کتاب تمام خاطرهی دنیا
معرفی کتاب تمام خاطرهی دنیا
کتاب تمام خاطره دنیا مجموعه مصاحبهها با الن رنه است که به همت عظیم جابری گردآوری و منتشر شده است.
درباره کتاب تمام خاطره دنیا
آلن رنه کارگردان مشهور فرانسوی ۳ ژوئن ۱۹۲۲ در بریتانی فرانسه به دنیا آمد. او علاوه بر کارگردانی، فیلمنامه هم مینوشت و به خاطر آثاری که در طول شش دهه فعالیتش از خود به جا گذاشت، جوایز بسیاری را هم از آن خود کرد. او را به عنوان یکی از پیشروان موج نوی فرانسه میشناند. الن رنه در تاریخ ۱ مارس ۲۰۱۴ چشم از دنیا فروبست.
عظیم جابری با گردآوری و ترجمه مصاحبههایی که در طول سالها با الن رنه انجام گرفته بود کتاب تمام خاطره دنیا را منتشر کرد.
کتاب تمام خاطره دنیا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به سینما و کارهای الن رنه از خواندن این اثر لذت میبرند.
بخشی از کتاب تمام خاطرهی دنیا
تصویر گنجه
برای ساختن مضمونی که میخواستید مبهم نگهش دارید چه چیزی راهنمایتان بود: احساس شباهت میان مضامین، تصاویر؟ قافیههایی درونی؟
نکته جالب این است که فقط من نبودم که راهنمایی میشدم. در تمام طول فیلمبرداری نه بحثی میان بازیگرها بود نه میان گروه فیلمبرداری. خیلی وقتها بههم میگفتیم میتوانیم این یا آن کار را بکنیم، قبل از نماها کمی حرف میزدیم و میگفتیم: لحن فیلم اینطوری است، لحن فیلم اینطوری نیست. این نوع بحثها هیچوقت بیشتر از چهل ثانیه طول نمیکشید. همهمان مجبور بودیم راهی را دنبال کنیم که نمیتوانستیم از زیرش دربرویم. بهنوعی خیلی شبیه به فیلمهای گروهی بود. به عبارتی نه زندانی یک منطق، بلکه زندانی نوعی مغالطهٔ توأم با حسننیت بودیم که باعث میشد همیشه موافق باشیم، از فیلیپ برنِ فیلمبردار گرفته تا ساشا ویرنی یا آلبرتاتزی. چیزی که آموزنده بود، دفترچهٔ نشانههای اسرارآمیزی بود که برای انتخاب محلها و بازیگران داشتیم. یکعالمه چیزهای عجیب و پدیدههایی وجود داشت که احتمالاً آندره بروتن یا ژان کوکتو دوست داشتند و زیاد هم ظاهر میشدند. احساس میکنم فرم باید از پیش وجود داشته باشد، نمیدانم کجا یا چهطور، و اینکه وقتی مینویسیم داستان باید خودبهخود فرمش را پیدا کند. هربار که فرصت این را داشتهام که چه با ۱۶میلیمتری چه با ۳۵ میلیمتری فیلم بسازم، متوجه شدهام که نمیتوان هر پرسوناژی را به انجام هر ژستی واداشت یا هر دیالوگی را در دهانش گذاشت. زمان تدارکات سال گذشته در مارینباد یک وقتهایی با دفترچهٔ سیاهم میآمدم و به رُبگرییه پیشنهاد میکردم که مثلاً عالم واقع را در قالب گفتوگوهایی مربوط به یک مشکل سیاسی لاینحل مطرح کنیم، دستکم برای کسانی که این گفتوگوها را انجام میدادند. متوجه شدیم خودِ تماشاگران با حضور در فیلم طبیعتاً نماینده عالم واقع بودند و بنابراین غیرممکن بود آنها را پیشاپیش وارد حباب فیلم بکنیم. زمانی هم میخواستم که زنْ باردار باشد؛ درباره این ایده با رُبگرییه حرف زدم، ولی اصلاً امکانش نبود. آزادی نداشتیم. بهعلاوه به این نتیجه رسیدهام که ما فیلمهایی را که میخواهیم نمیسازیم.
درعینحال این فیلم برای من تلاشی است برای نزدیک شدن به پیچیدگی تفکر و سازوکارش، هر چند هنوز تلاشی بسیار ناشیانه و بسیار ابتدایی است. ولی من باز هم تأکید میکنم که این امر به نسبت کاری که یک روز باید موفق شویم انجام دهیم فقط قدم کوچکی روبهجلو است. معتقدم بهمحض آنکه پا به ضمیر ناخودآگاه میگذاریم احساسی میتواند شکل بگیرد. مثلاً یادم است وقتی روز برمیآید را دیدم چه احساسی داشتم، وقتی ناگهان لحظاتی تردید به وجود میآمد، وقتی تصویر گنجه شروع میکرد به ناپدید شدن و بعد تصویری دیگر ظاهر میشد. فکر میکنم در زندگی براساس ترتیب زمانی فکر نمیکنیم و تصمیماتمان هیچوقت با منطقی منظم نمیخواند
حجم
۷۴۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
حجم
۷۴۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه