کتاب پاره های انسان شناسی آنارشیستی
معرفی کتاب پاره های انسان شناسی آنارشیستی
کتاب پاره های انسان شناسی آنارشیستی نوشته دیوید گریبر است که با ترجمه رضا اسکندری و مهرداد امامی و هومن کاسبی منتشر شده است. آنارشیسم چیست؟ این عنوان به اصل یا نظریهای در باب زندگی و رفتار اطلاق میشود که مربوط به تصوری از جامعۀ بدون حکومت است. هماهنگی در چنین جامعهای، نه با تسلیم به قانون یا با اطاعت از هر نوع اقتدار، بلکه از طریق توافقهای آزادی حاصل میشود که میان گروههای گوناگون منطقهای و حرفهای منعقد میشوند؛ گروههایی که آزادانه به خاطر تولید و مصرف، و نیز ارضای نیازها و آمال بینهایت متنوع یک موجود متمدن تشکیل شدهاند.
این پرسشی بجاست، زیرا آنارشیسم به مثابۀ فلسفهای سیاسی هماینک حقیقتاً رو به انفجار است. جنبشهای آنارشیستی یا ملهم از آنارشیسم در همهجا سر بر میآورند؛ اصول آنارشیستی سنتی -خودمختاری، همکاری داوطلبانه، خودسازماندهی، یاری متقابل و دموکراسی مستقیم- مبنایی برای سازماندهی درون جنبش جهانیشدن بوده و همین نقش را در انواع و اقسام جنبشهای رادیکال در همهجا ایفا کردهاند.
کتاب پاره های انسان شناسی آنارشیستی سعی دارد انسان را در دیدگاه آنارشیستی بررسی کند.
خواندن کتاب پاره های انسان شناسی آنارشیستی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به جامعهشناسی و فلسفه پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب پاره های انسان شناسی آنارشیستی
البته بدیهی است که آنچه گفتهام مایههایی کاریکاتورگونه دارد (هم گروههای آنارشیستی شدیداً فرقهگرا وجود داشتهاند و هم شمار بسیاری مارکسیست لیبرتاریان و عملگرا از جمله، با کمی ارفاق، خودم). اما با این وجود، این گفته نشان میدهد که این دو گروه به طور بالقوه تا حد زیادی مکمل یکدیگرند. و به راستی هم بودهاند: حتی میخائیل باکونین نیز علیرغم تمام نزاعهای بیپایانش با مارکس بر سر مسائل عملی، شخصاً سرمایۀ مارکس را به روسی ترجمه کرد. اما فهم این موضوع که چرا آنارشیستها در آکادمی چنین اندکاند آسانتر میشود. دلیلش فقط این نیست که آنارشیسم معمولاً زیاد به درد نظریهپردازی والا نمیخورد. سبب این است که آنارشیسم در وهلۀ نخست دلمشغول اَشکال فعالیت است؛ آنارشیسم پیش از هر چیز بر این تأکید دارد که وسایل باید با اهداف همخوانی داشته باشند؛ نمیتوان آزادی را با وسایل اقتدارگرایانه به وجود آورد؛ در واقع، خود فرد در مناسباتش با دوستان و هممسلکانش، باید تا جای ممکن تجسم جامعهای باشد که آرزوی ساختنش را دارد. این موضوع چندان با کار کردن در آکادمی، شاید تنها نهاد غربی به جز کلیسای کاتولیک و پادشاهی انگلستان که تقریباً به همان شکل از قرون وسطی جان به در برده است، و نبردهای فکری در کنفرانسهایی در هتلهای گرانقیمت و تلاش برای تظاهر به اینکه تمام این کارها به نحوی موجب پیشبرد انقلاب میشوند، جور در نمیآید. دستکم میتوان وجود استاد علناً آنارشیستی را تصور کرد که نحوۀ مدیریت دانشگاهها را به چالش میکشد -منظورم به هیچ وجه مطالبۀ دانشکدۀ مطالعات آنارشیستی نیست- و البته همین کار، فرد را بیش از هر آنچه بتوان به قلم در آورد، به دردسر میاندازد.
حجم
۱۰۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۹ صفحه
حجم
۱۰۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۲۹ صفحه