دانلود و خرید کتاب مجموعه‌ اشعار سیمین بهبهانی؛ دفتر اول سیمین بهبهانی
تصویر جلد کتاب مجموعه‌ اشعار سیمین بهبهانی؛ دفتر اول

کتاب مجموعه‌ اشعار سیمین بهبهانی؛ دفتر اول

معرفی کتاب مجموعه‌ اشعار سیمین بهبهانی؛ دفتر اول

کتاب حاضر دفتر اول از مجموعه‌ اشعار بانو سیمین بهبهانی، شاعر نامدار معاصر است. شعرهای سیمین بهبهانی سرشار از شور و عاطفه و نگاهی اجتماعی از سر همدلی و همدردی به جامعه و جهان معاصر است. همدردی‌ای که با تمام اقشار جامعه همراه می‌شود. بهبهانی رنج‌های بشر را می‌شناسد اما به آنها کینه‌توزانه نمی‌تازد بلکه با دستانی نوازشگر زخم‌ها را التیام می‌دهد و امید عنصر مشترک همه اشعار او است.

درباره سیمین بهبهانی

سیمین خلیلی متولد ۱۳۰۶ و درگذشته ۱۳۹۳ معروف به سیمین بهبهانی فرزند عباس خلیلی از چهره‌های ماندگار و شاعر ارزنده و صاحب سبک در عرصه غزل فارسی و همچنین از زنان پیشرو و سنت‌ستیز معاصر بود که در زمینه حقوق بشر و حقوق زنان هم فعالیت می‌کرد. بهبهانی به خاطر سرودن غزل فارسی در وزن‌های بی‌سابقه به «نیمای غزل» معروف است و به اعتقاد بسیاری از جمله بهترین شاعران زن ایرانی است.

وی شاعری را از آغاز جوانی با سرودن غزل‌ها و چهارپاره‌های کلاسیک و رمانتیک آغاز کرد. از دهه سی به بعد تحت تاثیر اشعار نوپردازان، رگه‌هایی از زبان و تخیل تازه‌ی رمانتیک در غزل‌های او پدیدار شد.

بانوی غزل ایران، بامداد سه شنبه ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۳ به علت ایست قلبی و تنفسی درگذشت.

شعری از دفتر اول مجموعه اشعار سیمین بهبهانی

نگاه آشنا

ای شرمگین نگاه غم‌آلود! پیوسته در گریز چرایی؟

با خندهٔ شکفته ز مهرم

آهسته در ستیز چرایی؟

شاید که صاحب تو، به خود گفت

در هیچ زن عمیق نبیند

تا هیچگه ز هیچ پری‌رو

نقشی به خاطرش ننشیند.

اما ز من گریز روا نیست

من، خوب، آشنای تو هستم.

اینسان که رنج‌های تو دانم،

گویی که من به جای تو هستم!

باور نمی‌کنی اگر از من،

بشنو که ماجرای تو گویم.

در خاطرم هرآن چه نشانی‌ست،

یک‌یک، ز تو، برای تو گویم:

هنگام رزمِ دشمن بدخواه

بی‌رحم و آتشین، تو نبودی؟

گاهِ ز پا فتادن یاران

کین‌توز و خشمگین، تو نبودی؟

هنگام بزم، این تو نبودی

از شوق، دلفروز و درخشان؟

جان‌بخش چون فروغ سحرگاه

رخشنده چون ستارهٔ تابان؟

در تنگی و سیاهی‌ی زندان

سوزنده، چون شرار، تو بودی.

آرام و بی‌تزلزل و ثابت

با عزم استوار، تو بودی.

اینک ــ درین کشاکش تحقیر ـ

خاموش و پرغرور تویی، تو!

از افترا و تهمت دشمن

آسوده و به دور تویی، تو!

ای شرمگین نگاه غم‌آلود!

دیدی که آشنای تو هستم؟

هنگام رستخیز ثمربخش

همرزمِ پا به جای تو هستم؟

آموزش شگفت انگیز فارسی ۲ یازدهم (درسنامه، سوال تشریحی، تست)
شاهین شیرزادی
۲۰۰۰ واژه‌ی کلیدی برای آزمون‌ تافل، آیلتس، کنکور ارشد، دکتری و لیسانس
هادی حاجی‌علی
ماسه و کف و خدایان زمین
جبران خلیل جبران
هفت خان فارسی کنکور، خان اول، دوم، سوم؛ لغت، املا و تاریخ ادبیات (دهم، یازدهم، دوازدهم)
امیر افضلی
ماجراهای من و درسام برای ۲۰ گرفتن، فیزیک ۲ رشته ریاضی (یازدهم)
مهدی هاشمی
پرسش های چهارگزینه ای شیمی ۱ (پایه دهم)
نیما سپهری
مدیریت کوانتومی برای معلمان تربیت بدنی
هدی اصغرزاده مرغملکی
گوسفند گم شده خانم کوچولو
الن دورنت
ماجراهای من و درسام، عربی زبان قرآن ۲ (پایه یازدهم)
سید محمدعلی جنانی
ریاضی ۹ ‌ام تیزهوشان (درسنامه و سؤال)
محمدرضا محمدی
تبلیغ محصولات به روش پویا
مهیار سیاهوشی
معبد عشق
مهدیه الهی قمشه‌ای
تبهکاری و جرم
فردیناند فون شیراخ
کشف رهبر درون
مایکل کروم
فرهنگ واژه‌نمای حافظ
مهین‌دخت صدیقیان
فرهنگ واژه‌نمای اشعار فروغ فرخ‌زاد
روح‌انگیز کراچی
درسنامه واقعا جامع زبان انگلیسی کنکور دهم، یازدهم، دوازدهم
هادی جعفری
آموزش شگفت انگیز فارسی ۳ دوازدهم
شاهین شیرزادی
AλI
۱۳۹۹/۱۰/۰۱

هرچقدر از تخصص سیمین در انواع مختلف شعر و خاص بودن اشعارش تعریف و تمجید کنم، کم گفتم. شعرهایی بسیار احساسی و عمیق داره، چه از لحاظ معنا و چه وزن و آهنگ، به جرأت می‌تونم بگم در زمره بهترین شاعران

- بیشتر
دختر_گرانبها
۱۴۰۰/۰۲/۰۶

لطفا به طاقچه بی نهایت منتقل کنید .ممنونم

alireza dargahi
۱۳۹۹/۱۲/۲۴

خیلی غلط املایی داره چه خبره ۶۶ هزار تومن پول نسخه pdf بعد با این همه غلط املایی لطفا یه ویرایش جدید بزنید

majid
۱۳۹۹/۰۷/۱۳

بسیار عالیه ممنون از طاقچه

hiden
۱۳۹۹/۰۹/۰۹

عااااالیهههههه

سبزه
۱۴۰۳/۰۸/۱۹

خیلی لطیف ظریف و هنرمندانه سرودی بانو!

پروین رحمانی
۱۴۰۲/۰۱/۲۴

بی نهایت آموزنده ست .

دانی که چه نغز و دلپذیرست آنگه که سه‌تار نغمه ریزد؟ یک روز دل من آن‌چنان بود یعنی که هزار نغمه می‌زد.
AλI
چشم‌های سیاه چون شب تو بی‌خبر از همه جهانم کرد حال گمگشتگان به شب دانی؟ ـ چشم‌های تو آن‌چنانم کرد. محو و سرگشتهٔ نگاه توام ــ این نگاهی که ناتوانم کرد: ناچشیده شراب مست شدم بی‌خبر از هرآن‌چه هست شدم.
AλI
منم آن شکسته سازی، که توام نمی‌نوازی که فغان کنم ز دستی، که گسسته تار ما را
moya
بده آن جام که سرمست شوم، به سیه‌بختی‌ی خود خنده زنم: روی این چهرهٔ ناشاد غمین چهره‌یی شاد و فریبنده زنم.
Parla Pashayy
گویند «شهر چارهٔ او دارد: در شهر کار هست و فراوان هست آنجا کسی گرسنه و عریان نیست غم نیست، رنج نیست... ولی نان هست»! فردا سه رهنورد، ره خود را سوی امید گمشده پیمودند این هر سه رهنورد ــ اگر پرسی ـ دهقان و همسر و پسرش بودند: در پیش، سرنوشتِ پُر از ابهام در پی، غم گذشتهٔ محنت‌بار شش پای پینه بستهٔ بی‌پاپوش می‌کوفت روی جادهٔ ناهموار...
AλI

حجم

۶۰۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰۰ صفحه

حجم

۶۰۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰۰ صفحه

قیمت:
۴۴۴,۰۰۰
تومان