تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ورجک پنجولی
معرفی کتاب ورجک پنجولی
کتاب الکترونیکی «ورجک پنجولی» نوشتهٔ اس. اف. سعید با ترجمهٔ پگاه خلج را نشر کولهپشتی منتشر کرده است. این اثر داستانی فانتزی و ماجراجویانه است که زندگی یک گربهٔ جوان به نام «ورجک پنجولی» را روایت میکند؛ گربهای که در خانوادهای اصیل و اشرافی زندگی میکند اما با چالشهایی جدی روبهرو میشود. داستان با الهام از قصههای کلاسیک و عناصر اسطورهای، به دغدغههای هویت، شجاعت و استقلال میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ورجک پنجولی
«ورجک پنجولی» اثری در قالب رمان نوجوان و فانتزی است که با محوریت یک گربهٔ جوان و متفاوت، دنیایی پر از رمز و راز را پیش روی خواننده قرار میدهد. اس. اف. سعید در این کتاب، ماجرای گربهای از نژاد اصیل مِسوپوتِمیَن بلو را روایت میکند که در خانهای قدیمی و بسته زندگی میکند و آرزوی ماجراجویی دارد. فضای داستان، ترکیبی از محیط خانوادگی بسته و شهری پرخطر است که در آن، گربهها با قوانین و سنتهای خاص خود زندگی میکنند. روایت کتاب با الهام از داستانهای کلاسیک حیوانمحور و با بهرهگیری از عناصر اسطورهای و فانتزی، به دغدغههای هویت، تعلق، شجاعت و رشد فردی میپردازد. ساختار رمان بهگونهای است که همزمان با پیشرفت داستان، لایههای مختلفی از دنیای گربهها و روابط میان آنها آشکار میشود. این کتاب با فضاسازی دقیق و شخصیتپردازی چندلایه، مخاطب را به دنیایی متفاوت و پرماجرا میبرد که در آن، مرز میان واقعیت و خیال باریک است.
خلاصه کتاب ورجک پنجولی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «ورجک پنجولی» با روایت زندگی گربهای جوان به نام «ورجک» آغاز میشود که در خانوادهای اصیل و بسته از نژاد مِسوپوتِمیَن بلو زندگی میکند. ورجک همیشه شیفتهٔ قصههای ماجراجویانهٔ جدش، جلال، است؛ اما خانوادهاش او را بهخاطر تفاوتهایی که دارد، بهویژه رنگ چشمهایش، طرد میکنند و او را شایستهٔ نام خانوادگی نمیدانند. ورود مردی ناشناس و دو گربهٔ سیاه به خانه، نظم زندگی خانواده را برهم میزند و نشانههایی از خطری بزرگ را به همراه دارد. پس از ناپدید شدن کُنتسا، صاحب خانه، و تهدیدی که خانواده را دربرمیگیرد، بابابزرگ پنجولی، رئیس خانواده، ورجک را مأمور میکند تا از خانه خارج شود و برای نجات خانواده کمک پیدا کند؛ مأموریتی که تنها یک گربهٔ شجاع میتواند انجام دهد. ورجک با عبور از دیوار بلند خانه، وارد دنیای ناشناختهٔ بیرون میشود؛ شهری پر از خطر، دارودستههای گربهها، هیولاهای فلزی (ماشینها) و تهدیدهای ناشناخته. او در این مسیر با گربههایی مانند هالی و تم آشنا میشود و برای اولین بار با مفاهیمی چون دوستی، اعتماد و استقلال روبهرو میگردد. در رؤیاهایش، جدش جلال به او مهارتهایی را میآموزد که برای بقا و موفقیت در دنیای بیرون به آنها نیاز دارد. ورجک باید یاد بگیرد چگونه با ترسهایش روبهرو شود، هویت خود را پیدا کند و راهی برای نجات خانوادهاش بیابد. داستان با تمرکز بر رشد شخصیتی ورجک، عبور او از بحرانها و تلاش برای اثبات شایستگیاش پیش میرود، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب ورجک پنجولی را بخوانیم؟
این کتاب با روایت ماجرای یک گربهٔ متفاوت و ماجراجو، به موضوعاتی چون هویت، شجاعت، تعلق و رشد فردی میپردازد. «ورجک پنجولی» با فضاسازی منحصربهفرد و شخصیتپردازی دقیق، دنیایی را خلق میکند که در آن، مرز میان واقعیت و خیال باریک است و خواننده را به تماشای دنیای گربهها از زاویهای تازه دعوت میکند. داستان، علاوهبر ماجراجویی و هیجان، به دغدغههای عمیقتری مانند پذیرش تفاوتها، اهمیت خانواده و قدرت دوستی اشاره دارد. این اثر میتواند برای کسانی که به دنبال داستانی پرکشش با لایههای معنایی و احساسی هستند، تجربهای متفاوت رقم بزند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای فانتزی، ماجراجویانه و حیوانمحور علاقه دارند، مناسب است. همچنین، برای کسانی که دغدغههایی مانند هویت، تعلق، شجاعت و پذیرش تفاوتها دارند یا به دنبال داستانی با شخصیتپردازی قوی و فضای متفاوت هستند، «ورجک پنجولی» انتخابی جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب ورجک پنجولی
«ورجک به اطراف نگاه کرد: به اثاثیهٔ دلگیر، گنجههای قفلشده و پردههایی که اجازهٔ بالا رفتن از آنها را نداشت. او تابهحال هیچجای دیگری نرفته بود، اما اینجا میبایست کسلکنندهترین مکان روی زمین باشد. گفت: "شکار. مگه ما نباید شکار کنیم؟ داستانها از..." برادر بزرگش، جولیوس، با چشمان سبزی که میدرخشیدند با انزجار گفت: "داستانها!" میگفتند جدشان، جلال، هم چشمانی سبز داشت. چشمان همه در خانواده سبز بود، بهجز ورجک پنجولی. جولیوس به طعنه گفت: "داستانها برای بچهگربههاست." و دخترعمو جزمین خندید. ورجک از فرط عصبانیت قوز کرد تا خودش را بزرگتر نشان دهد. مادر گفت: "جلال برای خیلی خیلی وقت پیشه." خز آبینقرهای ورجک را صاف و تمیز کرد تا اینکه ورجک وول خورد و دور شد. "بگذریم. جلال به دلیل موجهی اومد خونهٔ کُنتسا زندگی کنه. تازه، توی داستانها اومده که اون بیرون پر از هیولاست. هیولاهای بزرگی به اسم سگ. اونقدر درندهان که حتی آدمها هم ازشون میترسن." به خود لرزید. "نه، ما خوششانسیم که کُنتسا عاشقمونه و میذاره اینجا زندگی کنیم."»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه