کتاب تصویر بانو شاربوک
معرفی کتاب تصویر بانو شاربوک
کتاب تصویر بانو شاربوک نوشته جفری فورد است که با ترجمه سمیه گنجی منتشر شده است. این کتاب یکی از هیجانانگیزترین رمانهای معاصر جهان است.
درباره کتاب تصویر بانو شاربوک
در سال ۱۸۹۳ در شهر نیویورک به یک نقاش، کشیدنِ پرترهای سفارش داده میشود. مشتری، زنی است ثروتمند و مرموز به نام بانو شاربوک که میخواهد نقاش تصویر او را بکشد، اما خواستهای غریب دارد. او حاضر نمیشود خودش را به نقاش نشان بدهد. زن پشت پردهای مینشیند و نقاش فقط باید به سوالهایی که میکند به دنیای غریب بانو شاربوک وارد شود و چهرهی بانوی مرموز را تصور کند و بکشد. این کتاب تصویری از هیجان و معما است.
خواندن کتاب تصویر بانو شاربوک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام نوجوانان علاقهمند به ادبیات پر رمز و راز پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب تصویر بانو شاربوک
طابق ساعت جیبیام ساعت ۲: ۰۵ بامداد بود که بالاخره به خانه رسیدم. صدای خشک در که پشت سرم بسته شد در اتاقهای ساکت اندکی طنین داشت. فوراً چراغهای اتاقپذیرایی و سراسرای ورودی را روشن کردم. (برق به تازگی به گرمرسی رسیده بود.) و نشستم تا در آتشدان اصلی آتشی به راه کنم تا ظهور ناگهانی پاییز را متعادل کنم. هیزم اضافه ریختم تا انگار سرمایی را آرام کنم که از درون با شنیدن آخرین اظهارات آن واتکین ملعون درونم گسترش یافته بود.
لفظ کپک را در اظهاراتش میتوانستم به شکل مبهمی درک کنم. انگار روحی بود که تختههای اتاق زیرشیروانی وجدانم را به صدا در میآورد ولی جوز هندی؟ به صدای بلندگفتم: «آخر جوز هندی دیگر چه ربطی به ماجرا دارد؟» سرم را تکان دادم.
میدانستم فارغ از آنکه چقدر دیر شده خواب به سهولت نخواهد رسید. تنشی عصبی که درنتیجهٔ حادثهٔ خانهٔ رید به وجود آمده بود و اندیشناکی دیوانهوار ناشی از آن مرا کاملاً بیدار نگه میداشت. جز دیداری دیگر با نوشیدنی اهریمنی راه چارهای نبود. جامی برداشتم و با بطری ویسکی و سیگار به آتلیهام پناه بردم. جاییکه همیشه بهترین افکارم را داشتم. آن فضای گسترده را نیز برای برق سیمکشی کرده بودند ولی تصمیم گرفتم که چراغها خاموش باشد و تک شمعی روشن کردم. امیدوار بودم سایهها آرام و خستهام کنند.
آتلیه که به پشت خانه الحاق شده بود تقریباً به اندازهٔ یک اتاق نشیمن وسعت داشت. عجیب آنکه ثروت ناشی از همان پرترهها که تمام شب، خوارم کرده بودند مرا قادر ساخته بود آتلیه را طراحی کنم و مطابق مشخصات خودم سفارش ساخت آن را بدهم. آتشدانی در خود داشت که اجازه میداد در هر فصلی کار کنم. سه میز بزرگ اطراف اتاق قرار گرفته بود. میزها با چوب گرانقیمت ساج رویهکوبی شده بود و آنقدر توان داشتند که در مقابل تهاجمهای قلمتراش، تیغ و کاردک تاب بیاورند.
روی یکی از میزها وسایل نقاشی بود؛ روی یکیدیگر موادی قرار داشت که گاه برای ساختن مدلهای مومی استفاده میکردم. مدلهایی که برای طرحهای آزمایشی به کار میگرفتم و روی آخری که چندان خود را مشغولش نمیکردم سنگ و چندین جوهر مختلف و محلول چاپ سنگی بود.
درباره جفری فورد
فری فورد (متولد هشتم نوامبر سال ۱۹۵۵، وست ایسلیپ، نیویورک) نویسندهای امریکایی است که داستانهایش حالوهوای فانتزی دارند، ولی فقط به این ژانر تعلق ندارند. فورد بیشتر به واسطهٔ تخیل سیال و قدرتمندش، طنز خاص قلمش و نیز علاقهاش به قصههای تو در تو، کمی مشابه داستانهای هزارویکشب شناخته میشود.
به گفتهٔ خود او، علاقهاش به داستان و ادبیات وامدار خانواده بود و بهوضوح میتوان بخش بیشتری را به مادرش اختصاص داد که هم پیانو و گیتار مینواخت، هم نقاشی میکرد و هم نویسنده بود و با کمک خانواده و همسایهها فیلم هم میساخت!
اما شاید علاقهاش به فانتزی، بهواسطهٔ مادربزرگش که فال ورق میگرفت و از بنشیها و روشنبینی و رؤیاهای پیامبرگونه سخن میگفت شکل گرفته باشد.
فورد، دانشآموزی ساعی نبود و به گفتهٔ خودش با نمرات ناپلئونی قبول میشد. هرچند سال آخر به خود آمد و وارد دانشکده هم شد. گرچه این شاخه از تحصیلات آکادمیک او را به جایی نرساند. سال اول اخراج شد ولی چون هدف خود را میشناخت با امتحان مشاغل مختلف آنقدر پول جمع کرد که دوباره بتواند درس را ادامه دهد و این بار، با حضور در همان دانشکدهٔ قبلی، با نمرهٔ عالی فارغالتحصیل شد.
داستانها و رمانهای او چندین بار نامزد جوایز معتبر ژانر فانتزی، مانند هوگو، ادگار آلن پو و نبیولا شدهاند.
فورد هماکنون در نیوجرسی جنوبی زندگی میکند و در دانشکدهٔ بروکدیل به تدریس ادبیات و نویسندگی مشغول است.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه