دانلود و خرید کتاب اندوه مونالیزا شاهرخ گیوا
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب اندوه مونالیزا

کتاب اندوه مونالیزا

نویسنده:شاهرخ گیوا
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اندوه مونالیزا

شاهرخ گیوا پس از پرداختن به دوران پهلوی اول در کتاب مونالیزای منتشر، در کتاب اندوه مونالیزا به دوران پهلوی دوم و سال‌های ابتدایی انقلاب رفته و درباره دوستی‌ها، رابطه‌ها، وابستگی‌ها و پایان آنها نوشته است.

خلاصه کتاب اندوه مونالیزا

بهرام که خانه دوران کودکی‌اش محل برگزاری نمایش‌های روحوضی بوده حالا به خاطراتش نقبی می‌زند و آنها را روایت می‌کند. خانواده بهرام همگی که در کار نمایش‌های روحوضی بودند به مرور زمان دچار مشکلاتی می‌شوند که در نهایت باعث از هم پاشیدگی خانواده می‌شود.

 گیوا در کنار روایت این خانواده به حال و هوا و اوضاع سیاسی آن روزهای ایران هم نظر داشته است.

 شخصیت‌پردازی و زبان روان اثر از ویژگی‌های بازر اندوه مونالیزا است.

خواندن اندوه مونالیزا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

دوست‌داران ادبیات داستانی، به ویژه داستان‌های فارسی از خواندن این اثر لذت خواهند برد. 

جملاتی از کتاب اندوه مونالیزا

کلنگ را برمی‌دارم. دستهٔ چوبی‌اش یخ است از سرما، از زمهریر. برمی‌دارم و دور می‌خورم طرف حوض. دستهٔ کلنگ به انگشت‌هام فرمان می‌دهد: «ببر بالا... بکوب.» پریسا روی دیوار حوض لی‌لی می‌کند و می‌خواند: «بپوش کپش و بیا درِ خونهٔ من، بکن کپش و بفرما روی قالی، بده دستمال دستت یادگاری، می‌شورمش برات با صابون لاری.»

پس دیگران کجا رفتند؟ خواب‌وبیدارم انگار. مُرده‌ و زنده‌ام انگار. طلبه راست می‌گفت و حالا انگار هستم و نیستم. می‌خواهم بگویم بیا پایین پریسا، می‌افتی. می‌خواهم بپرسم مادرت کو؟ دایی کجا رفت؟ دیگران کجا غیب‌شان زد؟ نمی‌پرسم. می‌فهمم خواب‌وخیال است. می‌فهمم که هذیان است. اصلاً خودم هم هذیانم. کلنگ را بالای سر می‌برم و با تمام قوا می‌کوبم... هوپ... می‌کوبم روی قرنیزهای حوض، هوپ... برقی آبی‌نارنجی از کلهٔ فولادی کلنگ شتک می‌زند و هیچ می‌شود در تاریکنای حیاط. کلنگ که فرود می‌آید خواب ماهی‌ها دریده می‌شود، تندی دُم می‌جنبانند و وحشت‌زده هر کدام طرفی می‌خزند.

moony
۱۳۹۸/۱۲/۲۰

چه نثر روون و خوبی داره. نیم ساعت پیش شروع‌ش کردم و هم‌چنان نمی‌تونم به گذاشتن کنارش فکر کنم.

akram
۱۳۹۹/۰۴/۱۱

نثری روان داشت و کاملا واقعی به نظر می آید مخصوصا قسمت های آخر داستان یاد آوری بیماری کرونایی الان است

کاربر ۳۷۷۹۸۰۷
۱۴۰۱/۰۸/۲۱

تعلیق های به جا،داستان پردازی، فضاوشخیصت هارا به خوبی بیان کرده بود، خیلی دلم میخواست بدونم دقیقاً چه سالی رادر قسمت بعد انقلاب روایت می کردکه سرما وبیماری واگیر تهران را در برگرفته این که داستان در حوالی خیابان شاپور

- بیشتر
sama65
۱۳۹۹/۱۲/۱۷

داستان جالبی بود.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۸۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

حجم

۱۸۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۶ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
تومان