دانلود و خرید کتاب با بچه‌ها که کسی حرف نمی‌زند کریستین بویه ترجمه کتایون سلطانی
تصویر جلد کتاب با بچه‌ها که کسی حرف نمی‌زند

کتاب با بچه‌ها که کسی حرف نمی‌زند

معرفی کتاب با بچه‌ها که کسی حرف نمی‌زند

کتاب با بچه‌ها که کسی حرف نمی‌زند نوشته کریستین بویه است که کتایون سلطانی ترجمه کرده است. این کتاب زندگی دختری به نام شارلوته و خانواده‌اش است. مامان شارلوته، غمگین و افسرده گوشه‌ای دراز می‌کشد و به کارهای خانه رسیدگی نمی‌کند و شروع به پیچیدن به پروپای دخترش می‌کند و سرش فریاد می‌کشد. بابای شارلوت هم از این‌ وضع عصبانی است. بین بابا و شارلوت این‌سوال مطرح می‌شود که برای مامان چه اتفاقی افتاده است؟ شارلوت به این‌نتیجه می‌رسد که باید درباره مشکل خانواده‌اش با کسی حرف بزند اما کسی که با بچه‌ها حرف نمی‌زند. این کتاب روایتی جذاب از یک خانواده است که برای گروه سنی ج نوشته شده است. در این کتاب شارلوت به عنوان یک شخصیت اصلی در مرکز داستان است.

خواندن کتاب با بچه‌ها که کسی حرف نمی‌زند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم


منصوره مصطفی زاده
۱۳۹۹/۰۴/۱۳

مادر شارلوته عجیب و غریب شده. دیگر خبری از آن مامان قشنگ و خوشحال نیست. چه اتفاقی افتاده؟ بچه‌ها می‌گویند مامانش خل و چل شده... ولی گویا اسمش چیز دیگری‌ست: افسردگی! به نظرم این کتاب برای کودکی که با مساله افسردگی

- بیشتر
Elham jannesari
۱۳۹۹/۰۵/۱۱

در قسمت های مختلف کتاب به ما اهمیت «گفت و گو کردن» یادآوری میشه. دختر بچه ای که مادرش دچار افسردگی میشه ولی سعی نمیکنه با دخترش درباره ی حالش صحبت کنه. پدری که دائماً بیماری همسرش رو انکار میکنه

- بیشتر
𝒌𝒆𝒓𝒎 𝒌𝒆𝒕𝒂𝒃📚🕊️
۱۴۰۰/۰۵/۰۸

واقعا محشرهههه🥺🤧 خیلی دوسش دارم❤️فوق العاده اس🤓 کاش ادامه داشت....

مریم کریم زاده
۱۳۹۹/۰۸/۱۹

حس کردم این حرفها از دهان دختر کوچولوی خودم بیرون میاد. . روی من یکی که خیلی تاثیر گذاشت. .یادمان باشد با بچه ها حرف بزنیم اول دلم برای مادربچه سوخت و بعد برای خود بچه............... شاید یک بخش.مهم که این مشکل رو به وجود

- بیشتر
Book worm
۱۳۹۹/۰۲/۲۸

عالللللللیییییی من دوست داشتم

Anita
۱۳۹۹/۰۱/۱۲

کتاب بسیار خوبی هست برای چهارم دبستان به بعد خوب هست اما چون تصویری نداره و نوشته هایش زیاد هست کودکان زیاد خوششان نمی یاید ولی برای نوجوانان کتاب جذاب و خوبی هستش

Yasna
۱۳۹۸/۱۲/۲۹

عالی بود 😍😗😙😘😚

🌈maryaysa🌈
۱۳۹۹/۰۷/۲۷

خیلی خیلی عالیه. به نظرم برای این کتاب اسم با بچه ها کسی حرف نمی زند خیلی مناسبه. حتما حتما حتما بخونیییییییید👍👍👌👌

نسیم
۱۳۹۹/۰۵/۱۸

کتاب خوب جذاب، واقعا بچه ها نیاز دارن باهاشون حرف زده بشه.مامان لولا عالی بود.

کاربر ۱۴۲۰۸۱۴
۱۳۹۹/۰۱/۰۷

عالیه

کوچولو که بودم، مامانم قشنگ‌ترین زن دنیا بود؛ این را دیگران هم می‌گویند. زنی که موهای خیلی بلند و طلایی داشت
Helia
یک‌بار دیگر مامان را نگاه کردم. همچنان ایستاده بود آن‌جا، طوری که انگار در جایی بی‌نهایت دور باشد، یا همه‌چیز و همه‌کس از او دورِ دور باشد.
Elham jannesari
فصل ۱ به خانه که برگشتم، اولش کسی در را به رویم باز نکرد. هی زنگ زدم و زنگ زدم، اما بی‌فایده بود و از خانه هیچ صدایی نمی‌آمد. بعدش خانه را دور زدم و تندتند به در تراس مشت کوبیدم، اما همچنان هیچ خبری نشد. یواش‌یواش داشتم از کوره درمی‌رفتم. به نظرم این یک کار را دیگر می‌شد از مامان انتظار داشت؛ این‌که دست‌کم وقتی از مدرسه می‌آیم، خانه باشد و در را به رویم باز کند! خدایی‌اش این یک کار را که می‌توانست بکند، مامان‌خانمی که دیگر دست به هیچ کاری نمی‌زد و این اواخر، مدام آبرویم را پیش مردم می‌برد...
Book worm
اگر جای خدا بودم، دنیا را شبیه افسانه‌ها می‌ساختم، دنیایی با افسونگرها و جادوگرها و همچنین با فرشته‌ها و پری‌ها. دنیایی که در آن به پاداش هر کار خوبی، سه آرزوی آدم برآورده می‌شود.
sara.m95
به گمانم مامان‌بزرگ‌ها خیلی زود فهمیدند که اوضاع ما دیگر مثل سال‌های قبل نیست. چون همه‌جا کثیف بود و خیلی چیزها درهم برهم این‌ور و آن‌ور افتاده بود و من دیگر حتی یک پولوور تمیز نداشتم. مطمئناً در این مورد با بابا هم حرف زده بودند و شاید حتی با مامان. البته نمی‌توانم دقیقاً بگویم صد درصد این کار را کرده بودند یا نه. آخر از کجا بدانم؟ با بچه‌ها که کسی حرف نمی‌زند.
مریم کریم زاده
هیچ‌کس دلش نمی‌خواد از همه‌چیز بیزار باشه. فقط بعضی وقت‌ها زندگی به‌قدری سخت به نظر می‌آد که آدم خیال می‌کنه دیگه تحملش رو نداره. اما این احساس می‌تونه تغییر کنه! آدم فقط باید اون‌قدر شهامت داشته باشه که با صدای بلند و بی‌رودربایستی کمک بخواد.»
mohammadpour
بعدازظهر می‌روم پیش لولا. راستش الآن باید خیلی بیش‌تر از وقت‌های دیگر از دیدنم خوشحال شود، اما چون نمی‌داند ممکن بود بمیرم و او مجبور شود بگویی‌نگویی برای خودش دنبال دوستی جدید بگردد، رفتارش مثل همیشه است.
کاربر
اُما میا دیگر به خانهٔ ما آمده. همه‌جا را جمع‌وجور کرده و جارو زده و حالا با سطل زمین‌شویی این‌ور و آن‌ور می‌دود. هرازگاهی زمزمه می‌کند: «همه‌جا رو گند گرفته بود! دیگه واقعاً وقتش بود یکی بیاد و دستی به این‌جا بکشه...»
کاربر
در گامِ مینور می‌شود آهنگ‌های خیلی قشنگی زد. آهنگی که در این گام بنوازی، غم‌انگیز اما دلچسب است. برای همین، خیلی وقت‌ها با استفاده از این گام، ملودی‌هایی از خودم می‌سازم و در آن حال، احساسی به من دست می‌دهد که بگویی‌نگویی گریه‌ام
Book worm
می‌گوید: «دیرک؟ گفتی دیرک؟ عجب! چه آدم مهمی اظهارنظر کرده! ببینم، نکنه ایشون در این مورد تخصص دارن و ما خبر نداشتیم! وقتی چنین چیزهایی می‌شنوم، از عصبانیت می‌خوام منفجر بشم.» و از جایش بلند می‌شود و می‌رود قوری قهوه را می‌آورد و می‌گذارد روی میز و دوباره برای خودش قهوه می‌ریزد.
🌈maryaysa🌈

حجم

۹۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۷ صفحه

حجم

۹۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۷۷ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۵۰%
تومان