کتاب مسلخ عشق
معرفی کتاب مسلخ عشق
مسلخ عشق نوشته مهناز رئوفی روایتی است از رواج بهائیت در ایران. این کتاب با بیان چند روایت در قالب یک داستان نحوه ترویج بهائیت اهداف و چالشهای پیش روی آن و پشت پردههایی از آن را روایت میکند. نویسنده در این کتاب پاسخ بسیاری از سؤالات مطرح شده در مورد این فرقه نوظهور، عقاید و اهداف آن را با بیانی ساده مطرح کرده است.
مهناز رئوفی نویسنده کتاب،زمانی بهائی بوده و چند سالی است که مسلمان شده است او در این کتاب به ذکر خاطرات خویش از زمان بهائی بودن و نحوه آگاهی از استعماری بودن این فرقه پرداخته است.
خواندن کتاب مسلخ عشق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و مذهبی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
بخشی از کتاب مسلخ عشق
غروب غمگینی بود. لحظات جانفرسا به کندی سپری میشد. یک ساعت پیش حمید برای آوردن قابله رفته بود و هنوز هیچ خبری از او نبود. عرق سردی روی پیشانی محمود نشسته بود. مرضیه بیتاب صورتش را و گاهی روی دستهایش را با ناخن میخراشید. فرشته آنقدر جیغ کشیده بود که صدایش به نالهای ممتد و زوزهای بیرمق تبدیل شده بود. درد میکشید و این بچه که چون سنگ کوهی جان او را میستاند، گویی قصد کنده شدن نداشت. فرشته گاهی فریاد میکشید: «ای خدا، مُردم. یکدفعه بکُش راحتم کن.» مرضیه اشک میریخت.
حمید ناباور و خشمگین کفشهای پلاستیکیاش را بر پلههای گلی خانهٔ قابله میکوبید و صدا میزد: «اشرفخانم، تو را به خدا بیا، آجیم هلاک شد.»
اشرفخانم به همهچیز شباهت داشت جز به قابله. خونسردانه در کنار مهمانانِ از تهران آمدهاش نشسته بود و در حالیکه سعی میکرد زیبا و باسواد جلوه کند، سراپا گوش و با تمام وجود غرق صحبتهای مبلّغ جوان بود و نشان میداد که هیچ چیز به قدر شنیدن آن سخنان برایش اهمیت ندارد.
دور تا دور اتاق پر از مهمان بود. در بین همه که از سر و صورت آفتابسوخته و دستهای پینهبستهشان معلوم بود اهل روستا هستند، سه نفر اتو کشیده، تمیز، کراواتی و شیک بالای اتاق نشسته بودند و با اوراق و جزواتی در پیش رو و چند کتاب قطور و سه کتابچهٔ کوچک، به رؤسای کارخانهها و شرکتهای بزرگ شباهت داشتند. جوّ حاکم مثل مهمانیهای معمولی نبود. همه سکوت کرده بودند و یکی از آن سه نفر با آبوتاب سخن سر داده بود و نطق میکرد. صحبت از خدمت بود، از محبت، از خلوص نیت، از جانفشانی و ایثار. مبلّغ جوان گاه آرام و با تأنی و گاه با شور و هیجان، همه را به اخلاق نیک و خوی خوش دعوت میکرد و در جملات جذاب و دلنشین خود از سخنان جمال قدم، هیکل مبارک، نیّر اعظم میگفت.
حجم
۲۵۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
حجم
۲۵۳٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۲۰ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب شما رو با اطلاعاتی درمورد یکی از فرقه ها ، روبرو میکنه که شاید درموردش چیز دقیقی نمی دونستید . کتاب نسبتا خوبیه !
خوشحالم که این کتاب را مطالعه کردم اطلاعاتی از فرقه نداشتم به گذشته که فکر میکنم میبینم سالهای گذشته چقدر به این اسم برمیخوردم وشناختی نداشتم کتاب جالبی هست خوندنش را از دست ندین
پیشنهاد می کنم
خوب است در قالب یک رمان، با موضوعات متفاوت آشنا بشویم بهاییت در این داستان، به کاملی پردازش نشده است ولیکن اطلاعات خوبی دارد که می تواند برای یک محقق در یک سرچ ساده و برای یک رمان خوان، در این
این کتاب درباره دین بهائیت هستش که به صورت رمان نوشته شده اطلاعات خوبی راجب دین بهائیت به شما میده حتما مطالعه کنید
کتاب واقعا جالبی بود من اطلاعات زیادی در مورد بهاییت نداشتم و با خواندن این کتاب به نکات زیادی پی بردم ممنون از نویسنده محترم
چقدر از این کتاب لذت بردم.چقدر زیبا در قالب داستانی جذاب ، ماهیت فرقه انحرافی بهائیت رو برای مخاطب روشن میکنه
کتاب خوبی بود حتما مطالعه کنید البته باید در کنارش کتاب های دیگری هم در مورد فرقه بهائیت خوند .....ولی خوندن این کتاب رو هم از دست ندید
کتابش نمیگم عالی بود ولی بد هم نبود بعضی جاهایش شبیه رمان های زرد می شد
کتاب خیلی خوبی بود، هم روند داستان و هم اطلاعاتی که راجع به بهائیت منتقل میکنه؛ اطلاعاتی مفید و خلاصه برای شناخت بیشتر این فرقه و ترفندها و شیوههای جذب و حفظ افراد در خودش! قلم خوب و مناسبی هم