کتاب تِه-Run
معرفی کتاب تِه-Run
تِه-Run نام رمانی نوشته حسین قسامی است که داستانهایی اجتماعی درباره افراد گوناگونی در شهر تهران روایت میکند.
درباره کتاب تِه-Run
حسین قسامی در این کتاب داستانهایی با راوی های گوناگون درباره آدمهایی میگوید که در شهر بزرگ تهران هر کدام به نوعی گرفتار معضلات و مشکلات اجتماعی شدهاند؛ داستان زنی که پدرش در سالهای اول انقلاب اعدام شده و حالا میخواهد انتقام بگیرد، نوجوانی که از لحاظ جنسیتی دچار تضاد است، کارگر سردخانهای که زورگیری میکند و…
روایتها به شکل موازی پیش میروند و بعضی اوقات یک روایت ادامه دهنده قصه دیگری میشود. اما پس زمینهی مشترک همهی این داستانها شهر تهران است. تهران درست مثل یک شخصیت در داستان ظاهر شده است.
خواندن کتاب تِه-Run را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به ادبیات داستانی به ویژه داستانهای اجتماعی.
بخشی از کتاب تِه-Run
سهیل سارنگ دانشجوی انصرافی مهندسی مکانیک دانشگاه تهران است. در قسمت بیوگرافیِ صفحهٔ اینستاگرامش هم همین را نوشته؛ بههمراه یک شکلک کفشدوزک.
سهیل برخلاف خواهرش، هستی، چندان بلندقد نیست. اندام ورزیدهای هم ندارد. بهقول یکی از همکلاسیهای سابقش «نصف بیشتر وزنش بهخاطر فریم عینکشه.» عینک را همینطوری برای قشنگی میزند. عقیده دارد کسی که موی لَخت دارد باید عینکی باشد، و کسی که عینکیست باید به چشمهایش سُرمه بکشد تا دیده شوند. کسی هم که به چشمهایش سُرمه میکشد ناچار است گونههایش را رژ بزند تا صورتش تکیده بهنظر نرسد. عصرها که توی خیابان قدم میزند گاهی عینکش را مثل تِل روی سرش میگذارد. خوشش میآید وقتی مردم چپچپ نگاهش میکنند و توی گوش همدیگر پچپچ میکنند. یک بار وقتی سوار آسانسور بود پیرزنی او را با دختر اشتباه گرفت. پیرزن چند لحظهای توی صورتش زل زده و گفته بود «شما ارمنی هستی؟» سهیل که جواب منفی داده، پیرزن باتعجب گفته بود «پس چرا با سر برهنه اومدی بیرون مادر؟»
سهیل سارنگ بیشتر وقتش را توی باشگاههای بدنسازی میگذراند. از صادقیه و اکباتان گرفته تا نارمک و تهرانپارس آمار همهٔ باشگاهها را دارد. توی بعضیشان عضو است و توی بعضی دیگر فقط رفتوآمد دارد. خوش دارد همینطور یک گوشه بنشیند و دمبلزدن مردهای هیکلی را تماشا کند. اگر هم فرصت دست داد آیفونش را دربیاورد و فیلم بگیرد. بهنظرش یک مرد واقعی باید زمخت باشد و بوی عرق تنش حال آدم را به هم بزند. مثل خیلی از مردهایی که توی کوچه و خیابان میبیند و محو تماشایشان میشود. این اتفاق البته هرگز در خصوص زنها نمیافتد. ازنظر سهیل سارنگ زنها چندشآورترین موجودات روی زمینند که ارزش هیچ توجهی ندارند.
«چی دارن زنها که بهش بنازن؟ هیچچی...»
سرگرمیاش این است که شبها توی اینستاگرام بگردد و صفحهٔ مردهای بدنساز را دنبال کند و برایشان پیام خصوصی بفرستد.
«سلام، خیلی هیکل خوبی دارید. چند وقته بدنسازی کار میکنید؟»
اوایل که با اسمورسم واقعیاش پیام میفرستاد جوابش را نمیدادند. برایهمین اسمش را گذاشت سهیلا. بعداز آن بود که صندوق پیامهای خصوصیاش پر شد از پیامهای جورواجور بدنسازها.
حجم
۱۴۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۴۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
نظرات کاربران
توصیه نمیکنم.