دانلود و خرید کتاب بفرمایید بهشت محدثه‌سادات طباطبایی
تصویر جلد کتاب بفرمایید بهشت

کتاب بفرمایید بهشت

معرفی کتاب بفرمایید بهشت

در کتاب بفرمایید بهشت، نوشته محدثه‌سادات طباطبایی در قالب داستان‌هایی با ویژگی های یک خانواده موفق آشنا می‌شوید.

طباطبایی در این کتاب، داستان‌هایی واقعی از یک خانواده پویا و موفق نقل کرده است. قصه‌هایی که به ما یادمی‌دهند چگونه به زیبایی از پس مشکلات و چالش‌های زندگی برآییم و انها را به بهترین شکل رفع کنیم.

در این کتاب، بانویی، روایت‌های مادرانه‌اش از زندگی روزمره، بچه‌ها و دغدغه‌های خانوادگی را برایتان می‌گوید. بچه‌هایی که هرکدام دنیای متفاوتی دارند و رویاهای متفاوتی را می‌جویند. مادر با کمک قصه گویی طنز از وقایع زندگی و خاطراتش می‌کوشد از پیشامدها و مشکلات زندگی گذر کند. 

خواندن کتاب بفرمایید بهشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه علاقه‌مندان به کتاب‌های داستانی و داستان‌های آموزنده

 بخشی از کتاب بفرمایید بهشت

پسرم علی این روزها به‌شدت مشغول بزرگ شدن است. بچه‌ها در این سن یعنی تولد تا سه سالگی به‌سرعت رشد می‌کنند و می‌آموزند. این موضوع گاهی ما را شگفت‌زده می‌کند. حالات، حرکات و حرف‌های علی دو تا نکته را به من یادآوری می‌کند:

این روزها علی بیشتر از هر زمان به ما نشان می‌دهد کیستیم و چگونه‌ایم؛ گفتارمان،‌ رفتارمان، ادبمان. انگار آینهٔ سیاری همه‌جا روبه‌روی ماست، تعقیبمان می‌کند و رفتارمان را به رخمان می‌کشد. کافی است خطایی بکنیم یا حرف نابجایی بزنیم؛ به‌سرعت آن را به ما بازمی‌تاباند.

حضور این مأمور نامحسوس کوچولو که همه‌جا در تعقیب ماست باعث شده قبل از هر حرف و رفتار کمی فکر کنیم و جوانبش را بسنجیم. البته این در رفتار با فرزندان بزرگ‌تر هم صادق است، ولی شاید حساسیتش به اندازهٔ بچه‌های زیر سه سال نباشد که تازه دارند زندگی کردن را یاد می‌گیرند.

این دورهٔ زندگی به برکت حضور این میهمانان کوچک می‌تواند یک دوره تهذیب نفس برای ما بزرگ‌ترها باشد؛ چون هم باید مراقب رفتار و گفتارمان باشیم، هم سعی کنیم آنچه انجام می‌دهیم واقعی باشد، نه بازی کردن نقشی که ممکن است ساعتی بعد خسته‌کننده شود و بعد بچه را دچار این دوگانگی کند که کدام رفتار درست است.

نکتهٔ دوم سرعت آموختن در این کودکان نوپاست. گاهی با خودم فکر می‌کنم آیا من از این بچهٔ دو سه ساله کمترم؟ او با این جثهٔ نحیف و توان کم، بدون اینکه مجبورش کنند، دمی از آموختن نمی‌آساید. زمانی که شروع به حرف زدن کرد اولین کلماتی که یاد گرفت «این چیه؟» بود. یک روز شمردم، بیش از دویست بار پرسید این چیه. با اینکه اسم خیلی از چیزهایی که پرسیده بود یاد نمی‌گرفت، ولی باز هم دست‌بردار نبود. ماه‌ها طول کشید تا توانست کلماتی که صدها بار - اغراق نمی‌کنم؛ صدها بار - نامشان را پرسیده بود یاد بگیرد، ولی باز هم مصرانه به پرسیدن ادامه می‌داد. دنیای پیرامون او خیلی کوچک و تکراری است. دنیایی با چند اتاق و آشپزخانه و یک حیاط، ولی او از کشف و جست‌وجو لحظه‌ای دست برنمی‌دارد؛ خسته نمی‌شود؛ افسرده نمی‌شود. هر روز که بیدار می‌شود انگار زندگی‌اش از نو آغاز شده. برای هزارمین بار به جاهای تکراری سرک می‌کشد؛ می‌پرسد؛ تجربه کسب می‌کند؛ شاید این‌بار چیزی را کشف کند که هنوز نکرده.

مهربانانه از من که توی آشپزخانه سرگرمم می‌پرسد: ناهار 

نورا:)
۱۴۰۰/۰۷/۲۹

با خواندن کتاب بفرمایید بهشت وارد یک دنیای جدید، تجربه های زیبا از یک خانواده موفق و اسلامی می شوید کتاب نگارشی شیرین و قلم روانی داشت. بفرمایید بهشت یک سبک زندگی کامل بدون نقص از یک زندگی اسلامی به روایت مادر خانواده است اگر

- بیشتر
مکروبه
۱۴۰۱/۰۲/۲۹

بسیارجذاب وآموزنده به هرمادر‌، مادربزرگ، دختر، خاله و... هرکسی که به نوعی با بچه ها درارتباطه پیشنهادمیکنم. همراه میشیم بایه مامان مهربون وبادغدغه که چهارتا وروجک شیرین با ماجراهای جالب وواکنش این مامان مهربون درمواجهه با این ماجراها.که گاهی این واکنش

- بیشتر
آر-طاقچه
۱۴۰۰/۱۱/۱۵

بسیار خوب از این تجربه نگاری ها واقعا باید زیاد شود مادران واقعا به آنها نیاز دارند

Ahmadi
۱۳۹۹/۰۵/۲۶

یک کتاب خودمانی و صمیمی که میتونیم ازش سبک زندگی و درسهای زیادی برای زندگی یاد بگیریم

ya.mahdi
۱۴۰۲/۰۱/۱۰

متن روان و دلنشین کتاب شما را با خود همراه میکند، وسط شلوغی های این زندگی مدرن و دلشوره آور شماهم بفرمایید کمی بهشت 😍

ح.سادات
۱۴۰۳/۰۶/۰۱

خواندن روایت و خاطره همیشه لذتبخش است ولی خواندن روایت های مادرانه که از قاب نگاه یک مادر شاد و امیدوار و خوشفکر متولد شده، برای مادری که خود را سخت درگیر سختی های مادری میپندارد، لذتی چندبرابر دارد و درسهایی بی

- بیشتر
Sadaf
۱۴۰۳/۰۵/۰۳

بعد از مدت ها یه کتابی خوندم که منو خندوند ،منو گریوند، کلی نکته ی ریز جهان بینی یادم داد،حال دلمو خوب کرد و امید رو تو وجود زنده.الحمدلله

کاربر ۶۸۹۰۲۲۸
۱۴۰۲/۰۵/۳۰

واقعا کتاب خوب و آرامش بخشی هست همراه با طنز که باعث شده محتویات آموزنده خیلی بهتر خوش بیان تر بشه،واقعا دوستش داشتم 💜💜💜

کاربر ۲۶۹۹۷۵۵
۱۴۰۱/۰۱/۰۷

جالب نبود

ننه‌جان که از مسجد برمی‌گشت و عروس‌ها هم یکی‌یکی از پی‌اش، دوباره تنور را می‌گیراندند و بازار پخت نان گرم می‌شد. آبگوشت روی بار غلغل می‌کرد. عموجان از باغ سبزی تازه می‌آورد. آقاجان بعد از ساعتی، آخر از همه، عصازنان از مسجد می‌آمد. ما بچه‌ها تکه‌ای خمیر از آن تغار مسی سهممان بود که از صبح تا ظهر به هزار شکل درش می‌آوردیم و هر بار می‌خواستیم بدهیم بگذارندش توی تنور نظرمان عوض می‌شد. مامان صدا می‌کرد: دخترها بیایید سبزی‌ها را پاک کنید می‌خواهیم سفره بیندازیم. سفره را که می‌انداختند اغلب کسانی را که سر آن بودند نمی‌شناختیم. برای عرض حالی آمده بودند و بوی ترشی‌های هفت‌سالهٔ ننه‌جان و نعنای سوسن‌عنبر و نان تازه و آبگوشت زمین‌گیرشان کرده بود.
🍃🌷🍃
فقط به این موضوع فکر کنیم اگر برای فرزندانمان وقت بگذاریم، با آنها حرف بزنیم، بازی کنیم، شعر بخوانیم و...، و نگذاریم از همان خردسالی وارد چنین فضاهایی شوند، در آینده چقدر از اینکه چنین کودکی‌ای را پشت سر گذاشته‌اند راضی خواهند بود. چقدر تجربه، چقدر خاطره، چقدر تفریح‌های به‌یادماندنی و دوستی‌هایی که فقط در این مقطع سنی باید ساخته شوند، ولی نمی‌شوند چون تکنولوژی فرصتی برایشان نمی‌گذارد.
خاتون
اینترنت مثل بازار است. باید برویم داخل آن و چیزی را که لازم داریم بخریم و بیاییم بیرون. چرخیدن بی‌هدف در این بازار هم وقتمان را تلف می‌کند هم روانمان را پریشان.
آر-طاقچه
بهشت ریزه‌خوارها جداست. اگه تو بهشت آدم حسابی‌ها راهمون ندادند امید داریم که توی بهشت ریزه‌خوارها راهمون بدند.
مکروبه
اینترنت مثل بازار است. باید برویم داخل آن و چیزی را که لازم داریم بخریم و بیاییم بیرون
مکروبه
پیشنهاد می‌کنم اگر از پیش اسباب‌بازی‌های رنگارنگی برای بچه‌ها تهیه کرده‌اید، آنها را یکی‌یکی در اختیار بچه‌ها بگذارید. اجازه بدهید بچه حسابی از آن اسباب‌بازی لذت ببرد. آن را در دنیای کوچکش هضم کند و اسباب‌بازی‌اش بشود جزئی از خاطرات کودکی‌اش. با یک اسباب‌بازی می‌شود ده‌ها جور بازی کرد و خلاقیت بچه‌ها را به چالش کشید.
آر-طاقچه
در حالی که درست مثل همان اسباب‌بازی، دادن کتاب به بچه‌ها هم باید ضوابطی داشته باشد.
آر-طاقچه
ادب ملکه‌ای در درون آدمی است که او را از هر کار ناسزایی بازمی‌دارد.
📚☕
حالا چرا فکر می‌کنی خوشبختی همون مزه‌ای رو می‌ده که تو فکر می‌کنی؟
مکروبه
سال‌ها گذشته. توی این سال‌ها خیلی سعی کرده‌ام تمرین قناعت کنم. گاهی توی این سال‌ها به خودم و بچه‌هایم به‌ظاهر سختی داده‌ام، ولی این سختی‌ها نتیجهٔ شیرینی داشته.
آر-طاقچه
البته الان هم وضع مالی خانواده‌ها تعیین‌کنندهٔ ظاهر زندگی‌شان نیست. اسراف در منابع طبیعی که خیلی راحت در دسترسمان قرار دارد مثل آب و برق و گاز از یک طرف، و اسراف در منابع مالی خودمان که خیلی هم راحت به دست نمی‌آید از طرف دیگر.
آر-طاقچه
ولی من سال‌ها می‌رفتم خانه‌شان اما پارچهٔ زیرسفره‌ای همان بود و پرده‌ها همان بود که بود. با اینکه وضعشان خوب بود، این خوبی را در هیچ‌چیز بیشتر از یک زندگی معمولی نمی‌شد دید
آر-طاقچه
پتانسیلی که خداوند در ذره‌ذرهٔ هستی قرار داده و ما بارها آن را از زبان شیرین مادرانمان شنیده‌ایم: برکت؛ مفهمومی که مادرانمان به آن مثل آفتاب ایمان دارند، اما حساب و کتابش با هیچ ماشین حساب یا کامپیوتری چنج نمی‌شود، بلکه...
آر-طاقچه
شاید هم خدا این فرشته‌های کوچک را سر راهمان قرار داده تا به این توقف طولانی که در رشد و تعالی‌مان کرده‌ایم پایان دهیم و ما هم پابه‌پای آنها بزرگ شویم.
آر-طاقچه
اما بدون تعارف، کشور عزیزمان می‌میرد، اگر رشد جمعیتی کشورمان به همین منوال باشد. این مرگ تدریجی مدت‌هاست آغاز شده و برای نجاتش باید...
آر-طاقچه
بستن فایل‌های باز، یعنی باز کردن یک پنجره و خوردن نسیم به ذهنی که داشته خفه می‌شده
آر-طاقچه
دوستی‌هایی که فقط در این مقطع سنی باید ساخته شوند، ولی نمی‌شوند چون تکنولوژی فرصتی برایشان نمی‌گذارد.
آر-طاقچه
مراقب نباشیم، زمانی بیش از آنکه در گذشته باید صرف یافتن اطلاعات می‌کردیم، امروز با سرک کشیدن‌های بی‌برنامه از دست خواهیم داد. ضمن آنکه اینترنت برهنگی‌هایی دارد که حتی گاه خود غربی‌ها را هم دست به دامان فیلترینگ کرده.
آر-طاقچه

حجم

۱۱۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۱۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۳۷,۸۰۰
تومان