کتاب زن ها روحانی نمی شوند اعظم عظیمی + دانلود نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب زن ها روحانی نمی شوند

کتاب زن ها روحانی نمی شوند

نویسنده:اعظم عظیمی
انتشارات:به نشر
امتیاز
۳.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زن ها روحانی نمی شوند

کتاب زن ها روحانی نمی شوند نوشتهٔ «اعظم عظیمی» و منتشرشده توسط به‌نشر، یک زندگی‌نامهٔ داستانی از ریست «فاطمه سادات سیدخاموشی» مشهور به «خانم طاهایی» است. این اثر با تکیه بر مصاحبه‌های مفصل و خاطرات نزدیکان، به فرازونشیب‌های زندگی، تحصیل، مبارزه و فعالیت‌های اجتماعی و دینی این فرد پرداخته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب زن ها روحانی نمی شوند اثر اعظم عظیمی

کتاب «زن‌ها روحانی نمی‌شوند» (زندگی‌نامهٔ داستانی استاد فاطمه سیدخاموشی (طاهایی)) با نگاهی داستانی اما مستند، زندگی «فاطمه سادات سیدخاموشی» را از کودکی تا دوران بلوغ فکری و اجتماعی روایت می‌کند. نویسنده با بهره‌گیری از مصاحبه‌های طولانی با «خانم طاهایی» و اطرافیان او تلاش کرده تصویری نزدیک به واقعیت از زندگی این فرد مذهبی و فعال در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران معاصر ارائه دهد. روایت کتاب حاضر از دهه‌های ۱۳۲۰ تا پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران را در بر گرفته است. «اعظم عظیمی» به موضوعاتی همچون تحصیل زنان، محدودیت‌های اجتماعی، مبارزات سیاسی، تأسیس مدارس دینی ویژهٔ زنان و نقش زنان در تحولات اجتماعی پرداخته است. اثر حاضر نه صرفاً یک زندگی‌نامهٔ خشک و خطی، بلکه بازآفرینی فضای اجتماعی، دغدغه‌ها و چالش‌های زنان مذهبی در دوره‌ای پرتلاطم از تاریخ ایران است. کتاب حاضر به‌ویژه به شکل‌گیری و گسترش «مکتب حضرت نرجس» (یک مدرسه) و تلاش‌های «خانم طاهایی» برای آموزش و توانمندسازی زنان می‌پردازد و در کنار آن، تصویری از خانواده و روابط اجتماعی و فضای فکری آن دوران ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان زن ها روحانی نمی شوند

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان با روایت زندگی «اشرف‌سادات» (خانم طاهایی) آغاز می‌شود؛ فردی از خانواده‌ای مذهبی و اهل علم که در دوران کودکی و نوجوانی با محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی برای تحصیل و حضور در عرصه‌های دینی روبه‌رو است. او با وجود مخالفت‌ها و موانع، مسیر تحصیل علوم دینی را پی می‌گیرد و با اساتیدی همچون آیت‌الله تبریزی و آیت‌الله میلانی درس می‌خواند. ازدواج با «جلال طاهایی» که یک روحانی است، به او فرصت بیشتری برای رشد علمی و اجتماعی می‌دهد. اشرف‌سادات با دغدغهٔ آموزش و توانمندسازی زنان، کلاس‌های درس خانگی راه می‌اندازد و به‌تدریج با استقبال زنان محله و شهر، این کلاس‌ها به مدرسه‌ای رسمی به نام «مکتب حضرت نرجس» تبدیل می‌شود. در این مسیر، او با چالش‌هایی چون فشارهای اجتماعی، مخالفت برخی علما، محدودیت‌های حکومتی و حتی تهدیدهای ساواک روبه‌رو می‌شود. روایت کتاب علاوه‌بر زندگی شخصی و خانوادگی اشرف‌سادات، به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب ۱۳۵۷ و پس از آن می‌پردازد و نقش زنان در این تحولات را برجسته می‌کند. داستان با تمرکز بر تلاش‌های اشرف‌سادات برای حفظ و گسترش آموزش دینی زنان، مبارزه با بی‌سوادی و ایستادگی در برابر فشارهای سیاسی و اجتماعی، تصویری از مقاومت و امید و پویایی زنان مذهبی در تاریخ معاصر ایران ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب زن ها روحانی نمی شوند را خواند؟

این کتاب با روایتی داستانی و مستند، تجربه زیستهٔ یک فعال مذهبی را در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران به تصویر می‌کشد. خواننده با چالش‌های زنان در مسیر تحصیل، فعالیت اجتماعی و مبارزه با محدودیت‌ها آشنا می‌شود و می‌تواند از زاویه‌ای متفاوت به نقش زنان در تاریخ معاصر ایران نگاه کند. اثر حاضر علاوه‌بر روایت زندگی فردی، به موضوعات کلانی همچون آموزش زنان، شکل‌گیری مدارس دینی و تعامل دین و جامعه می‌پردازد.

خواندن کتاب زن ها روحانی نمی شوند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به تاریخ معاصر ایران، مطالعات زنان، فعالان حوزهٔ آموزش و پژوهشگران حوزهٔ دین و جامعه مناسب است؛ همچنین برای کسانی که دغدغهٔ آموزش زنان، نقش زنان در تحولات اجتماعی و دینی و تجربهٔ زیستهٔ زنان مذهبی را دارند.

بخشی از کتاب زن ها روحانی نمی شوند

«فاطمه توی حیاط مدرسه این پا و آن پا می‌کرد تا همکارش بیاید و با هم بروند. تا افطار، یکی دو ساعتی مانده بود. گرسنگی، سرمای پاییز را توی تنش چندبرابر می‌کرد. دو طرف بارانی قهوه‌ایش را روی هم کشیده بود و دخترها را تماشا می‌کرد. همگی آرام یا به دو می‌رفتند سمت در مدرسه. صدایشان لای قار قار لشکر کلاغ‌های توی آسمان می‌پیچید. بعضی‌شان جلوی فاطمه می‌ایستادند و ازش خداحافظی می‌کردند. بعضی هم بی اعتنا از روبرویش می‌گذشتند؛ آن‌ها که میانه‌ای با مذهب نداشتند.

همه مثل شکوفه‌های بهار، تازه و قشنگ بودند. انگار باد، اشتباهی انداخته بودشان توی این مملکتِ سالها خزان زده. خیلی‌هاشان روزه بودند. این را لب‌های خشک و قاچ قاچ‌شان داد می‌زد. گاهی می‌آمدند احکام روزه را از فاطمه می‌پرسیدند: «خانم اعتمادی! ماتیک روزه رو باطل می کنه؟»، «اگر نماز نخونیم روزه‌مون قبول نیست؟»، «ما که روسری سر نمی‌کنیم، روزه هم نگیریم؟» و ... فاطمه معلم دینی‌شان بود.

دلش به حال پاکی آنها می‌سوخت. چطور قبول کرده بودند بی‌حجاب باشند؟ با چشم‌های حریص و گرسنهٔ توی خیابان چه می‌کردند؟ از پس مزاحمت‌ها بر می‌آمدند یا خام رنگ و لعاب حرف‌ها می‌شدند؟ فاطمه از هر فرصتی سر کلاس استفاده می‌کرد تا دخترها را بیشتر با تفاوت‌های روانی زن و مرد آشنا کند. شاید کمتر مغلوب احساساتشان شوند و در مقابل پیشنهادهای رنگارنگ هوشیارتر عمل کنند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۴۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان