدادنگاری شهر گرسنه؛ جلد اول فیلیپ ریو ترجمه مهدی بنواری
تصویر جلد کتاب رویدادنگاری شهر گرسنه؛ جلد اول

کتاب رویدادنگاری شهر گرسنه؛ جلد اول

معرفی کتاب رویدادنگاری شهر گرسنه؛ جلد اول

کتاب موتورهای مرگبار جلد اول از مجموعه رویدادنگاری شهر گرسنه نوشته فیلیپ ریو و ترجمه مهدی بنواری است. مجموعه رویدادنگاری شهر گرسنه را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره مجموعه رویدادنگاری شهر گرسنه

 به زمان آینده می‌رویم. آینده‌ای متفاوت با تصورات ما. دیگر خبری از دنیای پیشرفته نیست. منابع و ذخایر انرژی و غذایی ته کشیده‌اند و شهرها در حالی که بر سکوهای متحرکی سوارند سعی می‌کنند شهرهای دیگر را غارت کنند. در این میان، تام، پسر یتیمی که دستیار یک تاریخ‌نگار به اسم ولنتاین است، با نوجوان دیگری به اسم هستر شاو آشنا می‌شود. او می‌فهمد که ولنتاین برای به‌دست‌آوردن قطعه‌ای از یک سلاح قدیمی، والدین هستر را کشته است. تام همراه هستر از دست ولنتاین فرار می‌کند و داستان با روایت این تعقیب و گریز ادامه می‌‌یابد.

 مجموعه‌ای پرماجرا و هیجان‌انگیز و پساآخرزمانی برای نوجوانان علاقه‌مند به داستان.

خواندن مجموعه رویدادنگاری شهر گرسنه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 نوجوانان بالای دوازده سال مخاطبان این مجموعه جذاب‌اند.

 بخشی از کتاب موتورهای مرگبار

اول انگار شانسشان گفته بود. افتان‌وخیزان به تندی از راهروی نیمه‌تاریک بیرون زدند و تا سایه‌های زیر یکی از گل‌گیرهای اسپیدول پایین رفتند. حجم تاریک شهرهای دیگر را می‌دیدند که نور در پنجره‌هایشان می‌درخشید و آتشی عظیم روی عرشهٔ بالایی یکی‌شان برپا بود؛ شهرک معدن‌کاوی در آن‌سوی خوشه که مهمانی پرسروصدایی روی آن بر پا بود.

چسبیده به لبهٔ بیرونی اسپیدول، پاورچین پاورچین تا جایی رفتند که تخته‌پلی آن را به شهرک بازارچه‌ای پارک‌شده در همان کنار وصل می‌کرد. نگهبان نداشت؛ اما حسابی روشن بود و همین که به سوی دیگرش رسیدند و پا روی عرشه‌اش گذاشتند، صدایی از پشت سرشان داد زد: «آهای!» و بعد با صدایی بلندتر نعره کشید: «آهای! آهای! عمو ریلند! برده‌ها فرار کردن!»

شروع کردند به دویدن، یا در واقع تام دوید و هستر را کنار خودش کشید. در هر قدم صدای نالهٔ دردآلودش را می‌شنید. از راه‌پله‌ای بالا رفتند، گربه‌رویی را طی کردند، از کنار زیارتگاهی وقف پریپاتتیا۷۸، ایزدبانوی شهرهای دوره‌گرد، گذشتند و به میدان بازاری رسیدند که ردیف ردیف قفس‌های آهنی بزرگ در آن کار گذاشته بودند و در بعضی‌شان، برده‌های لاغر و تیره‌روز در انتظار فروخته شدن بودند. تام سعی کرد آهسته‌تر بدود تا توی چشم نباشد و تمام مدت، حواسش جمع صدای تعقیب‌کنندگان بود؛ اما صدایی نمی‌آمد. شاید ریلند بی‌خیال دنبال کردن آن‌ها شده یا شاید حق نداشتند روی شهرک‌های دیگر دنبال آدم‌ها بروند... تام نمی‌دانست قانون این خوشهٔ بده‌بستان کدام است.

هستر گفت: «برو سمت جلوی عرشه‌ها.» بازوی تام را رها کرد و یقهٔ کتش را بالا کشید تا صورتش را مخفی کند. «اگه شانس بیاریم، یه بندر هوایی جلوی عرشه‌ها هست.»

شانس آوردند. جلوی عرشهٔ بالایی شهرک، روی سکویی، پنج شش کشتی هوایی کوچک لنگر انداخته بودند، محفظه‌های تیره و پر از گاز آن‌ها، مثل وال‌های خوابیده بود. تام زیر لب گفت: «می‌گی یکی‌ش رو بدزدیم؟»

هستر با ضعف گفت: «مگه این‌که بلد باشی باهاشون پرواز کنی. یه کافهٔ هوانوردی اون‌وره؛ بریم اون‌جا و ببینیم می‌تونیم مثل آدم‌های عادی با کسی همسفر بشیم؟»

کافه در اصل اتاقک زنگ‌زده و قدیمی یک کشتی هوایی بود که به عرشه پَرچ کرده بودند. جلوی کافه، چند میز فلزی زیر سایه‌بانی راه‌راه قرار داشتند. چند چراغ بادی دریایی روشن بودند و هوانوردی پیر، ولو روی صندلی‌اش، خروپف می‌کرد. تنها مشتری دیگر، زنی شرقی با ظاهری شرور بود که کت چرمی سرخ و بلندی به تن داشت و در سایه‌های نزدیک کافه نشسته بود. با وجود تاریکی هوا عینک آفتابی زده بود. شیشه‌های کوچک عینکش به سیاهی روکش بال سوسک‌های شاخدار بودند. وقتی تام به سوی پیشخان رفت، زن برگشت و به او خیره شد.

مردی ریزنقش با سبیل پهن آویزانی لیوان‌ها را تمیز می‌کرد. تام گفت: 


کاربر ۱۹۴۸۴۴۴
۱۴۰۱/۰۴/۰۵

داستان بسیار جذاب و خلاقانه ایی داشت، یکی از بهترین و هیجان انگیز ترین کتاب‌هایی بود که خوندم.

کاربر... :)
۱۴۰۰/۰۹/۰۲

قشنگ بود ایده جالبی داشت امیدوارم بیشتر مورد توجه قرار بگیره

nardoon
۱۴۰۰/۰۶/۱۳

به نظرم کتاب خیلی خوبی بود . اتفاق های غیر منتظره یا خلاقیت و ایده پردازی این کتاب عالیه 😍😍

Ali Rahimi r
۱۴۰۲/۰۷/۲۰

کتاب جالب و خنده داری بود.

کاربرنرگس
۱۴۰۱/۱۰/۱۰

جالب و دیوانه واره

گمشده در دنیای کتاب ها :(
۱۴۰۲/۰۸/۰۲

نکوداشت های کتاب موتورهای مرگبار A staggering feat of engineering, a brilliant construction that offers new wonders at every turn. شاهکاری خیره کننده در مهندسی، مخلوقی درخشان که در هر پیچ و خم، شگفتی های جدیدی را ارائه می کند. Publishers Weekly Publishers

- بیشتر
A
۱۴۰۱/۰۵/۰۷

جالب بود.

«تو قهرمان نیستی. من هم خوشگل نیستم و احتمالاً تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی نمی‌کنیم. اما زنده‌ایم و با همیم، پس همه چی درست می‌شه.»
ز.م

حجم

۲۸۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

حجم

۲۸۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۲۰ صفحه

قیمت:
۱۰۱,۰۰۰
تومان