دانلود و خرید کتاب در کشوری دیگر سپوژمی زریاب
تصویر جلد کتاب در کشوری دیگر

کتاب در کشوری دیگر

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب در کشوری دیگر

سپوژمی زریاب( - ۱۹۴۹)، نویسنده نامدار افغان است. «در کشوری دیگر» رمانی است که با محوریت مشکلات مهاجران افغان در دیگر کشورها نوشته شده است. نویسنده در این رمان به دغدغه‌ها و مشکلات مردم مشرق‌زمین در کشورهای غربی و تقابل میان دو فرهنگ می‌پردازد. زریاب از نامداران عرصه داستان‌نویسی افغانستان است، کسی که بسیاری‌ او را فرد بی‌بدیل این عرصه و بهترین داستان‌نویس این کشور می‌دانند. او در خانواده‌ای نواندیش در کابل به دنیا آمد و در رشته ادبیات مدرن از فرانسه دکترا دارد و سال‌هاست در این کشور زندگی می‌کند. در بخش‌هایی از «در کشوری دیگر» می‌خوانیم: «بزانسون» شهر کوچکی است در شرق فرانسه. شهری است در مرز سوییس و فرانسه. مردم این شهر عادات خاص خودشان را دارند؛ و درِ خانه‌شان را به آسانی به روی کس باز نمی‌کنند. در بین خود حلقه‌های کوچکی ساخته‌اند که این حلقه‌ها هم بسیار محکم‌اند و هیچ تازه‌واردی نمی‌تواند به سادگی در این حلقه‌ها داخل شود. تمام زندگی این مردم در چهار‌دیوار خانه‌هایشان خلاصه می‌شود. و تمامی اندیشه‌هایشان دَورِ چَوکی‌‌هایشان، پرده‌هایشان و میزهایشان دَور می‌زنند. انگار بیرون از دروازه‌هایشان جهانی وجود ندارد؛ دیگرانی وجود ندارند. در چشمان رنگه و شیشه‌مانندشان هیچ چیز خوانده نمی‌شود. آدم خیال می‌کند که این چشمان تنها قادرند گاهی حالت خصمانه به خود بگیرند و بس...».
کاربر ۵۳۶۵۰۴۶
۱۴۰۱/۰۹/۱۵

کتاب خوبی بود، خیلی روان و خوب موضوع مربوط به تفاوت های فرهنگی و همچنین تفاوت های شخصیتی و نوع زیست در کشورهای غرب و شرق رو توضیح میده.

كتابخوار
۱۴۰۲/۱۱/۲۸

جالب و متفاوت

همیشه در روزهای بارانی اندیشه‌های غم‌انگیزی درِ دلم را می‌زنند.
محمدحسین
زندگی هر لحظه بند تازه‌ای به پای آدم می‌اندازد و آدم را به خودش محکم‌تر می‌بندد.
محمدحسین
نگاهم باز به قمچین چسپیده بود و به این می‌اندیشیدم که خانه‌ام به طور ستمگرانه‌ای غربتم را به رخم می‌کشد. و یادم آمد که وقتی در کشور خودم بودم، به اشیاء طور دیگری نگاه می‌کردم. نگاهم در اشیا نمی‌خلید، رخنه نمی‌کرد و هر شیء را که می‌دیدم، پس‌منظری برایم نداشت. قمچین برایم تنها قمچین بود، نی دشت‌های غرق در غریو چاپ‌اندازان. پُشتی، پُشتی بود، نی اتاقم که وقتی پنجره‌اش را باز می‌کردم، عطر درخت زردآلو در آن می‌خزید. و یک دانه کشمش سبز هم یک دانه کشمش سبز بود، نی تاکستان‌های آفتاب‌خوردۀ کوهدامن. و متوجه شدم که هر چی از کشورم دورتر شده‌ام، به همان پیمانه رابطه‌ام با اشیای متعلق به آن پیچیده‌تر شده است
moonlight
متوجه شدم که هر چی از کشورم دورتر شده‌ام، به همان پیمانه رابطه‌ام با اشیای متعلق به آن پیچیده‌تر شده است.
محمدحسین
مادرم می‌دانست که تنها مالک مردی است که شام‌ها با عجله سویش می‌آید و همه چیزش را با مهربانی نثارش می‌کند. و بعد از گذشت سال‌ها دانسته بودم که هیچ چیزی در جهان برای یک زن، باشکوه‌تر از این نیست که احساس کند که تنها مالک مردی است که شام‌ها با عجله سویش می‌آید و همه چیزش را با مهربانی نثارش می‌کند.
محمدحسین
و نمی‌دانم چرا از شنیدن اسم کابل لذت بردم. می‌خواستم پاسکال این کلمه را همچنان تکرار کند و تکرار.
محمدحسین
روابط و پیوندهای آدمی با سرزمینش بسیار پیچیده است که نمی‌توان آن‌ها را تنها در دوست‌داشتن و دوست‌نداشتن آن خلاصه کرد.
محمدحسین

حجم

۱۳۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۳۸٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
تومان