دانلود و خرید کتاب مرگ شادمانه آلبر کامو ترجمه پرویز شهدی
تصویر جلد کتاب مرگ شادمانه

کتاب مرگ شادمانه

نویسنده:آلبر کامو
امتیاز:
۳.۰از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مرگ شادمانه

آلبر کامو مرگ شادمانه را در سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۸ نوشت و در زمان حیاتش هیچ‌گاه به فکر انتشارش نیفتاد. آن‌موقع کامو بیست وپنج یا بیست‌وشش سال داشت و این اثر شاید اولین سیاه‌مشق‌هایش در راه نویسندگی بود.اثر یکه شاید خودش ان را خام می‌پنداشت اما بعدها منتقدان آن را کاملا پخته و عمیق دانستند.

عده‌ای مرگ شادمانه را پیش‌نویسی برای بیگانه دانسته‌اند که شاید درست باشد، با این تفاوت که راوی داستان در «بیگانه» نمی‌داند دنبال چه چیزی است، حال آن‌که شخصیت اول «مرگ شادمانه» دنبال خوشبختی می‌گردد و نسبت به آن دیدگاهی متفاوت با بسیاری از مردم دیگر دارد، ولی از طرفی هم انتخاب نام «مرسو» در این کتاب و «مورسو» در «بیگانه» و نیز مهمانخانهٔ «سلسِت» در هر دو کتاب، می‌تواند تأییدی بر این نظر باشد.

درباره کتاب مرگ شادمانه

پاتریس مرسو، کارمند جوان فرانسوی، یک روز سرد زمستانی به ویلای زاگرو، مرد افلیج و ثروتمند می‌رود تا با رضایت خودش او را بکشد و اموالش را تصاحب کند. مرسو هفت‌تیری برمی‌دارد و گلوله‌ای در مغز زاگرو خالی می‌کند، بعد اسلحه را جوری قرار می‌دهد که صحنه خودکشی به نظر بیاید. بعد از کشتن زاگرو، مرسو بی هیچ عذاب وجدانی به ایتالیا سفر می‌کند تا به زعم خودش خوشبخت و کامیاب زندگی کند و بمیرد. در ادامه داستان، ما گاهی به گذشته برمی‌گردیم و فلسفه زندگی زاگرو و مناسباتش با مرسو را مرور می‌کنیم تا چرایی درخواستش و دیدگاهش به زندگی را دریابیم. دیدگاهی که مرسو رنج کشیده و فقیر را مقهور خودش می‌کند تا به فقرش نه بگوید و به سمت عصیان برای خوشبختی پیش برود.

مرسو خوشبختی را در پایانی خوش و مرگی شادمانه در پایان یک زندگی کوتاه یا بلند می‌داند. به همین دلیل هم به هیچ‌کس و هیچ‌جا پای‌بند نمی‌شود. همهٔ اشخاص و مکان‌هایی که وارد زندگی‌اش می‌شوند، زودگذرند و ناپایدار، مانند چشم‌اندازهایی که آدم از درون یک خودرو یا یک قطار می‌بیند و به‌سرعت هم از آن‌ها می‌گذرد. هدف برای مسافر این چشم‌اندازها نیستند، بلکه نقطهٔ پایانی سفر است، جایی که به‌قصد رسیدن به آن، سفر را آغاز کرده است.

کامو در دو فصل کتابش را پیش می‌برد یکی مرگ طبیعی که همان مرگ زاگرو است و دیگری مرگ آگاهانه که مرگ مرسو در اوج حس رضایت و خوشبختی است. کامو در یان اثر برا اراده معطوف به خوشبختب انسان تاکید دارد و طبق این عقیده میل به خوشبختی بزرگترین دارایی انسان است اراده‌ای که می تواند هر عملی را توجیه کند. انسان باید با آزادی در انتخاب، خوشبختی خود را بسازد، انگار که این تنها حق او در زندگی پر از جبر دنیوی است.

خواندن کتاب مرگ شادمانه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 کتاب مرگ شادمانه را به علاقه‌مندان به آثار آلبر کامو و همه دوست‌داران رمان پیشنهاد می‌کنیم.

 درباره آلبر کامو

آلبر کامو از روزنامه‌گاران و نویسندگان مشهور قرن بیستم و برنده نوبل ادبیات، در یکی از دهکده‌های الجزایر در سال ۱۹۱۳ به دنیا آمد. از آنجا که پدر او در جنگ جهانی اول کشته شد، در خانواده‌ای بی‌بضاعت رشد کرد؛ اما به دلیل استعداد بی‌نظیرش توانست با کمک‌های یکی از آموزگارانش به دبیرستان وارد شود و ادامه تحصیل دهد. او در نوجوانی به ورزش فوتبال روی آورد و در این زمینه نیز موفق عمل کرد، اما درگیر شدن او با بیماری سل مانع از ادامهٔ فعالیت ورزشی او شد. کامو با ملحق شدن به گروه ادبی آفریقای شمالی به همنشینی با اهل قلم شهر الجزیره پرداخت و آثار متعدد و فاخری از خود بر جای گذاشت. در سال ۱۹۵۷ جایزهٔ نوبل ادبیات را برای نوشتن مقاله «اندیشه‌هایی دربارهٔ گیوتین» علیه مجازات اعدام، دریافت کرد. در آثار او وجهٔ انسان‌گرایی و اگزیستانسیالیستی موج می‌زند. از آثار او می‌توان به «طاعون»، «بیگانه» و «سقوط» اشاره کرد.

 بخشی از کتاب مرگ شادمانه

آه، خوب می‌دانم که بیش‌تر آدم‌های ثروتمند معنی خوشبختی را نمی‌دانند. ولی مسأله این نیست. پول‌داشتن، یعنی زمان را دراختیارگرفتن. جان کلام هم همین است و از ذهنم بیرون نمی‌رود. زمان را می‌شود خرید. همه‌چیز را می‌شود خرید. ثروتمندبودن یا شدن، یعنی داشتن وقت کافی برای خوشبخت‌بودن، البته به‌شرطی که آدم شایستگی‌اش را داشته باشد.»

نگاهی به مرسو کرد و ادامه داد:

«بیست‌وپنج ساله بودم مرسو که پی بردم، هر انسان با شعوری که اراده و اشتیاق خوشبخت‌بودن را دارد، شایسته آن است که ثروتمند باشد. خوشبخت‌بودن را طلب‌کردن به‌نظر من متعالی‌ترین فضیلتی است که هر انسانی می‌تواند در وجودش داشته باشد. به‌عقیدهٔ من این امر همه‌چیز را توجیه می‌کند. داشتن قلبی پاک و بی‌ریا برای این موضوع کافی است.»


Mohammad
۱۴۰۱/۰۳/۱۵

(۳-۹-[۱۷]) شخصیت اصلی داستان برای رسیدن به خوشبختی و معنا دادن به زندگی دست به هرکاری میزنه ولی در نهایت به همون مفهوم همیشگی یعنی "پوچی و بیهودگی" میرسه؛ اگر قبلا کتاب بیگانه رو خوندین، این هم تقریبا مثل همونه ولی

- بیشتر
Ermiya
۱۴۰۱/۰۲/۱۰

مرسو مرگ ((شادمانه)) همان انسان اگزیستانسیالیسمی است که سعی دارد به زندگی پوچ خود معنا ببخشد اما همچون مرسو ((بیگانه)) می داند که اینها همان دیوارهای پوچ اند که بشر برای خود حصار کرده... او مرگ شادمانه را انتخاب میکند... ظرف یک دقیقه،

- بیشتر
parto
۱۳۹۹/۱۲/۲۴

صفحه بیستمم ولی به نظرم ترجمش خیلی بده

کاربر ۳۵۶۶۰۹۳
۱۴۰۱/۰۵/۱۵

همه اش مکالمه کسل کننده است

بیش‌تر وقت‌ها برای زنده‌ماندن شهامت بیش‌تری لازم است تا خودکشی‌کردن
Mohammad
باور کن، نه درد بزرگی وجود دارد، نه پشیمانی بزرگی و نه خاطره‌های بزرگی. همه‌چیز، حتا عشق‌های بزرگ هم فراموش می‌شوند
Mohammad
آدم در بعضی از محیط‌ها افکارش را بروز نمی‌دهد و برای خودش نگه‌شان می‌دارد، چون می‌داند این افکار با تنگ‌نظری‌ها و حماقت‌های دیگران برخورد خواهند کرد.
marziye
بیش‌تر وقت‌ها برای زنده‌ماندن شهامت بیش‌تری لازم است تا خودکشی‌کردن.
Morteza Rahmani
«بیست‌سالی می‌شود که طعم خوشبختی را نچشیده‌ام. از این زندگی که مرا می‌بلعد هیچ‌چیزی نفهمیده‌ام و آن‌چه مرا از مرگ می‌ترساند این یقینی است که در من ایجاد می‌کند که زندگی‌ام بدون من سپری شده و من در حاشیه‌اش بوده‌ام، متوجه هستید؟»
marziye
امروز فهمیده‌ام که عمل‌کردن، دوست‌داشتن و رنج‌بردن به‌راستی همان زندگی‌کردن است، اما زندگی‌ای که آدم در آن روراست باشد و سرنوشتش را بپذیرد، مانند بازتاب پرشور و شادمانهٔ رنگین‌کمانی که برای همه یکسان است.
marziye
وضع دردناک و اسف‌بارش آن‌قدر ادامه یافت که اطرافیانش به آن عادت کردند و از یاد بردند که امکان دارد بر اثر آن ازپا درآید
malekshahi.mj
ثروتمندبودن یا شدن، یعنی داشتن وقت کافی برای خوشبخت‌بودن، البته به‌شرطی که آدم شایستگی‌اش را داشته باشد.»
کاربر ۲۳۴۹۱۴۷
امروز فهمیده‌ام که عمل‌کردن، دوست‌داشتن و رنج‌بردن به‌راستی همان زندگی‌کردن است، اما زندگی‌ای که آدم در آن روراست باشد و سرنوشتش را بپذیرد، مانند بازتاب پرشور و شادمانهٔ رنگین‌کمانی که برای همه یکسان است.
Morteza Rahmani
«و شما مرسو، با این بدنی که دارید، تنها وظیفه‌تان این است که زندگی کنید و خوشبخت باشید.»
Morteza Rahmani
باور کن، نه درد بزرگی وجود دارد، نه پشیمانی بزرگی و نه خاطره‌های بزرگی. همه‌چیز، حتا عشق‌های بزرگ هم فراموش می‌شوند.
ندا
هرگز چشم نپوش، کاترین. تو خیلی چیزهای بسیار اصیل و نیز استعداد خوشبخت‌شدن در خودت داری. فقط در انتظار زندگی‌کردن با یک مرد نمان. خیلی از زن‌ها با این فکر دچار اشتباه می‌شوند. اما خوشبخت‌شدن را از خودت انتظار داشته باش.
ندا
انسان نیروی انسان را می‌کاهد. دنیا این نیرو را دست‌نخورده باقی می‌گذارد.
ندا
کاردونا با ناراحتی گفت: «از کار بی‌کار شده‌ام»، بعد عکس را نشان مرسو داد و بریده‌بریده گفت «دوستش داشتم»، و مرسو پیش خودش تعبیر کرد: «او دوستم داشت.» کاردونا دوباره گفت: «حالا مرده» و مرسو این‌طور فهمید: «تنها مانده‌ام.»
ندا
کافه‌های این محله به‌ویژه خیلی باحال و پرجنب‌وجوش بودند. در آن‌ها گرمایی حکم‌فرما بود شبیه پناهگاه گوسفندان در برابر ترس از تنها بودن و آرزوهای مبهم.
ندا
آدم نیرومند، یا ضعیف، یا داوطلبانه زاده نمی‌شود. پس‌از زادن نیرومند یا روشن‌بین می‌شود. سرنوشت در وجود انسان نیست، بلکه دوروبرش است.
حسین منجزی
انسان نیروی انسان را می‌کاهد. دنیا این نیرو را دست‌نخورده باقی می‌گذارد.
حسین منجزی
وادارم نکنید بگویم پول خوشبختی می‌آورد. منظورم فقط این است برای عده‌ای از مردم خوشبختی امکان‌پذیر است (البته به‌شرطی که فرصتش را داشته باشند) و ثروتمندبودن مفهومش آزادشدن از شر پول است.»
Morteza Rahmani
می‌دانم که بیش‌تر آدم‌های ثروتمند معنی خوشبختی را نمی‌دانند. ولی مسأله این نیست. پول‌داشتن، یعنی زمان را دراختیارگرفتن. جان کلام هم همین است و از ذهنم بیرون نمی‌رود. زمان را می‌شود خرید. همه‌چیز را می‌شود خرید. ثروتمندبودن یا شدن، یعنی داشتن وقت کافی برای خوشبخت‌بودن، البته به‌شرطی که آدم شایستگی‌اش را داشته باشد.»
Morteza Rahmani
شما آدم فقیر و تنگدستی هستید، مرسو. این موضوع نیمی از نفرت‌تان را از زندگی توجیه می‌کند و نیمهٔ دیگر را مدیون پذیرفتن وضعیت احمقانه و بیهوده‌ایست که این تنگدستی برای‌تان به‌وجود آورده.
Morteza Rahmani

حجم

۱۴۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

حجم

۱۴۳٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۰ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان