کتاب رو لب تیغ عاشقت موندم

کتاب رو لب تیغ عاشقت موندم نوشته داوود کردبچه نمایشنامه‌ای درام است که به مشکلات و درگیری‌های دو زوج می‌پردازد. این نمایشنامه سعی می‌کند با نگاه به درون زندگی آدم‌ها روایتی واقع‌گرا را به تصویر بکشد.

درباره کتاب رو لب تیغ عاشقت موندم

رو لب تیغ عاشقت موندم یک درام عاشقانه با نگاهی اجتماعی است. این نمایشنامه به نیازها و مشکلات دو زوج در زندگی زناشویی‌شان می‌پردازد که به‌خاطر شرایط روزگار در کنار هم قرار گرفته‌اند. این اثر را به علاقمندان به نمایشنامه های معاصر ایرانی پیشنهاد می‌دهیم. در دنیای امروز که زندگی اجتماعی وارد زندگی شخصی افراد شده این نمایشنامه آیینه‌ای از زندگی معاصر است.

خواندن کتاب رو لب تیغ عاشقت موندم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم

بخش‌هایی از کتاب رو لب تیغ عاشقت موندم

مهرداد: هوس کردی ساز بزنی؟

ساسان: نه بابا... گیتار مال یکی از دوستای قدیمی‌مه حالا می‌خوادش... گفتی کجا می‌خوای بری؟

مهرداد: هیج جا... یه دوری بزنم و یه سر حرم و یه سرم شاید برم طرقبه و...

ساسان: خوبه، یه هوایی هم عوض می‌کنی...

مهرداد: (از جا بلند می‌شود.) خیله خوب، پس من می‌رم... کاری چیزی نداری؟

ساسان: نه... مراقب خودت باش.

مهرداد: راستی ساسان جان مطب دکتر زارع کجاست؟

ساسان: دکتر زارع؟

مهرداد: آره دیگه، خانوم دکتر.

ساسان: آهان... می‌خوای چی کار؟

مهرداد: هیچی، یه کم سرم درد می‌کنه. گفتم برم پیشش ببینم چه‌مه.

ساسان: سر دردت مال بی‌حرکتیه. یه دور بزنی، بهتر می‌شی. در ضمن دکتر زارع دکتر زنان و زایمانه. اوکی؟

مهرداد: آها... اوکی... فعلاً... (از صحنه خارج می‌شود.)