دانلود و خرید کتاب کمی قبل از خوشبختی انیس لودیگ ترجمه منصوره رحیم‌زاده
تصویر جلد کتاب کمی قبل از خوشبختی

کتاب کمی قبل از خوشبختی

نویسنده:انیس لودیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۲۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب کمی قبل از خوشبختی

کمی قبل از خوشبختی رمانی نوشته انیس لودویگ است که برنده جایزه ادبیات خانه مطبوعات فرانسه در سال ۲۰۱۳ شده است. این کتاب ماجرای عاشقانه یک مادر بیست ساله به اسم ژولی را روایت می کند.

 درباره کتاب کمی قبل از خوشبختی

این اثر ساده اما جذاب درباره زن جوانی به اسم ژولی است که با پسرش لولو به تنهایی زندگی می‌کند. او روزگار سختی دارد و در یک فروشگاه کار می‌کند تا این که روزی یک مشتری ثروتمند به او ابراز علاقه می‌کند. این موضوع ماجراهای زیادی برای ژولی و پسرش به وجود می‌آورد.

 لودویگ ژولی را تا قعر ناامیدی می‌برد اما رها نمی‌سازد و شانس دوباره برای بازگشت به زندگی را همچون هدیه‌ای به او می‌بخشد.

 او در این داستان لطیف مفاهیمی مانند مهربانی، عشق، دوستی و فرزند را مطرح کرده است. این اثر یک افسانه مدرن است که شما را با زندگی آشتی می‌دهد.

خواندن کتاب کمی قبل از خوشبختی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 دوست‌داران رمان‌های عاشقانه و داستان‌هایی درباره زندگی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

 بخشی از کتاب کمی قبل از خوشبختی

پانزده روز بود که ژولی خودش را از روبه‌رو شدن با همهٔ کارهای مربوط به کریسمس و ویترین‌های درخشان مغازه‌ها دور نگه می‌داشت. بلندگوهایی در گوشهٔ هر خیابان، آهنگ‌های مربوط به عید را پشت‌سرهم پخش می‌کردند. آن‌ها یکی از یکی ابلهانه‌تر بودند و می‌خواستند ساکنان محله را دیوانه کنند. از چند سال پیش، ژولی فهمیده بود که این چیزها سال به سال بیش‌تر می‌شدند؛ تزئینات بیش‌تر در خیابان‌ها و بابانوئل‌های بیش‌تر در پنجره‌ها. کاتالوگ‌های اسباب‌بازی روزبه‌روز قطورتر و قفسه‌های فروشگاه‌ها زودتر و زودتر خالی و اجناس‌شان فروخته می‌شدند. این‌ها برای ژولی معنی خاصی داشت: افزایش شرم‌آور یک نظام مصرف‌گرایی که بیماری خرید کردن داشت. امسال دیگر این چیزها به‌نظر ژولی زیادی بود. او یاد مادربزرگش افتاد که برایش تعریف کرده بود در زمان قدیم، شب عید به بچه‌ها یک پرتقال هدیه می‌دادند. چون پرتقال محصول نادر و گرانی بود. یک پرتقال! امروزه هر موقع از سال می‌شود با دو یورو یک کیلو پرتقال خرید!

خیابان‌ها در شب عید مملو از افرادی‌ست که دست‌شان پر از نایلون‌های خرید است و خوشحالند که به‌زودی خریدهای‌شان را پای درخت کاج می‌گذارند و با دیدن آن‌ها این‌طور به‌نظر می‌آید که سال نو یک شادی مسلم برای همهٔ مردم است. روز جشن است و باید در آن شاد بود. این سنت است. کریسمس، بهترین شکل جشن خانوادگی‌ست. اما این شادی‌ها که از همه‌جا می‌بارید به‌نظر ژولی غلط می‌آمد. چون فکر این‌که امسال پای درخت کریسمس کادویی برای لولو نبود قلبش را پاره‌پاره می‌کرد. اگر می‌توانست دوست داشت امسال حتی یک پرتقال به او هدیه دهد. به‌جای آن، او یک آدم‌برفی سفالی پیدا کرده بود و می‌خواست آن را روی قبر لودویک بگذارد. چه عالی! او به این سمبول‌ها علاقه داشت. کسی چه می‌دانست، شاید لودویک آن را می‌دید. چنین موقعیتی، دل انسان را به درد می‌آورد.


AnaHitA
۱۳۹۹/۰۷/۱۷

داستان غمگینی بود. هر چند نویسنده سعی کرده بود الگویی برای رویارویی با مشکلات و رنج ها ارائه بدهد و مسیر درست را برای زندگی پس از اتفاقات سخت و تلخ نشان بدهد و خیلی هم دقیق و با جزییات

- بیشتر
عصر برفی
۱۴۰۰/۰۱/۲۷

من خیلی دلم میخواد این کتابو بخونم میشه جزو بی نهایت قرارش بدین.. ممنون

mohammadrz003
۱۳۹۹/۰۹/۱۱

در کل این رمان داستان تلخی رو روایت میکنه ولی به چیز های خیلی کوچکی اشاره میکنه که با اون ها میشه شاد بود و زندگی رو جور دیگری دید و اینکه پس از هر اتفاق ناخوشایندی گلایه نکنیم چون

- بیشتر
مهری
۱۴۰۰/۰۱/۳۱

میشه بذارید طاقچه بی نهایت❤

درّین
۱۴۰۰/۰۴/۱۹

بعضی جملاتش زیباست. بعضی گفت و گوها طنز خوبی داره. ولی بنظرم بعضی جاهای داستان از واقعیت به دوره. آخرش هم شبیه سریال های ایرانیه!!!

Mitra
۱۴۰۰/۰۴/۱۰

آخر داستان برای من خیلی هندی تموم شد در کل داستان غمناکی هست شخصیت پردازی و طنز در گفتگوهاشونو دوس داشتم اما پایان بندی و خط سیر داستان جالب نبود به نظرم

s.h
۱۴۰۱/۰۱/۰۷

خیلی جالب نبود بگی نکاتی داشت. معمولی بود

samira
۱۴۰۰/۰۳/۲۱

داستان مادری تنها که صندوق دار سوپرمارکت است و تنها امیدش در زندگی پسرش است؛ روزی یکی از مشتری ها که مردی پولدار و مجرد است به اون علاقه مند می شود و ژولی و پسرش را به یک سفر دعوت

- بیشتر
Zahra.Azizi
۱۴۰۱/۱۰/۲۶

کتاب بسیار خوب وزیبایی هست... داستان زنی که در برا بر ناملایمات قرار میگیره.. چند صفحه ابتدایی کتاب خیلی جذاب نیست اما بعد از اون واقعا زیبا و دلنشینه..ضمن اینکه داستان در حالی که به شدت غم انگیزه ولی به شکلی نیست

- بیشتر
الهه
۱۴۰۱/۰۹/۲۹

متن روانی داره و بسیار زیبا و الهام بخش است

رمانی که در دست دارید به‌طرز شگفت‌انگیزی حال‌تان را خوب می‌کند؛ چون بعد از عنوان‌کردن واقعیات، خواننده را در فضای گنگ و ترسناک واقعیت رها نمی‌کند. چون فراموش نمی‌کند یادآوری کند که در هر شرایطی می‌توان جور دیگر فکر کرد، جور دیگر دید و جور بهتری زندگی کرد.
مهری
این زندگی نیست که زیباست. این ما هستیم که زندگی را زیبا یا زشت می‌بینیم. دنبال رسیدن به یک خوشبختی بی‌نقص نباشید. از چیزهای کوچک زندگی لذت ببرید. اگر آن‌ها را کنار هم بگذارید می‌توانید کل مسیر را با خوشحالی طی کنید.
Zahra.Azizi
«هیچ‌وقت تسلیم نشو. شاید آن زمان که تسلیم می‌شوی... ـ دو ثانیه پیش از معجزه باشد...».
Zahra.Azizi
اگر یک سنگ بزرگ را در مردابی بیندازید روی سطح آب گردابی ایجاد می‌شود. اول آن‌قدر بزرگ است که انگار به ساحل تازیانه می‌زند. بعد کوچک و کوچک‌تر و آخر سر هم ناپدید می‌شود. کم‌کم، سطح آب دوباره صاف و آرام می‌شود. اما بااین‌وجود آن سنگ بزرگ هنوز در اعماق برکه است. سنگ بزرگ همچنان ته آب است.
Zahra.Azizi
اگر یک سنگ بزرگ را در مردابی بیندازید روی سطح آب گردابی ایجاد می‌شود. اول آن‌قدر بزرگ است که انگار به ساحل تازیانه می‌زند. بعد کوچک و کوچک‌تر و آخر سر هم ناپدید می‌شود. کم‌کم، سطح آب دوباره صاف و آرام می‌شود. اما بااین‌وجود آن سنگ بزرگ هنوز در اعماق برکه است. سنگ بزرگ همچنان ته آب است.
Zahra.Azizi
ایمان‌داشتن می‌تواند کوه‌ها را جابه‌جا کند. اما گاهی این به‌تنهایی کافی نیست. کوه‌ها فرو می‌ریزند و ما زیر آن‌ها می‌مانیم.
Zahra.Azizi

حجم

۲۴۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۷ صفحه

حجم

۲۴۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۷ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان