دانلود و خرید کتاب بازی‌های من و شانس عزیزم (مجموعه داستان مینیمال) علی کرمی
تصویر جلد کتاب بازی‌های من و شانس عزیزم (مجموعه داستان مینیمال)

کتاب بازی‌های من و شانس عزیزم (مجموعه داستان مینیمال)

نویسنده:علی کرمی
انتشارات:نشر نون
امتیاز:
۳.۵از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بازی‌های من و شانس عزیزم (مجموعه داستان مینیمال)

علی کرمی ( -۱۳۵۶)، نویسنده است. مجموعه‌ داستان مینیمال «بازی‌های من و شانس عزیزم» دومین مجموعه داستان کرمی است که با اقبال زیاد روبه‌رو شده است. نوشته‌های او در فضای مجازی طرفداران زیادی دارد. «جن زیبایی که از پترا آمد» و «پیاله‌ای چای بنوش!» نیز از آثار همین نویسنده هستندکه توسط نشرنون منتشر شده‌اند. در یکی از مینیمال‌های این کتاب به نام «از این فریادکش فرهاد» می‌خوانیم: «مردی را می‌شناختم که وقتی افسرده می‌شد خوش‌قیافه می‌شد و وقتی خوش‌قیافه می‌شد زنی دلباخته‌اش می‌شد و زن باعث می‌شد حالش خوش شود و افسرده نباشد اما وقتی حالش خوش می‌شد و افسرده نبود دیگر خوش‌قیافه نبود و همین باعث می‌شد زن او را ترک کند و وقتی زن او را ترک می‌کرد افسرده می‌شد و یک مرد دیگری را می‌شناختم که درست برعکس این بود».
(:Ne´gar:)
۱۴۰۰/۰۱/۱۲

کتاب حاوی چند داستان کوتاه هست و هر داستان سیر خاص خودش رو داره . بعضی داستان ها خیلی کوتاه و بعضی ها چند صفحه ان . درباره کلیت کتاب میشه گفت که تمام داستان ها به یک اندازه جذابیت

- بیشتر
سپیده
۱۳۹۵/۱۲/۰۷

برای نمونه اش سه ستاره خوبه نه؟؟؟!!!🤔 این سبکو دوست دارم...

جان من خودتان را جای موجود هوشمندی بگذارید که از بیرون به کره‌ی زمین می‌نگرند. چندین سیاره و ستاره در سکوت کنار همند و برای خودشان دور خورشید می‌چرخند اما رو یکی‌شان هی این‌ورش می‌ترکد و هی آن‌ورش دود می‌کند و هی انفجار پشت انفجار. بعد آن موجود هوشمند چشم تیز می‌کند و می‌بیند: یا حضرت خضر! این‌ها دارند یکدیگر را پاره می‌کنند و می‌کشند! چه‌شان شده؟ چرا؟... چرا انسان؟!... ها؟!... سرتو بگیر بالا، تو چشای من نگاه کن!
(:Ne´gar:)
اصلاً آمده بودیم مادربزرگ را ببینیم بلکم مادربزرگ که بیمار است نوه‌ی ارشد تحفه‌ا‌ش - را ببیند و حالش خوش بشود.
(:Ne´gar:)
تهرون شهری‌یه که سخت می‌شه فهمیدش...
(:Ne´gar:)
این هم یک‌جور بیماری است که بعضی از ما سیگاری‌ها دچارش هستیم. خدا عاقبت به خیرمان کند و عقل‌مان بدهد. هیچ جانوری جز انسان سیگار نمی‌کشد. اصلاً جانوران دیگر از آتش می‌ترسند. تنها انسان است که از آتش زدن خوشش می‌آید. یک وقت‌هایی با خودم می‌گویم: چیزی را آتش می‌زنی، دودش را می‌بلعی، بعد پف می‌کنی و دود را حلقه می‌کنی و کیف می‌کنی. حقا که چه کار عبثی ولی خب از آتش جنگ افروختن بهتر است.
(:Ne´gar:)
نجی کلاغ ساده‌دل روباه را دیدم قالب پنیری به دندان گرفته و می‌رفت. با پس‌گردنی قالب پنیر را از دهانش بیرون کشیدم و بردم دادم به کلاغی که سر شاخه می‌گریست.
bud
نامه از حال ما اگر می‌پرسید الحمدلله خراب است.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷

حجم

۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۹۶٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۷۰%
تومان