دانلود و خرید کتاب آیین بودایی در دوران معاصر دون چیس ترجمه سعید رفسنجانی‌نژاد
تصویر جلد کتاب آیین بودایی در دوران معاصر

کتاب آیین بودایی در دوران معاصر

معرفی کتاب آیین بودایی در دوران معاصر

کتاب آیین بودایی در دوران معاصر نوشتهٔ دون چیس و ترجمهٔ سعید رفسنجانی‌نژاد است و انتشارات کتاب سده آن را منتشر کرده است. آموزه‌های کهن بودا برای انسان معاصر در این کتاب آمده است.

درباره کتاب آیین بودایی در دوران معاصر

سده‌ها ذهن‌های بی‌شماری به خود اجازهٔ دخل و تصرف در آرای بودا را داده‌اند و به همین سبب حتی راهبان بودایی نیز دانش مخدوشی را بازگو می‌کنند. آنان نیز در راه موردنظر بودا گام برنمی‌دارند. آیین بودایی از دست بودا بیرون رفته است و بیش از اندازه آداب و ترتیب یافته است. 

پس از مرگ بودا، آموزه‌های او رفته‌رفته به دین تبدیل شد. بودا به دین و معبد و نیایش تعلق خاطری نداشت. او تنها جست‌وجوگر حقیقت بود. او مخالف هر تصور خیالی و هر بتی بود. جهان آموزه‌های او را به چیز دیگری تبدیل کرد. انسان‌ها قوانین دل‌بخواه و شاخ‌وبرگ‌های فراطبیعی بر آن افزودند که دیگر سودی برای انسان ندارد.

هر چه ژرف‌تر در مغاک اطلاعات گمراه‌کننده و تعابیر نادرست از شناخت و انحرافات شیرجه می‌زنیم، درمانده‌تر می‌شویم. ما مضطرب‌تر می‌شویم، زیرا هیچ‌چیزی فایده‌ای ندارد. احساسات منفی و افکار ناامیدکننده پدید می‌آیند.

«قرار نیست که من هم خشنود شوم؟ تا دم مرگم همیشه در جست‌وجوی خشنودی خواهم بود؟»

حتی اگر خودتان هم متوجه نشوید، آنچه از این میان برای شما باقی می‌ماند بدگمانی و بی‌علاقگی و بی‌قراری و سیه‌روزی و خشم است. پس از اینکه این احساسات غلیان کردند و ما هم هیچ کار برای مهار آن‌ها نکردیم، آن‌ها رفته‌رفته بخشی از وجود ما و مسبب ناخشنودی و خوش‌خیالی‌مان می‌شوند.

خشنودی همواره تا دم مرگمان از چنگ ما می‌گریزد. سپس این چرخه از نو ادامه می‌یابد.

ااین آموزه‌ها از میان سده‌هایی عبور کرده‌اند و مخدوش شده‌اند، ولی تمام‌وکمال به زبان ما برگردانده شده‌اند، باز هم لازم است تعبیری معاصر برای جهان معاصر بیابیم. سیدارتا گوتاما، یا همان بودای شما، در شرایط کاملاً متفاوتی از شما به روشن‌بینی دست یافت، در زمان مزدوران و دزدان و جنگجویان شمشیرزن. پیش از تولد کلئوپاترا و سقراط و پیش از میلاد خود عیسی مسیح. زمانش آن‌چنان دیرین است که می‌شود گفت تصور آن ممکن نیست. راه روشن‌بینی او را دغدغه‌های تازهٔ روزگار ما تیره‌وتار کرده است. ازاین‌رو، تفسیری معاصر در دوران سیه‌روزی معاصر واجب است. کتاب آیین بودایی در دوران معاصر شما را به این هدف می‌رساند.

خواندن کتاب آیین بودایی در دوران معاصر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر می‌خواهید بدانید چطور از آموزه‌های بودا در دوران معاصر استفاده کنید این کتاب را حتما بخوانید.

بخشی از کتاب آیین بودایی در دوران معاصر

«بودا گفت:

رنج، در حکم یکی از حقایق شریف، این است: تولد رنج است، پیری رنج است، بیماری رنج است، مرگ رنج است، افسوس و زاری و درد و اندوه و ناامیدی رنج است؛ مصاحبت با نفرت‌انگیزان رنج است، جدایی از عزیزان رنج است، نرسیدن به خواسته رنج است.

آیا تا حالا این عبارت را شنیده‌اید که «زندگی رنج است»؟

اکثراً این عبارت را به بودا نسبت می‌دهند. استادان خودیاری و گوروهای معنوی عاشق عبارت «زندگی رنج است» هستند، زیرا این عبارت بی‌درنگ شالودهٔ آموزه‌های آنان می‌شود. پس از بنا نهادن این بنیان، آن‌ها به شما می‌آموزند چگونه پخته شوید و این مرحله را پشت سر بگذارید. سالک این آموزه‌ها شاید عمری را صرف یاد گرفتن کند تا تحت تأثیر رنج قرار نگیرد و با رنج بجنگد. سالک این آموزه‌ها شاید عمری را صرف یاد گرفتن کند تا بتواند نهایت حظ را از لحظه‌های کوتاه خوشی ببرد.

بودا هرگر نگفته بود که زندگی رنج است. این تفسیری از «نخستین حقیقت شریف» است، تفسیری ناقص که هیچ، بالکل باطل. البته، به‌آسانی می‌توان دریافت که چرا این تفسیر در آموزه‌های معنوی جایگاه محکمی برای خود پیدا کرده است.

رنج چیزی است که ما آن را با تمام وجود درک می‌کنیم. بی‌تردید، در طول زندگی خود رنج کشیده‌اید. آیا زمانی را به یاد می‌آورید که درد همهٔ وجود شما را فرا گرفته باشد آن‌چنان که دیگر به یقین رسیده باشید که جز درد هیچ‌چیز دیگری وجود نداشته است؟ اندیشه‌ای هم وجود دارد که کمابیش تسلی‌بخش است. این اندیشه به ما می‌گوید که زندگی پر از غم و غصه است و در این میان درنگ‌هایی از خشنودی هم هست. وقتی حس می‌کنید تنها شما نیستید که دارید رنج می‌کشید، آسوده‌خاطر می‌شوید و این وضعیت امری طبیعی است. به همین دلیل است که تصویر عیسای مصلوب چنین شوری در جهان به پا کرده است. ما انسان‌ها خبرهٔ همدلی با رنجیم.»

غریب روزگار
۱۴۰۳/۰۴/۳۰

کلا آموزه های بودا کاربردین.

وحید
۱۴۰۲/۱۰/۰۷

با این چیزها که در کتاب اومده، چرخ زندگی نمی‌چرخه. یک سری کلمات زیبای غیرکاربردی که شــــاید در زمان زندگی بودا (چه واقعی بوده باشد چه خیالی) قابل اجرا بودند، ولی به درد زندگی در زمان ما نمی‌خورند.

جهان دارد ما را مست می‌کند. چشم‌ها به روی اکنون بسته شده و به آینده دوخته شده است. این رنج در ذهن ما مدفون شده است. امروزه رنج شاید چندان هم آشکار نباشد اما مثل خوره به جان ما افتاده است و دارد روی سلامت ذهنی و سلامت جسمی ما اثر می‌گذارد.
وحید
شگفت اینکه انسانی که پیوسته در جست‌وجوی خشنودی است هرگز آن را نخواهد یافت.
فرشاد در سرزمین عجایب
در این وضعیت، از ذهنمان که استفاده می‌کنیم، ذهن ابزار دستمان می‌شود. حتی انسان روشن‌بین هم از ذهن استفاده می‌کند. بودا از ذهنش برای نوشتن سوترا۲۱ استفاده کرد. بااین‌حال، کارش که با ذهن تمام شود، آن را کنار می‌گذارد. این فرایند کنار گذاشته می‌شود. استفادهٔ او از ذهن با استفادهٔ ما از ذهن یکی نیست. این استفاده آگاهانه است. این استفاده موج و تلاطمی ایجاد نمی‌کند که سطح ذهن را برهم بریزد. از ذهن با دقت استفاده می‌شود و ذهن از متلاطم کردن این سطح آرام دوری می‌کند.
محمد
متوجه خواهیم شد که این انسان هرگز قانع نخواهد شد. او می‌میرد و در زندگی خود هرگز راضی نبوده است.
غریب روزگار
اگر قرار است چیزی را ترک کنیم، آن چیز تنها آرزوی زیاده‌خواهی است. ترک راستینْ ترک اندیشه و دلبستگی به اندیشه‌های ذهن است.
Mohammad Ghayoumi
تنها انسانی که از رنج بسیار آگاه شود توانش را دارد که به سوی حقیقت وجودی خود گام بردارد. تنها انسانی که طعم سیه‌روزی را چشیده است و سیه‌روزی را در راه و آرزوهای خود دیده است راغب است که از راه خود پا بیرون بگذارد و جامهٔ آرزوهای خود را از تن بیرون آورد. در غیر این صورت، انسان بی‌هدف می‌شود.
Mohammad Ghayoumi
بودا گفت: تعلیم من این است: اندیشیدن دربارهٔ اندیشه‌ای که نااندیشیدنی است؛ عمل کردن به کرداری که عملی نیست؛ سخن گفتن از کلامی که نگفتنی است؛ و در لوای راه و روشی تربیت شدن که در راه و روش نمی‌گنجد.
Mohammad Ghayoumi
ذهن ما آشفته است. ذهن گمان می‌کند که اگر ساکن شود، برای همیشه از بین می‌رود و از سر این ترس است که یک لحظه هم از حرکت بازنمی‌ایستد.
Mohammad Ghayoumi
اگر این تمنای زالومانند و بدهیبت در جهان بر تو چیرگی یابد اندوهت چون علف‌های خودروی پس از باران رشد می‌کند. اگر، در این جهان، تو بر این تمنای بدهیبت که خلاصی از آن دشوار است چیرگی یابی اندوه از تو سُر می‌خورد و می‌افتد چون قطره‌های باران که از نیلوفر آبی سر می‌خورند و بر زمین می‌افتند.
Mohammad Ghayoumi
انسان هر چه قدرتمندتر می‌شود، آزمندتر می‌شود. هر چه ثروتمندتر می‌شود، ثروت بیشتری می‌خواهد. انسان وسواس می‌گیرد و به قدرتش می‌افزاید و ثروتی می‌اندوزد که نمی‌تواند همهٔ آن را خرج کند. این انسان زندگی خود را تباه می‌کند و حواس خود را جمع امور نادرست می‌کند و سرانجام هم مانند هر انسان دیگری با دستانی خالی می‌میرد.
Mohammad Ghayoumi
بودا گفت: مردم آن‌چنان کورکورانه دودستی به مال دنیا و امیال خودخواهانهٔ خود چسبیده‌اند که زندگی خود را قربانی آن‌ها می‌کنند. آن‌ها مانند کودکی هستند که می‌کوشد تا از عسل اندکی بخورد که روی لبهٔ چاقویی مالیده شده است. این مقدار به‌هیچ‌روی کافی نیست تا اشتهای او را فرو نشاند، و البته که او با خطر زخم کردن زبان خود روبه‌روست.
Mohammad Ghayoumi
اگر بودا و سقراط سر راه هم قرار می‌گرفتند، دست‌کم سر یک چیز با یکدیگر توافق داشتند: زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد.
Mohammad Ghayoumi
رنج، در حکم یکی از حقایق شریف، این است: تولد رنج است، پیری رنج است، بیماری رنج است، مرگ رنج است، افسوس و زاری و درد و اندوه و ناامیدی رنج است؛ مصاحبت با نفرت‌انگیزان رنج است، جدایی از عزیزان رنج است، نرسیدن به خواسته رنج است.
Mohammad Ghayoumi
بودا هرگز از شما نمی‌خواهد که با سخنان او موافق باشید. او تنها دارد تجربه و راه خودش را بیان می‌کند. او از شما می‌خواهد که با چشم خودتان آن را ببینید و درک کنید و آن هنگام که درکش کردید به آن واکنش نشان دهید.
Mohammad Ghayoumi

حجم

۵۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۵۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان