کتاب سرمایه گذاری خطرپذیر
معرفی کتاب سرمایه گذاری خطرپذیر
کتاب سرمایهگذاری خطرپذیر؛ رازهای جادهی سندهیل اثر اسکات کوپر به تشریح کامل سرمایهگذاری خطرپذیر و عملکرد این بخش ضروری اکوسیستم استارتاپی میپردازد.
دوره عمر استارتاپهای با سرمایه خطرپذیر، تصمیمگیری VCها راجع به سرمایهگذاری در موقعیتهای مختلف، چگونگی ارائه به سرمایهگذار، جزئیات مالی و قانونی این فرآیند، و همچنین بازیگران کلیدی صنعت، جزو موارد مهمی هستند که به تفصیل در کتاب مورد بررسی قرار گرفتهاند.
این کتاب با آگاهی کامل از وجود برخی تصمیمات سخت و شاید گیجکنندهبودن قراردادهای سرمایهگذاری خطرپذیر به نگارش درآمده و در انتها نیز با نگاهی بر فرایند IPO به پایان میرسد. تمامی این اطلاعات به شکل ابزاری برای ساختاردهی مجدد رابطه میان استارتاپها و سرمایهگذارانشان ارائه شده است.
خواندن کتاب سرمایهگذاری خطرپذیر؛ رازهای جادهی سندهیل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای حوزه سرمایهگذاری و اقتصاد.
درباره اسکات کوپر
اسکات کوپر یکی از شرکای مدیریتی شرکت آندرسن هوروویتز است. وی از دلایل رشد سریع شرکت به بالاتر از ۱۵۰ کارمند و بیش از ۷ میلیارد دلار سرمایه تحت مدیریت، بوده است. همچنین از همبنیانگذاران و اعضای هیئتمدیره مجمع VC استنفورد است و دورههای سرمایهگذاری خطرپذیر و حاکمیت شرکتی را در مدرسه حقوق استنفورد و مدرسه کسبوکار هاس و مدرسه حقوق بولت در دانشگاه برکلی تدریس میکند. او نائب رئیس کمیته سرمایهگذاری بیمارستان تحقیقاتی کودکان جود مقدس نیز هست و سابقاً رئیس هیئت مدیره سرمایهگذاری خطرپذیر ملی بود.
بخشی از کتاب سرمایهگذاری خطرپذیر؛ رازهای جادهی سندهیل
در سال ۲۰۰۰ همه به مرض قندی بهمراتب شدیدتر از تمامی مرض قندهایی که تا به حال دیدهاید دچار شدند. چه اشتباهی رخ داده بود؟ آنطور که مشاهده شد، خیلی چیزها.
شاخص نزدک در ماه مارس سال ۲۰۰۰ سیر نزولی خود را آغاز کرد و تا آگوست سال ۲۰۰۲ تا مقدار ۱۳۰۰ افت کرد. در حالی که دلایل بسیاری راجع به این افت بیان شده، بسیاری از تحلیلگران به کاهش چشمگیر نرخ بهره از سوی فدرال رزرو۲۹ در سال ۲۰۰۰ اشاره داشتهاند. با توجه به ادامه استقراض سنگین بسیاری از شرکتهای زیرساختی فناوری بحثهای بزرگی درگرفت. صرف نظر از دلیل اصلی، در حدود دو سال و نیم، شاخص چیزی نزدیک به ۸۰ درصد افت کرد. شرکتهای فناوری به تعدیل نیرو پرداختند؛ VC ها از سرمایهگذاری در کارهای جدید دست کشیدند و شرکتهای اندکی که سرمایه کافی برای سرپا ماندن داشتند، به هر قیمتی که بود زنده ماندند.
به همین دلیل است که شاید اسم خیلی از شرکتهایی را که ذکر کردم، نشنیدهاید. این اوضاعی بود که حرفه خود را در آن آغاز کردم.
علیرغم فراغت از تحصیل از دانشگاه استنفورد در سال ۱۹۹۳ و همینطور دانشکده حقوق استنفورد در سال ۱۹۹۶ و قرار گرفتن در مرکز رشد فناوری، به کلی به اتفاقات اطرافم بیتوجه بودم. بنابراین بعد از فارغالتحصیلی از دانشکده حقوق، سیلیکونولی را ترک کردم و مدت یک سال در زادگاهم، هیوستونِ تگزاس، به استخدام دادگاه تجدید نظر درآمدم. این مدت فرصت تجربهاندوزی فوقالعادهای برای آموختن موارد جدید و گذراندن یک سال به شمار میرفت اما این وضع باید تغییر میکرد؛ چرا که هیچ ارتباطی میان این شغل و آینده کاریام وجود نداشت.
به سیلیکونولی بازگشتم تا به استخدام شرکت لِمَن برادِرز درآیم. که البته این شرکت هم قربانی بحران اقتصادی جهانی شد و در سپتامبر سال ۲۰۰۸ با فضاحت ورشکسته شد. شغل من در آن زمان علاوه بر سرک کشیدن به همه جا، کمک به شرکتهای دانش زیستی در جذب سرمایه، عرضه اولیه آنها و خرید شرکتهای تابع بود. این کارها برای من جدید بودند اما علیرغم حالت گاو خشمگین بازار سیلیکونولی، اشتهای سرمایهگذاران در علوم زیستی بسیار اندک بود.
حجم
۸۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۸۱۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه