کتاب تفکر جانبی در انگیزش خلاقیت دانش آموزان
معرفی کتاب تفکر جانبی در انگیزش خلاقیت دانش آموزان
کتاب تفکر جانبی در انگیزش خلاقیت دانش آموزان نوشتهٔ وجیهه ملک نژاد یزدی و صغری محمدنیا است. نشر برگ و باد این کتاب در حوزهٔ روانشناسی کودک و نوجوان را منتشر کرده است.
درباره کتاب تفکر جانبی در انگیزش خلاقیت دانش آموزان
وجیهه ملک نژاد یزدی و صغری محمدنیا در کتاب تفکر جانبی در انگیزش خلاقیت دانش آموزان بیان کردهاند که تفکر، فرایندی پنهانی است؛ زیرا افکار ما و فرایندهای مربوط به تشکیل آنها قابل مشاهده نیستند. فکرکردن با استفاده از نمادهای ذهنی و بازنمایی عمل میکند. مغز انسان اطلاعات دریافتی را با روشهای مختلفی به افکار تبدیل میکند که این روشها را میتوان بهعنوان انواع تفکر درک کرد. تفکر همچنین مترادف با کلمات دلیل، فکرکردن و تأمل است. کلمهٔ عقل بر یک توالی منطقی از فکر دلالت دارد که با آنچه شناخته شده یا مفروض است، شروع میشود و از طریق تداخل ترسیمشده به نتیجهٔ قطعی میرسد. تفکر فرآیندی است بسیار پیچیده و تعریف و توضیح آن در روانشناسی دشوار است. از طرف دیگر میدانیم تفکر خلاق اهمیت بسیاری، بهویژه برای کودکان دارد. تفکر خلاق باعث افزایش یادگیری، توسعهٔ مهارتهای اجتماعی، فیزیکی و احساسی و از همه مهمترین موجب تقویت مهارت حل مسئله میشود. ازاینرو نویسندگان در اثر حاضر بر این موضوعاتی همچون خلاقیت و تفکر در دانشآموزان پرداختهاند و راههایی برای پرورش خلاقیت و تفکر جانبی ارائه کردهاند.
خواندن کتاب تفکر جانبی در انگیزش خلاقیت دانش آموزان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به معلمان، والدین و دوستداران حوزهٔ روانشناسی کودک و نوجوان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تفکر جانبی در انگیزش خلاقیت دانش آموزان
«مایرز در مورد تأثیر آموزش رسمی و محیط بر تفکر خلاق میگوید: «فرهنگ، بچهها را تحتفشار قرار میدهد که ساکت بمانند و بهجای پرسش، دستورات را اجرا کنند؛ بنابراین استنطاق طبیعی جای خود را به حالت انفعالی و بیارادگی و تمایل به راهنمایی گرفتن از دیگران میدهد. بچهها میآموزند که از پرسشها و پاسخهای خود صرفنظر و در عوض پرسشهایی بکنند و یا پاسخهایی بدهند که استادان و بزرگترها به شنیدن آنها علاقه دارند». همچنین به دلیل تغییر و تحولات رشدی و شناختی و پایان دوره نهفتگی و کمون فروید در سالهای ۶ تا ۱۲ سالگی که شبیه آرامش قبل از طوفان است، فرد فرصتی برای پرداختن به امور فکری و خلاقیت که مخصوص دوران کودکی است از دست میدهد و انرژی روانی در حصار جریان بلوغ قرار میگیرد و از تمرکز بر جریانهای شناختی ازجمله خلاقیت خارج میگردد. دانشآموزان ما تحت تأثیر نظام آموزشی و ارزشیابی تحصیلی و حتی قبل از آن بهوسیله فشار اجتماع و انتظارات خانواده از تفکر خلاق دور شده و به تفکر تحلیلی گرایش پیدا میکنند و دانشآموزان نیز چیزی را جدی میگیرند که به محتوی درس و نمره قبولی مربوط باشد. درنتیجه تعجبی ندارد اگر چنین مداخلهای موجب بهبود تفکر انتقادی گردد، اما بر خلاقیت تأثیری نداشته باشد. با توجه به برگزاری آزمون در شرایط متفاوت، برگزاری آزمون و شرایط شرکتکنندگان در هر بار میتواند بر نتایج آن تأثیر گذارد. بر اساس یافتههای تورنس خلاقیت در دهسالگی افول میکند و بر مبنای نظریه نظامها از مؤلفههای دخیل در خلاقیت، جامعه است. بهطوریکه میتواند موجب رشد خلاقیت شود یا آن را بخشکاند. به نظر میرسد تجارب آموزشی دانشگاهی، تأثیر کمی بر خلاقیت یا گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان دارد. آموزش به دانشجویان برای یادآوری اطلاعات واقعی و بازگرداندن در قالب امتحان، شیوه مرسوم در آموزش است که در دورههای تحصیلی و حتی دانشگاه بهکار گرفته میشود. آموزش مهارتهای تفکر مشکل و نیازمند تلاش از نوعی دیگر است. آموزش ارتقای تفکر مستلزم زمان زیاد برای آمادگی، مشکلات طرحریزی و مربیان خلاق و توانمند است.»
حجم
۱۶۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۱۶۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه