کتاب امپراتوری بستنی
معرفی کتاب امپراتوری بستنی
کتاب امپراتوری بستنی نوشته جفری فورد است که با ترجمه سمیه گنجی منتشر شده است. این کتاب مجموعهای از داستانهای فانتزی جذاب است.
درباره کتاب امپراتوری بستنی
این کتاب شامل داستانهای خواندنی و شگفتانگیزی است که امر عادی را با متافیزیک، و زندگی روزمره را با شگفتی همراه میکند، با خطوط داستانیای که هم کلاسیک و هم مدرن هستند. داستانها با ارجاعاتی به آثار نویسندگانی چون ادگار آلنپو و ژولورن سنت فانتزی را قوام میبخشد و با طنز و اندوهی توام شرایطی غیرمنتظره خلق میکنند.
داستان اصلی مجموعه، در مورد مرد جوانی است که بیماری حسآمیزی دارد و درک و تجربهٔ او از رنگ و مزه متفاوت از انسانهای عادی است. فورد این بیماری ساده را دستمایهٔ داستانی بسیار جذاب میکند و بر آنچه واقعیت جلوه میکند پردهای ظریفبافت و زیبا و جذاب میکشد تا خواننده را به سمت پایانی غیرعادی هدایت کند.
خواندن کتاب امپراتوری بستنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی فانتزی پیشنهاد میکنیم
درباره جفری فورد
جفری فورد، متولد هشتم نوامبر ۱۹۵۵ در وست ایسلیپ، نیویورک است و گرچه بیشتر او را به اسم نویسندهٔ فانتزی میشناسند داستانهایش دایرهٔ گستردهای از داستانهای فانتزی، علمی و اسرارآمیز را دربرمیگیرد. قدرت تخیل، حس طنز، اشارات ادبی و علاقه به داستانها و قصههای تو در تو ویژگی آثار اوست.
فورد از دانشگاه بینگمتن فارغ التحصیل شده، در نیوجرزی زندگی میکند و در دانشکدهٔ بروکدیل در مانمات ادبیات و نویسندگی درس میدهد. آثار او در مجلات مختلف چاپ شده است.
اولین داستان او صندوقچه در مجلهٔ ادبی MSS در سال ۱۹۸۱ چاپ شد و اولین رمان کاملش، وانیتاس سال ۱۹۸۸ به چاپ رسید. وانیتاس، در هنر، شکل مهمی از نقاشی طبیعت بیجان است که اوایل قرن هفدهم در هلند شکل گرفت. این سبک، شامل مجموعهای از اشیای نمادین است که به ناگزیر بودن مرگ و پوچی دستاوردها و لذات دنیوی اشاره میکنند.
آثار او به کرات نامزد جوایز معتبر ادبیات فانتزی و علمی شدهاند که از آن جمله میتوان به فراست۷ (۱۹۹۸)، دستیار نویسندهٔ فانتزی۸ (۲۰۰۳)، آفرینش۹ (۲۰۰۳) و شهر باچ۱۰ (۲۰۰۷) اشاره کرد. کتاب حاضر هم جایزهٔ نبیولا را دریافت کرد و سال ۲۰۰۵، دختر داخل شیشه جایزهٔ ادگار آلن پو را برای بهترین کتاب اصلی جلد کاغذی دریافت کرد. سال ۲۰۰۹ نیز سال سایه و زندگی غرقه جایزهٔ دنیای فانتزی را دریافت کردند.
مجموعهٔ پیش رو که در اصل گلچینی است از داستانهای کوتاه فورد، نام خود را از داستانی به همین اسم وام گرفته که خود در گلچین ادبی دیگری با همین نام و با مجموعه داستانهای دیگری نیز به چاپ رسیده.
بخشی از کتاب امپراتوری بستنی
غول شبانه آنها را گرفته بود، دو مرد و یک زن را. ماشینهاشان را درست در مرز ایالتی قاپیده و در گونی کرباسی انداخته بود. تا وقتی آفتاب بزند بدون آنکه کسی او را ببیند راهش را گرفته و به کوهستان برگشته بود. آنها را که مثل کِرم خاکی وول میزدند گرفت، از ماشینهاشان بیرون کشید و داخل قفس انداخت. هر روز چند کاسه سوپ چربوچیل، سیبزمینی و شکلات به آنها میداد. میخواست وقتی حسابی چاق شدند آنها را بخورد. یک شب زن خوابیده بود و غول داشت در آشپزخانهاش ول میگشت که دو مرد داخل قفس او را صدا کردند. غول با حرف زدن با زندانیهایش مشکلی نداشت. حتی گاهی هم کاملاً متمدن بود. با نجوایی که بادش موهایشان را عقب زد گفت: «بله آقایان...»
مردی که قدبلندتر بود به زن که خواب بود اشاره کرد و گفت: «خوشگل است، مگر نه؟»
غول خوب نگاه کرد و در نهایت لبخند زد.
«اگر قول بدهی که ما را آزاد کنی میتوانیم کاری بکنیم که راضی شود با تو ازدواج کند.»
غول پرسید: «چطور میخواهید این معجزه را عملی کنید؟»
مردی که موهای سفید داشت گفت: «چند هفتهای از تو تعریف میکنیم. کاری میکنیم که به چشمش شاهزاده بیایی.»
غول گفت: «دو هفته فرصت دارید.» بهمحض اینکه زن بیدار شد شروع کردند به کار کردن روی ذهنش. «این غول حرف ندارد ها...» «غول بودن هم خوب چیزیست...» «دیدی چطور به آن بُزه مشت زد...؟» «طلاهایش قدر یک ناوگان قیمت دارد.»
ولی هر بار که مرد قدبلند و مرد موسفید موضوع غول را به میان میآوردند زن میگفت: «اصلاً برایم مهم نیست، از این حرامزاده متنفرم.» همیشه پشت میله میایستاد و جیغ میکشید و میگفت: «یک گونی آشغالی.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه