کتاب فرازهایی از پندنامهی اخلاقی جاکومو لئوپاردی
معرفی کتاب فرازهایی از پندنامهی اخلاقی جاکومو لئوپاردی
فرازهایی از پندنامهی اخلاقی جاکومو لئوپاردی که با ترجمه فاطمه عسگری در نشر بوکا به چاپ رسیده است، مجموعهای از بیست و چهار نوشته منثور از جاکومو لئوپاردی، فیلسوف، نویسنده و شاعر قرن نوزدهم ایتالیا در قالب دیالوگ و یا داستان با محتوایی طنزگونه است.
لئوپاردی پیوسته در جستوجوی علتهای موجودیت حیات و حقیقت وجودی انسان است؛ انسانی که عضو بسیار حقیر و کوچکی از مجموعۀ بیانتهای کائنات است که به نوبۀ خود بسیار مورد تأمل و تعمق شاعر قرار دارد. او در رابطۀ بین انسان فانی و طبیعت جاودان غور کرده و به پردهبرداری از جمع اضداد و تناقضاتی میپردازد که ذهن کنجکاو وی را به خود مشغول داشته است. کنجکاویای که منجر به کشف حقایقی گشته که شاید بتوان از آنها به عنوان آبشخور بدبینی و شکّاکیت این نابغۀ بزرگ نام برد.
در گفتگوهای میان اساطیر و داستانهایی که در قالب گفتگو در این کتاب بیان میشوند میتوان بازتاب اندیشههای فلسفی جاکومو لئوپاردی را در قالبی ادبی مشاهده کرد.
گفتگوی سوم این کتاب از سایر بخشهای پندنامۀ اخلاقی لئوپاردی قدری متمایز است، به این دلیل که در عین سادگی گفتوگو و دو شخصیتی که گفتوگو را به زبانی بسیار بیتکلّف به جلو میبرند، نویسنده قصد دارد پیام شادی را به خواننده القا کند.
در سایر قطعههای پندنامۀ اخلاقی یک یا چند نکتۀ عبرتآموز برگرفته شده از فلسفۀ زندگی در نگاه لئوپاردی ارائه میگردد.
خواندن کتاب فرازهایی از پندنامهی اخلاقی جاکومو لئوپاردی را به چه کسانی یپشنهاد میکنیم
علاقهمندان به متون ادبی، فلسفی و اخلاقی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب فرازهایی از پندنامهی اخلاقی جاکومو لئوپاردی
رهگذر: هیچ سال خاصی را به یاد ندارید که در نظرتان سالی بس نیک و خوش بوده باشد؟
فروشنده: در واقع نه آقا!
رهگذر: به هرحال زندگی چیز قشنگی است، درست نمیگویم؟
فروشنده: این که معلوم است!
رهگذر: شما به عقب برنمیگردید که این بیست سال گذشته و همچنین تمام زمان گذشته را درست از زمانی که متولد شدید، دوباره از نو زندگی کنید؟
فروشنده: آه آقای عزیز اگر خدا بخواهد، چرا که نه؟!
رهگذر: اما اگر ناچار بودید زندگیای را که داشتید، نه کمتر نه بیشتر و به همان شکل دوباره از سر بگیرید، با تمام خوشیها و بدبختیهایی که از سر گذراندید، چه؟
فروشنده: این را نمیخواهم.
رهگذر: پس دلتان چه زندگیِ دیگری میخواهد؟ زندگیای که من داشتم یا زندگی یک شاهزاده یا زندگیِ فردی دیگر؟ آیا فکر نمیکنید که من یا شاهزاده یا هرکس دیگری دقیقاً مانند شما پاسخ بدهیم؟ یا اینکه چون میبایست درست همان زندگی گذشته را به هر شکلی که بوده، دوباره از سر گرفت، هیچکس دلش نخواهد به عقب بازگردد؟
فروشنده: این حرف را باور دارم.
رهگذر: پس شما هم با این شرایط اگر راه حل دیگری وجود نداشته باشد، دوست ندارید به عقب برگردید؟
فروشنده: آقا واقعاً نه! به عقب برنخواهم گشت.
رهگذر: پس شما به دنبال چه نوع زندگیای هستید؟
فروشنده: من زندگیای میخواهم، همانطور که خداوند به من عطا میدارد، بدون هیچ پیششرطی.
رهگذر: پس یک زندگی اتفاقی، بدون دانستن چیزی از سیر و روندِ آتی آن، درست مانند آنچه اکنون از سال نو نمیدانیم؟
فروشنده: دقیقاً.
رهگذر: من هم اگر عمری برایم باقی مانده باشد، زندگی را اینگونه میخواهم و همة انسانها نیز زندگی را چنین میخواهند. این نشان از آن دارد که سرنوشت و روند اتفاقی زندگی تا به امسال که رو به پایان است، با همه بد تا کرده است و به وضوح دیده میشود که هرکسی اعتقاد دارد که در زندگی بیشتر بدی و سختی نصیبش شده است تا خوبی و اگر بتوان دوباره به زندگی گذشته با تمام بدیها و خوبیهایش بازگشت، هیچکس دلش نمیخواهد دوباره متولد شود. آن زندگی که زیباست، زندگیای نیست که آدمی میشناسد، بلکه آن زندگیای است که هنوز نمیشناسد. زندگی گذشته نیست، بلکه زندگیِ آینده است. با آغاز سال جدید، سرنوشت شروع خواهد کرد به خوب رفتار کردن با شما و با من و با تمام آدمها و زندگیِ خوشبخت آغاز خواهد شد. درست میگویم؟
فروشنده: امیدواریم.
رهگذر: خوب، زیباترین تقویمی را که دارید نشانم بدهید.
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
نظرات کاربران
سلام . با خوندن این کتاب با روش نویسندگی این شاعر و فیلسوف مشهور ایتالیایی قرن ١٩ آشنا شوید