کتاب گمشدگان ژاپنی
معرفی کتاب گمشدگان ژاپنی
کتاب گمشدگان ژاپنی نوشته اریک فی است که با ترجمه محمد گودرزی منتشر شده است. این کتاب براساس واقعیت است و داستان عجیب گمشدن آدمها در قرن بیستم در ژاپن را با داستانی خیالی روایت میکند.
درباره کتاب گمشدگان ژاپنی
در سال ۱۹۶۶ میلادی، یک سرباز صفر نیروی هوایی آمریکا در حال گشتزنی در منطقه غیرنظامی میان دو کره، ناپدید میشود. سالها بعد در اواخر دهه ۷۰ میلادی، در ساحل دریای ژاپن، تعدادی زن و مرد، از هر سن و حرفهای ناپدید میشوند. در بین آنها دختربچهای دبیرستانی بود که به تنهایی از مدرسه بازمیگشت یا یک باستانشناسی که برای ارسال رساله خود از خانه بیرون رفته بود و به اداره پست میرفت یا دانشجوی پرستاری که رفته بود بستنی بخرد. این افراد ناپدید شدند گویی که انگار هرگز وجو نداشتند، همه تحقیقات برای پیدا کردنشان بدون رسیدن به هیچ رد و اثری بینتیجه ماند.
این ماجرای واقعی، نویسنده فرانسوی را کنجکاو کرد تا با روحیهی کاوشگرش تا در قالب روایاتی موازی داستانی از سرنوشت مشترک و مرموز این شخصیتها بنویسد. او از میان این گمشدگان ژاپنی، دختری به نام نائوکو تانابه را انتخاب کرد.
خواندن کتاب گمشدگان ژاپنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب گمشدگان ژاپنی
شب هفدهم فوریهٔ ۱۹۶۶ جیم سلکرک از مغازهٔ اردوگاه دو بسته آبجو میخرد. وقتی به اتاقش برمیگردد قوطیهای آبجو را یکی پس از دیگری سر میکشد. هر کدام از آنها حس سرگیجه را در او شدت میبخشد. لازم است. بالأخره موفق میشوی. کمی قبل از نیمهشب، مست و ملنگ، اما نه زیاد، یک پلیور دیگر میپوشد، بعد به اتاقکی که یک سال در آن خوابیده است نگاهی میاندازد و در را میبندد.
نیمهشب وقتی مقابل ستوانْ پاریش ظاهر میشود، ظاهری مناسب به خود میگیرد. گشتیها حرکت میکنند. سرما سنگ میترکاند. افراد در آن برفِ ضخیم مسیری را دنبال میکنند که قاعدتاً باید عاری از مین باشد. روی ستیغی میایستند و مدتی طولانی آنجا میمانند تا دیدهبانی کنند. حوالی ساعت سه صبح، باد فروکش میکند و برف با دانههایی درشت فرو میبارد. سرجوخه درحالیکه مستی بهکلی از سرش پریده به افرادش میگوید که میخواهد برود کورهراهی را که از آن آمدهاند بررسی کند. گمان میکند صدایی شنیده است. میگوید: «زود برمیگردم.»
سی و هشت سال بعد برمیگردد.
سال ۱۹۶۶ روزی که سرجوخه سلکرک ناپدید میشود، صد و بیست کیلومتر در شمال مرز، دخترکی پنجسالگیاش را جشن میگیرد. بلند شو، سائهجین! تولدت مبارک!
آن شبِ ۱۹۷۷ که نائوکو تانابه هنگام بازگشت از کلاس بدمینتون در خیابانِ محل سکونتشان با مهاجمان روبهرو میشود، سائهجین که نام کوچکش به معنی «مروارید عالم» است، شانزده سال دارد. سائهجین در سرما منتظر اتوبوسی است که او را به منزلش برمیگرداند. دختر دبیرستانی به پدر و مادرش میگوید که باز هم در کلاس نفر اول شده، با نمرهای ممتاز در هر دو زبان خارجیای که میخواند: روسی و ژاپنی.
پانزدهم اوت در کشور سائهجین تعطیل است، روزی که پس از خریدن بستنی در جادهای روستایی به ستسوکو اُکادا و مادرش حمله شد. سائهجین در هفدهسالگی هنوز عاشقی ندارد. او با همگروهیهایش در اردوی جوانان از چند روز پیش سرودی را تمرین میکند که قرار است بعدازظهر زیبای یک روز تابستانی در کوهستان، جلوی مسئولی که از پایتخت میآید اجرا کنند: «ما یونیفرمی را که رهبر بزرگمان به ما داده دوست داریم.»
حجم
۱۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۸۸٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب فوق العادس. تا حالا کتابایی که دربارهٔ فرار از کرهٔ شمالی بوده، زیاد چاپ شدن. شاید شما هم یکی از اونارو خونده باشین، دربارهٔ افرادی از کرهٔ شمالی هستن که تصمیم به فرار میگیرند. اما چی میشه اگه
کره ی شمالی همیشه یه جورایی دست نیافتی و رازآلود بوده و خب کتاب هایی در این باره معمولا جداب هستند.اما جیزی که باهاش طرفیم روبه رو شدن ادم هایی است که نه اهل کره ش مالی اند و نه
این کتاب داستان اولیه اش دقیقا داستان کتاب " روح گریان من " هستش که توی اون کتاب ماجرای اون جاسوس کره ی شمالی رو از زبان خودش خیلی دقیق تر و با جزئیات بیشتری توضیح میده. این کتاب همونطوری
سرگذشت آدم هایی ک در جایی از زمان گم شده اند بدون اینکه به آنها توضیح دهند چرا... . این کتاب سرگذشت چند شخصیت را شرح میدهد که، گه گداری حین مطالعه باعث گیج شدن من میشد ک الان این قسمت از
این کتاب داستانی برگرفته از زندگی کسانی هست که کره شمالی از کشورهای مختلف دزدیده و ازشون در راستای اهداف خودش استفاده میکنه. اگر کتابای فراری های کره شمالی براتون جالبه، خوندن درباره کسایی که بدون میل خودشون به کره