دانلود کتاب صوتی اندوه مونالیزا با صدای علی تاج‌میر + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی اندوه مونالیزا

دانلود و خرید کتاب صوتی اندوه مونالیزا

نویسنده:شاهرخ گیوا
انتشارات:واوخوان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۲۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی اندوه مونالیزا

کتاب صوتی اندوه مونالیزا اثر شاهرخ گیوا سفری به دوران پهلوی دوم و سال‌های ابتدایی انقلاب دارد. او در این کتاب درباره دوستی‌ها، رابطه‌ها، وابستگی‌ها و پایان آن‌ها نوشته است.

در این داستان با خانواده‌ای آشنا می‌شویم که خانه‌شان محل نمایش‌های رو حوضی بوده است و حالا شهرداری می‌خواهد این خانه را خراب کند تا در مسیر آن پل بسازد. نسخه صوتی این داستان را با صدای گرم علی تاج میر می‌شنوید.

درباره کتاب صوتی اندوه مونالیزا

اندوه مونالیزا سفری می‌کند به دوران محمدرضا شاه پهلوی. با بهرام و خانواده‌اش آشنا می‌شویم. خانه دوران کودکی او محل برگزاری نمایش‌های روحوضی بوده است و حالا شهرداری می‌خواهد به بهانه ساختن پل آن جا را خراب کند. او به خاطراتش نقبی می‌زند و آن‌ها را روایت می‌کند. خانواده بهرام همگی که در کار نمایش‌های روحوضی بودند به مرور زمان دچار مشکلاتی می‌شوند که در نهایت باعث از هم پاشیدگی خانواده می‌شود.

شاهرخ گیوا در کنار تعریف کردن داستان زندگی و مشکلات این خانواده به حال و هوای زندگی در دوران سلطنت پهلوی دوم و اوضاع سیاسی آن روزهای ایران هم نظر داشته است. او در این کتاب به خوبی شخصیت پردازی کرده است و زبان روان داستان و همچنین صدای گرم گوینده، کتابی با داستانی جذاب و تجربه‌ای لذت‌بخش را رقم زده است.

کاوه فولادی نسب که خودش می‌نویسد و دستی بر نقد دارد درباره اندوه مونالیزا اینطور گفته است: «مهمترین عنصر داستانی گیوا چیدمان کاری اوست؛ چیزی که تنها شامل مکان نمی‌شود، بلکه مجموعه شرایط محیطی که تهران از دوران رضاشاه تا دوران مدرن امروز را روایت می‌کند، مد نظر من است.» 

کتاب صوتی اندوه مونالیزا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اندوه مونالیزا تجربه‌ای شنیدنی و لذت بخش برای تمام دوست‌داران ادبیات داستانی ایران معاصر است. 

درباره شاهرخ گیوا 

شاهرخ گیوا در سال ۱۳۵۵ متولد شد. او تا کنون کتاب‌های بسیاری را از جمله همین کتاب اندوه مونالیزا، مونالیزای منتشر (که نوشتن آن شش سال زمان برد) و فیل‌ها نوشته است. 

شاهرخ گیوا برای نوشتن رمان مونالیزای منتشر جایزه مهرگان و برای نوشتن رمان فیل‌ها جایزه ادبی واو را از آن خود کرده است. 

بخشی از کتاب صوتی اندوه مونالیزا

مثل دیرک چوبی برق، میخ شده‌ام وسط کوچه. از پسر دیلاقش خبری نیست. حالا که نیست چه باید بگویم؟ تازه فهمیده‌ام چه خبطی کرده‌ام و زبانم بند آمده. می‌خواهم داد بزنم: «از اون تخم کجی که پس انداختی بپرس چرا زدم زیر کاسه کوزه‌ت.» که نمی‌شود و نشد. یا شاید حالاست که فکر می‌کنم همین را می‌خواسته‌ام بگویم. یکی که نفهمیدم کی بود، محکم می‌کوبد پس ِ گردنم. ناچار فرار می‌کنم.

بشیر حالا فقط صدایی دور است که فحش را بسته به ناف آباواجدادم: «بی کس وکارِ کره خرِ بی پدر ...» سر کوچه که می‌رسم دست می‌کشم پس ِ گردنم. انگار ده‌ها سوزن گداخته فرو کرده‌اند زیر پوستم. دست که می‌کشم تازه متوجه کف دستم می‌شوم که می‌سوزد. یک ریزه زغال چسبیده بین انگشت‌هام و خاموش شده. شاید هم هنوز می‌سوزد که تندی کف دستم را می‌کشم به دیوار: «اوف.» پسِ گردنم بدجور می‌سوزد؛ بیشتر از کف دستم. دلم را هم پسر بشیر سوزانده. چه خیالی، به قول مادر: «عشق وعاشقی تا ماتحت گهی آدمو می‌سوزونه.»

«بیا، پریساخانوم. اینم تاوون دوست داشتنِ تو. حتماً مگه آدم باید چیزی که توی دلشه به زبون بیاره؟ یعنی قبول کنم تو اصلاً نمی‌فهمی این کارایی که می‌کنم فقط به خاطر توئه؟ من که می‌دونم می‌فهمی و به روی خودت نمی‌آری و می‌خوای ناز کنی. دخترا ناز و عشوه دارن و نباید آدم گول کم محلی شونو بخوره. خودم شنیدم مامانم همینو می‌گفت. به دایی محمود می‌گفت. دایی عاشق یه دختر غریبه‌ای شده و وقتی با مامان تنها می‌شه فقط درباره دختره حرف می‌زنه. اما عاشقی من فرق می‌کنه با عاشقی دایی. دایی می‌خواد اون دختره رو که دوست داره مثل فیلم مرد و حریر ببره خونه‌ش و بعدم بپرن تو بغل هم و چراغا رو خاموش کنن. اما به جون آقام من تا حالا حتا تو خیالمم همچین چیزی نخواسته‌م. من فقط می‌خوام یه روزی بری بالای تخته حوض و مثل شاهون قجری امر کنم از این طرف تخته تا اون طرفش راه بری و من نگاهت کنم؛ مثل ناصرالدین شاه. خاله می‌گه ناصرالدین شاه هشتاد نود تا زن داشته و هر شبم امر می‌کرده بیان جلوش ردیف بشن تا تماشاشون کنه و کیفشو ببره. خودت دیدی که خاله چه طوری شاهو مسخره می‌کنه می‌گه: »نمی‌دونم مردم از چی چیه این پهلویا ترس دارن؟ این ریقوی سردمزاج عین باباش آبروی هر چی شاهه برده. جلال و جبروت شاه از عده زنای دوروبرش معلوم می‌شه. شاه هم شاهون قجر. این یکی‌ام اسم خودشو گذاشته شاه!» 

کاربر ۳۰۲۳۹۱۳
۱۴۰۱/۰۶/۰۳

کتاب خوبیه، صدای راوی هم خوبه، ولی واقعا متوجه نمیشم چرا وقتی میخواد جای زن‌ها صحبت کنه راوی، اینقدر بد و مسخره صدای زن‌ها رو اجرا میکنن😐

sogol88
۱۴۰۳/۰۶/۰۷

باید در دوران جنگ زندگی کرده باشی تا بفهمی این داستان چقدر واقعی، تلخ و زیبا نوشته شده .راوی هم که بی نظیر...

سارا
۱۴۰۳/۰۳/۲۷

نوشتار فوق العاده بود واقعا لذت بردم 🥰🥰🥰🥰

کاربر 7079304
۱۴۰۳/۰۲/۲۶

قدرت نویسنده عالی. بیان گوینده عالی. داستان کشش لازم همانند کتاب (جز از کل) را ندارد

𝓜𝓲𝓷𝓲80
۱۴۰۳/۰۲/۱۰

کتاب بدی نیست گوینده عالیه خیلی ملوئه

شکوفه
۱۴۰۳/۰۲/۰۶

می تواند خاطره تجربه نکرده ما هم باشد....

AZADEH
۱۴۰۲/۱۲/۰۵

خوب بود.

Mahya
۱۴۰۲/۱۱/۰۱

متن کتاب روان شحصیت پردازی خوب گویندگی عالی

مارال صفايي
۱۴۰۲/۰۸/۲۳

کتاب خیلی روان با گویندگی خیلی خوب بود که ادم رو جذب میکرد.ارزش خوندن داشت. تفاوت سبک زندگی قبل انقلاب و بعدش رو و حتی سختی زندگی در دوره جنگ رو با حالت داستانی خیلی خوب نشون میده. یه جاهایی از کتاب

- بیشتر
♧کتابخوان♡
۱۴۰۱/۱۰/۱۴

داستانی گیرادارد وبه خوبی وزیبایی ومهارت خوانده شده است

زمان

۷ ساعت و ۴۰ دقیقه

حجم

۶۳۴٫۲ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۷ ساعت و ۴۰ دقیقه

حجم

۶۳۴٫۲ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۶۳,۰۰۰
۴۴,۱۰۰
۳۰%
تومان