بریدههایی از کتاب دختر ستارهای همیشه عاشق
۴٫۲
(۱۵)
گاهی اوقات زندگی راه خودش را در پیش میگیرد و انسان را دنبال خودش میکشاند.
Nuage
تو تمام فضا و زمان مرا تسخیر کردی. اما چون در زمان حال من حضور نداری، وقتی به آیندهام نگاه میکنم، چیزی... نمیبینم. ناراحتکننده نیست؟ و احمقانه؟
Nuage
تا حالا گفتم از چی خیلی متنفرم؟»
گفتم: «نه.»
«از آدمایی که به حیوونای خونگیشون مثل یه "بچهخوبهٔ کوچولو یا گاوچرونها، دلقکها یا بالرینها لباس میپوشونن. به طوری که انگار خودِ سگ، گربه یا لاکپشت بودن کافی نیست. تغییر لباس طبیعت!»
n_qba
یه نفرت کوچولو خیلیخیلی ادامه پیدا میکنه و باقی میمونه. بزرگ میشه و بزرگ میشه. و گشنهاس.»
«مثل دارتینی؟»
«حتی از اونم گشنهتر. تو با آدمای بیشتر و بیشتری، بهش غذا میدی، و هرچی بیشتر بخوره، بیشتر میخواد. هیچوقت راضی نمیشه. و خیلیخیلی زود میبینی که تمام عشقی رو که تو قلبت داشتی، از اون تو درآورده» به قلبش اشاره کردم؛ به قفسهٔ سینهاش نگاه کرد ـ «و تمام چیزی که برات میمونه، یه قلب پر از نفرته.
Nuage
با اینکه جسم ما در دو ایالت، جدا و از هم دور است، ستارههای وجودمان در یک مکان افسونشده در کنار هم هستند.
Nuage
آن چشمها فقط به مکانی دیگر و زمانی دیگر مینگریستند.
Nuage
دنبال من نگرد! بگذار فقط افسانهوار همان جا که هستیم و هر که هستیم بمانیم. تو خودت باش و من هم خودم، امروز و امروز و امروز؛ و بگذار آینده به فردا اعتماد کند. بگذار ستارهها مراقب ما باشند. بگذار در مدارهای خودمان حرکت کنیم و مطمئن باشیم که در آینده به یکدیگر برمیخورند. امیدوارم تجدید دیدارمان نه یک یافتن و پیداشدن که تصادفِ شیرین سرنوشتمان باشد!
باز هم دوستت دارم
و ...
n_qba
در امروز زندگی کن. نه دیروز. نه فردا. فقط امروز. در لحظهها زندگی کن. لحظههای امروزت رو به فردا کرایه نده.
83 FATEMEH❤️
روزهای معمولی، مخلوقات معمولی. زندگی معمول، همیشگی و هرروزی ـ اما حالا انگار همهٔ اینها خیلی خاص هستند، پیشپاافتادهترین حرکتها، با شور و هیجان و درخشش همراه است، انگار برقی از پرتوی طلایی خورشید به همهٔ کسانی که آن روز از "تپهٔ تقویم" پایین آمدند چسبیده است.
n_qba
حجم
۲۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۲۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
تومان