دانلود و خرید کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق جری اسپینلی ترجمه فریده اشرفی
تصویر جلد کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق

کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق

معرفی کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق

کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق نوشته جری اسپینلی و ترجمه فریده اشرفی داستانی خواندنی و زیبا درباره‌ی دختری متفاوت است که با رفتارهایش تمام مدرسه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

درباره‌ی کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق

جری اسپینلی نویسنده‌ی مشهور کتاب‌های کودک و نوجوان در داستان دختر ستاره‌ای همیشه عاشق، از زندگی دختری به نام استارگرل یا دختر ستاره‌ای نوشته است. زمانی که دختر ستاره‌ای پا به مدرسه می‌گذارد، همه تحت تاثیر او، طرز لباس پوشیدن، راه رفتن و افکارش قرار می‌گیرند. دختر ستاره‌ای مهربان است. عاشق کمک کردن به آدم‌های دور و برش است و با دوستش لئو، رابطه‌ی عاشقانه‌ای دارد. بچه‌های مدرسه که نمی‌توانند چنین رفتاری را تحمل کنند از او کناره می‌گیرند و در نهایت او مجبور به ترک مدرسه می‌شود....

کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

نوجوانان از خواندن کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق لذت می‌برند. اگر دوست دارید داستان عاشقانه‌ی زیبایی بخوانید، کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق یک گزینه‌ی خوب برای شما است. 

درباره‌ی جری اسپینلی

جری اسپینلی ۱ فویه ۱۹۴۱ در پنسیلوانیا به دنیا آمد. او در کالج گیتسبورگ تحصیل می‌کرد. در آنجا به نوشتن داستان کوتاه روی آورد و کمی بعد سردبیر نشریه ادبی کالج هم شد. جری اسپینلی و همسرش آیلین اسپینلی هردو نویسنده‌های کودک و نوجوان هستند و کتاب‌هایشان در سراسر دنیا خوانده می‌شود. آن‌ها شش فرزند و دوازده نوه دارند. 

بخشی از کتاب دختر ستاره‌ای همیشه عاشق

سوم ژانویه 

وای، لئو، من ناراحتم. گریه می‌کنم. قبلا که بچه بودم خیلی گریه می‌کردم. اگر پا روی حشره‌ای می‌گذاشتم، یک‌دفعه می‌زدم زیر گریه. مسخره است ـ همیشه آن‌قدر مشغول گریه کردن برای چیزهای دیگر بودم که هیچ‌وقت برای خودم گریه نکردم. حالا برای دل خودم گریه می‌کنم.

به‌خاطر تو.

به‌خاطر هر دو نفرمان.

و حالا بین اشک‌هایم دارم لبخند می‌زنم. اولین باری که دیدمت یادت هست؟ در ناهارخوری. داشتم به طرف میزِ تو می‌آمدم. چشم‌های تو ـ که تقریبا مرا در مسیرم متوقف کرد، مبهوت و گرد شده بودند. فکر کنم فقط به‌خاطر ظاهرم نبود ـ پیراهن بلندی که به زمین می‌رسید، گیتار هاوایی که از کیف رودوشی گل آفتاب‌گردانم بیرون زده بود ـ چیز دیگری هم بود: ترس و وحشت. تو فهمیدی چه اتفاقی قرار است بیفتد. فهمیدی دارم به طرف یک نفر می‌روم تا برایش آواز بخوانم و می‌ترسیدی مبادا آن یک نفر خودت باشی. خیلی سریع رویت را آن طرف کردی و من شق‌ورق از کنارت رد شدم و تا وقتی اَلن فرکو را پیدا کنم و 'تولدت مبارک!' را برایش بخوانم هیچ‌جا نایستادم. اما لئو، در تمام آن مدت، حس می‌کردم نگاهت به من است. آه، بله! هر لحظه. و با هر نُتی که برای اَلن فرکو می‌خواندم، فکر می‌کردم: یک روز به طرف آن پسر که چشم‌های وحشت‌زده‌ای دارد می‌روم و برایش آواز می‌خوانم. لئو، هیچ‌وقت برایت آواز نخواندم، به طور واقعی نه. برای تو، بین این‌همه آدم. این بزرگ‌ترین افسوس من است... می‌بینی، حالا، دوباره ناراحتم.

کاربر ۱۵۵۸۲۱۰
۱۴۰۰/۰۲/۲۴

چه افکار روشنی داشته نویسنده !! خیلی قشنگ بود خیلی

navid
۱۳۹۹/۰۷/۱۶

کتاب خوبی با خواندن کتاب نگاه روانشناسانه نویسنده را در توصیف هر شخصیت داستان به خوبی حس میکنی.به طور کلی کتاب خوبی بود،ممنون ازطاقچه که جلد دوم کتاب را هم برا علاقه مندان قرار داد.

mohammadali Mehrpouya
۱۴۰۰/۰۲/۲۳

مردی که زیر درخت خوابیده بود و آن موزیسین‌هایی که به دلم ماند کمی پول به درون جعبه‌ی سازهایشان بیندازیم. دوست دارم وقتی شیفت هستی، برایت میوه بیارم، حتما آن‌ها را از دستم می‌گیری دیگر؟ برایت لباس اتاق عمل و اسکراب بگیرم

- بیشتر
💕Adrien💕
۱۳۹۹/۰۸/۰۳

2ستاره دادم چون نمونه رو خوندم و عاشقش شدم😍😍😍😍 اگه رایگان بود خیلی بهتر میشد😲 چون قیمت واقعی دست کمی از این نداره. 10تومان بیشتره😝☺

mahsa Kashki
۱۴۰۰/۰۴/۲۷

بسیار عالی است 👍🏻❤ نویسنده خیلی خوبی بودش

Anil
۱۴۰۲/۰۳/۱۵

این کتاب به معنای واقعی کلمه خارق العاده هست،نویسنده آقای جری اسپینلی یکی از زیبا ترین اصل های دنیا رو در این کتاب و در یک شخصیت ستاره ای جای داده و اون اصل چیزی نیست جز محبت کردن بدون

- بیشتر
Sara
۱۴۰۰/۰۲/۱۰

خیلی جالب نبود

گاهی اوقات زندگی راه خودش را در پیش می‌گیرد و انسان را دنبال خودش می‌کشاند.
Nuage
تو تمام فضا و زمان مرا تسخیر کردی. اما چون در زمان حال من حضور نداری، وقتی به آینده‌ام نگاه می‌کنم، چیزی... نمی‌بینم. ناراحت‌کننده نیست؟ و احمقانه؟
Nuage
تا حالا گفتم از چی خیلی متنفرم؟» گفتم: «نه.» «از آدمایی که به حیوونای خونگی‌شون مثل یه "بچه‌خوبهٔ کوچولو یا گاوچرون‌ها، دلقک‌ها یا بالرین‌ها لباس می‌پوشونن. به طوری که انگار خودِ سگ، گربه یا لاک‌پشت بودن کافی نیست. تغییر لباس طبیعت!»
n_qba
آن چشم‌ها فقط به مکانی دیگر و زمانی دیگر می‌نگریستند.
Nuage
با اینکه جسم ما در دو ایالت، جدا و از هم دور است، ستاره‌های وجودمان در یک مکان افسون‌شده در کنار هم هستند.
Nuage
یه نفرت کوچولو خیلی‌خیلی ادامه پیدا می‌کنه و باقی می‌مونه. بزرگ می‌شه و بزرگ می‌شه. و گشنه‌اس.» «مثل دارتینی؟» «حتی از اونم گشنه‌تر. تو با آدمای بیشتر و بیشتری، بهش غذا می‌دی، و هرچی بیشتر بخوره، بیشتر می‌خواد. هیچ‌وقت راضی نمی‌شه. و خیلی‌خیلی زود می‌بینی که تمام عشقی رو که تو قلبت داشتی، از اون تو درآورده» به قلبش اشاره کردم؛ به قفسهٔ سینه‌اش نگاه کرد ـ «و تمام چیزی که برات می‌مونه، یه قلب پر از نفرته.
Nuage
در امروز زندگی کن. نه دیروز. نه فردا. فقط امروز. در لحظه‌ها زندگی کن. لحظه‌های امروزت رو به فردا کرایه نده.
83 FATEMEH❤️
دنبال من نگرد! بگذار فقط افسانه‌وار همان جا که هستیم و هر که هستیم بمانیم. تو خودت باش و من هم خودم، امروز و امروز و امروز؛ و بگذار آینده به فردا اعتماد کند. بگذار ستاره‌ها مراقب ما باشند. بگذار در مدارهای خودمان حرکت کنیم و مطمئن باشیم که در آینده به یکدیگر برمی‌خورند. امیدوارم تجدید دیدارمان نه یک یافتن و پیداشدن که تصادفِ شیرین سرنوشت‌مان باشد! باز هم دوستت دارم و ...
n_qba
روزهای معمولی، مخلوقات معمولی. زندگی معمول، همیشگی و هرروزی ـ اما حالا انگار همهٔ اینها خیلی خاص هستند، پیش‌پاافتاده‌ترین حرکت‌ها، با شور و هیجان و درخشش همراه است، انگار برقی از پرتوی طلایی خورشید به همهٔ کسانی که آن روز از "تپهٔ تقویم" پایین آمدند چسبیده است.
n_qba

حجم

۲۹۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

حجم

۲۹۸٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۶ صفحه

قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
تومان