برای خرید و دانلود کتاب هوای من نوشته نرجس شکوریان فرد و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
هوای من رمانی نوشته نرجس شکوریان فرد، نویسنده معاصر ایرانی، داستانی اجتماعی و عبرت آموز درباره دخترانی است که امروزه در اطرافمان زیاد میبینیم.
انتشارات عهد مانا در تلاش است تا با همکاری نویسندگان حرفهای و توانا کتابهایی در معیار و استاندارد ملی و بینالمللی تولید کند. این انتشارات قصد دارد برای گروههای مختلف سنی و خانوادههای فرهیخته ایرانی آثاری متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی منتشر کند تا خوانندگان با خیال راحت به سراغ ادبیات داستانی بروند.
کتابهای عهد مانا زیرنظر متخصصان باتجربه منتشر میشود و علاوهبر سرگرمی و لذت مطالعه آموزش و تربیت را هم به همراه دارد. خوانندهی ایرانی بعد از مطالعه کتاب میتواند با نگاهی بازتر نسبت به مسائل در جامعه زندگی کند.
داستان از زبان پسری روایت میشود که دل در گرو دختری دارد. پسر عاشق دختر است و دختر به دنبال فرد دیگری است. شکوریان فرد در این رمان تصویری از جوانان امروزی به دست میدهد که گرفتار مشکلات و دغدغههای خود هستند. او چالش های روابط دختران و پسران را در این رمان به تصویر کشیده است.
علاقهمندان به داستانهای اجتماعی به ویژه جوانان
از کتابخانه که بیرون میآییم، کتابم را میدهم به جواد و راه را کج میکنم سمت کافیشاپی که قرار گذاشتهام. قید شهرآورد پایتخت را زدهام. بچهها رفتند، در حالیکه همیشه اول من پایه بودم. جواد خیلی اصرار کرد که قرار را جابهجا کنم اما نمیتوانم. میترا بغض کرده بود. دلش میخواست بیاید ورزشگاه. بهخاطر او قید این دیدار را زدم.
میترا در ذهنم جا گرفته است و دلم هم میخواهدش. کاش این را بفهمد.
کمنوری فضای کافه و رنگ قهوای کلافهام میکند. میز کنار شیشه را انتخاب میکنم تا بتوانم بیرون را ببینم. میترا از ماشین پیاده میشود. موبایلش را کنار گوشش گذاشته و دارد میخندد. از خیابان عبور نمیکند تا صحبتش تمام شود. قبل از آنکه گوشیاش را داخل کیفش بگذارد صفحهاش را میبوسد. چیزی توی دلم بالا و پایین میشود. درِ کافه را که باز میکند تیپ صورتی ملوسش تازه به چشمم میآید. مثل عروسکهایی که توی ویترین مغازهها هستند دلبر شده است. برایش دست تکان میدهم و لبخند شیرینش را تحویل میگیرم. با ذوق به سمتم میآید و خودش را لوس میکند:
وای دلم برات یهذره شده بود!
صبر میکنم تا بنشیند. چشمهایش را میدوزد به چشمهایم. لنز طوسیاش، زیبایش کرده، اما:
کاش میشد رنگ چشمای خودتو ببینم. تا باور کنم از ته دلت میگی؟
با این حرفم لبهای قرمزش را تو میکشد و ابروهای کمانش درهم میرود:
چرا اینجوری حرف میزنی؟ خودت این رنگ رو برام خریدی، منم فقط برای تو گذاشتم، عشق من!
صحنهای در ذهنم تکرار میشود. این صحنه چندبار دیگر برایم پیش آمده است... لعنت به من. همین را به سعیده و بقیه میگفتم. نمیدانم چرا یک لحظه حس میکنم دروغگوها لنز میگذارند.
خوب شد نرفتی دربی؟
دستی برای کافهدار تکان میدهم و اشاره میکنم که سفارشهایم را بیاورد. و ادامه میدهم:
نتونستم برم. دیشب بغض کردی. منم نرفتم.
تکان خفیفی میخورد اما:
وای. عزیزم! اینطوری که میگی دلم میخواد برات بمیرم.
دلم آشوب میشود و دستش را میگیرم. لبخند که میزند، زیباتر میشود.
هر وقت شد با هم میریم استادیوم؛ هر چند که مزخرف بازاریه.
من عاشقشم، فوتب
دستهبندی | |
تعداد صفحات | ۱۶۸ صفحه |
قیمت نسخه چاپی | ۲۶,۰۰۰ تومان |
نوع فایل | EPUB |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۶/۳۱ |
شابک | ۹۷۸-۶۲۲-۷۱۴۶-۸۰-۶ |
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۲)این کتاب جز یک مجموعه هست که باید به ترتیب خونده بشه وگرنه ممکنِ یجورایی گیج بشی،خودم اشتباهی که کردم این بود اول هوای من رو خوندم ولی در کل خیلی مجموعه جذاب و باحالیه و جواب چندتا از سوالایی
خیلی دوستش داشتم و بعد از خوندن تازه رفتم کاغذیشو هم خریدم