دانلود و خرید کتاب پنج قدم فاصله نشر میلکان | بهترین ترجمه
۴٫۴
(۱۶۳۲)
خواندن نظرات

معرفی کتاب پنج قدم فاصله

کتاب پنج قدم فاصله -که در ایران با نام ۵ فوت فاصله هم شناخته می‌شود- یک رمان عاشقانه برای نوجوانان نوشته‌ی ریچل لیپینکات براساس فیلمنامه‌ای از میکی داتری و توبیاس ایاکونیس است. این کتاب در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و در بین خوانندگان بزرگسال و نوجوان به محبوبیت و توجه زیادی دست یافت. داستان حول محور دو نوجوان به نام‌های استلا گرانت و ویل نیومن می‌چرخد که هردو مبتلا به یک اختلال ژنتیکی به نام فیبروز کیستیک (CF) هستند که ریه‌ها و سایر اندام‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

انتشارات میلکان این رمان عاشقانه را با ترجمه فاطمه صبحی منتشر کرده است. نسخه الکترونیکی این کتاب را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره و خلاصه داستان کتاب پنج قدم فاصله اثر ریچل لیپینکات

رمان پنج قدم فاصله از ریچل لیپینکات، میکی داتری و توبیاس ایاکونیس کتابی است درمورد عشق و مواجهه دو نوجوان مبتلا به فیبروز کیستیک با چالش‌هایی که در مسیر عشق برایشان رخ می‌دهد.

داستان حول محور دو نوجوان به نام‌های استلا گرانت و ویل نیومن می‌چرخد که هر دو مبتلا به فیبروز کیستیک (CF) هستند. بیماران CF باید فاصله ایمن حداقل شش قدم از یکدیگر را حفظ کنند تا از عفونت متقاطع باکتریایی که می‌تواند وضعیت آن‌ها را بدتر کند، جلوگیری کنند.

استلا یک نوجوان مسئولیت‌پذیر و منظم است که با پشتکار برنامه درمانی خود را دنبال می‌کند. او ویدیوهای یوتیوبی برای مستندسازی تجربیات خود با CF و الهام بخشیدن به دیگران ضبط و منتشر می‌کند. ویل، از سوی دیگر، سرکش‌تر است و نگاه بدبینانه‌ای به زندگی دارد. او در یک آزمایش دارویی برای درمان جدید شرکت کرده است، اما وضعیت او رو به وخامت است. استلا و ویل در حین درمان در بیمارستان با هم ملاقات می‌کنند و بلافاصله به سمت یکدیگر کشیده می‌شوند. علی‌رغم کششی که نسبت به یکدیگر دارند، آن‌ها باید به قانون فاصله گرفتن از هم پایبند باشند. همانطور که دوستی آن‌ها عمیق‌تر می شود، با تضاد محدودیت‌های ناشی از بیماری و تمایل به نزدیک‌تر شدن دست‌وپنجه نرم می‌کنند و برای غلبه بر آن قوانین را به چالش می‌کشند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند فاصله را به پنج قدم از هم کاهش دهند و با ریسک‌های حساب‌شده لحظات صمیمانه را تجربه کنند. 

تصویر کارتونی شخصیت‌های ۵ قدم فاصله


کتاب پنج قدم فاصله راوی داستان تلخ و دلخراشی است که به موضوعات عشق، دوستی، فداکاری و شکنندگی زندگی می‌پردازد. این روایت بر اهمیت ارتباط، چه عاطفی و چه فیزیکی، و انعطاف‌پذیری روح انسان در برابر ناملایمات تاکید می‌کند.

خرید و دانلود کتاب پنج قدم فاصله را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر به خواندن کتاب‌های عاشقانه علاقه‌مندید این رمان به شما پیشنهاد می‌شود. همچنین اگر داستان‌هایی شما را جذب می‌کنند که در دل آن‌ها وقایعی حقیقی مثل دست‌وپنجه نرم کردن با بیماری‌های سخت رخ می‌دهد، از مطالعه این رمان لذت خواهید برد.

چرا باید کتاب پنج قدم فاصله با ترجمه فاطمه صبحی را مطالعه کنیم؟

کتاب پنج قدم فاصله با قلمی شیوا و داستانی دلنشین عشق بین استلا و ویل را روایت می‌کند و با خواندن آن می‌توان برای ساعاتی از زندگی شخصی خود فاصله گرفت و با این داستان همراه شد. داستان در مورد دو بیمار مبتلا به فیبروز کیستیک است و دانستن در مورد چنین بیماری نادری، به همراه شرایط و قوانین سختی که مبتلایان آن باید رعایت کنند برای پیش‌گیری از آن و آگاهی از نکات بهداشتی مهم مربوط به آن نیز می‌تواند مفید باشد.

درباره ریچل لیپینکات

کتاب پنج قدم فاصله توسط ریچل لیپینکات و با همکاری میکی داتری و توبیاس ایاکونیس نوشته شده است. لیپینکات یک نویسنده جوان است که به‌خاطر همین اولین رمانش، «پنج قدم فاصله»، شناخته شده است. لیپینکات قبل از تبدیل شدن به یک نویسنده سرشناس در صنعت نشر به‌عنوان ویراستار فعالیت داشته است. او پس از آشنایی با تجربیات افراد مبتلا به فیبروز کیستیک و اهمیت قانون شش قدم برای کنترل عفونت، از این اطلاعات الهام گرفت تا اولین رمانش را بنویسد. ریچل لیپینکات در پی نگارش و انتشار این کتاب به دنبال افزایش آگاهی در مورد این بیماری و به اشتراک گذاشتن داستانی صمیمانه از عشق و انعطاف‌پذیری انسان بوده است.

درباره میکی داتری

میکی داتری فیلمنامه‌نویس و نویسنده‌ای است که با لیپینکات و ایاکونیس در نگارش کتاب پنج قدم فاصله همکاری کرده است. داتری در پروژه‌های سینمایی مختلفی کار کرده است و به‌خاطر کار بر روی فیلمنامه اقتباسی سینمایی پنج قدم فاصله شناخته شده است. تجربه او در داستان‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی به شهرت این کتاب و اقتباس بعدی آن کمک شایانی کرده است.

درباره توبیاس ایاکونیس

توبیاس ایاکونیس فیلمنامه‌نویس و نویسنده‌ی آلمانی است که علاوه‌بر کتاب پنج قدم فاصله، در فیلم اقتباسی از آن نیز همکاری داشته است. مانند داتری، ایاکونیس تخصص خود را در داستان‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی به پروژه آورده است. مشارکت او به شکل‌گیری روایت و شخصیت‌های کتاب کمک ارزشمندی کرده است.

افتخارات کتاب و نویسنده

کتاب پنج قدم فاصله پس از انتشار با استقبال فراوانی روبه‌رو شد و نقدهای مثبت زیادی دریافت کرد ولی عمده‌ی شهرت خود را مدیون فیلمی است که با همین نام از کتاب اقتباس شده است. با این حال این کتاب جایزه بهترین کتاب داستانی نوجوانان گودریدز را نیز از آن خود کرده است. علاوه‌بر این، این اثر در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز نیز قرار گرفته است.

عنوان کتاب در زبان اصلی

عنوان اصلی کتاب پنج قدم فاصله که به زبان انگلیسی منتشر شده است، Five feet apart است. این نام به محدودیت ۶فوتی و یا ۶قدمی که برای بیماران CF وجود دارد اشاره می‌کند. دو شخصیت اصلی داستان این محدودیت را برای بهبود رابطه‌شان کم کرده و به ۵ فوت/قدم تبدیل می‌کنند.

ژانر کتاب پنج قدم فاصله

ژانر کتاب پنج قدم فاصله رمان عاشقانه برای نوجوانان است.

رمان پنج قدم فاصله مناسب کدام رده سنی است؟

مخاطب اصلی این داستان خوانندگان نوجوان هستند و موضوعات مرتبط با گروه سنی آن‌ها مانند عشق، دوستی، رشد شخصی و غلبه بر موانع را بررسی می‌کند. درحالی‌که این کتاب به موضوعات جدی مرتبط با فیبروز کیستیک می‌پردازد، درنهایت یک داستان عاشقانه در دوران نوجوانی است که برای خوانندگان جوان و نوجوان روایت شده است.

نقد کوتاهی بر کتاب

کتاب پنح قدم فاصله رمانی جذاب و شیرین برای نوجوانان است که ماجرای بین دو شخصیت اصلی نوجوان، استلا و ویل را به نمایش می‌گذارد. این کتاب یک اثر خواندنی جذاب، احساسی و خوش‌طرح است که نویسنده در آن شخصیت‌هایی دقیق، شفاف و دوست‌داشتنی خلق کرده است. داستان از دید استلا و ویل به‌طور متناوب روایت می‌شود که این بر جذابیت روند داستان می‌افزاید.

هرچند که بسته به نوع و شدت این بیماری هر بیمار شرایط متفاوتی را تجربه می‌کند (و به همین دلیل در جامعه‌ی مبتلایان به این بیماری، میزان دقیق بودن اطلاعات کتاب در مورد CF مورد بحث و چالش بوده است) اما مخاطب در عین حال که به خواندن ماجرای عاشقانه‌ی بین استلا و ویل مشغول است، متوجه وجود چنین بیماری‌ای با برخی علائم و سختی‌های آن می‌شود و این آگاهی‌بخشی نکته‌ی پررنگی در بین تمامی نقاط قوت کتاب است.

نظرات افراد و مجلات مشهور درباره کتاب پنج قدم فاصله

رمان پنج قدم فاصله عموماً با واکنش مثبت خوانندگان، منتقدان و چهره‌های سرشناس مواجه شده است. جان گرین، نویسنده کتاب پرفروش «نحسی ستارگان بخت ما»، درباره‌ی این رمن گفته است: «کتابی قلب‌شکن، امیدوارکننده و دردناک است. پنج قدم فاصله برای هر کسی که اسیر زیبایی زندگی و قدرت عشق است خواندنی است».

نیکولا یون، نویسنده کتاب «همه چیز، همه چیز» این کتاب را تحسین کرده و اظهار داشت: «این کتاب یک هدیه است. این کتاب راوی یک داستان زیبا و دلخراش است که من مطمئنم در قلب بسیاری خانه خواهد یافت».

اقتباس سینمایی «پنج قدم فاصله» نیز به دلیل اقتباس وفادارانه از داستان و بازی خوب بازیگران اصلی، هیلی لو ریچاردسون و کول اسپروس مورد توجه قرار گرفته است.

درباره فیلم پنج قدم فاصله؛ اقتباس از کتاب

از کتاب پنج قدم فاصله فیلمی به همین نام اقتباس شده است که در سال ۲۰۱۹ اکران شد. این فیلم با بازی هیلی لو ریچاردسون در نقش استلا و کول اسپروس در نقش ویل، داستان را در پرده بزرگ زنده کرد. این فیلم نقدهای مثبت زیادی دریافت و محبوبیت کتاب را بیشتر کرد.

چه ناشران و مترجمانی این کتاب را به فارسی منتشر کرده‌اند؟

رمان پنج قدم فاصله از سال ۱۳۹۷ تا به امروز توسط ناشران و مترجمین مختلفی به فارسی ترجمه و منتشر شده‌ است. ازجمله‌ی‌ آن می‌توان به نسخه‌ی انتشارات میلکان با ترجمه‌ی فاطمه صبحی، نسخه‌ی انتشارات آتیسا با ترجمه‌ی زینب حلبی‌نژاد، نسخه‌ی انتشارات جنگل با ترجمه‌ی رویا قادری، نسخه‌ی انتشارات قاصدک صبا با ترجمه‌ی فاطمه حسن‌بیگ، نسخه‌ی انتشارات سبو با ترجمه‌ی غزل ارغشی و نسخه‌ی انتشارات آوای چکامه با ترجمه‌ی چکامه چاوشی اشاره کرد.

کدام ترجمه از کتاب پنج قدم فاصله را بخوانیم؟

کتاب پنج قدم فاصله برای اولین بار توسط نشر میلیکان با ترجمه‌ی فاطمه صبحی در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است که گمان می‌رود این ترجمه بهترین ترجمه‌ی اثر تابه‌امروز باشد.

کتاب‌های مشابه

اگر این رمان را خوانده‌اید و دوست داشتید، احتمالا از مطالعه این عناوین هم لذت خواهید برد: رمان 5 قدم فاصله اثر ریچل لیپینکات، به امید دل بستم اثر لنکالی، اگر بمانم اثر گیل فورمن، تمام این مدت اثر ریچل لیپینکات و همه چیز همه چیز اثر نیکولا یون.

بخشی از متن کتاب پنج قدم فاصله

چشمانم را باز می‌کنم. به سقف خیره می‌شوم. همه‌چیز کم‌کم واضح می‌شود. درد عمل در تمام بدنم پخش شده.

ویل.

سعی می‌کنم به اطراف نگاه کنم؛ ولی خیلی ضعیفم. افرادی در اتاق هستند؛ ولی او را نمی‌بینم. سعی می‌کنم حرف بزنم؛ ولی به‌خاطر دستگاه تنفس مصنوعی در دهانم نمی‌توانم.

چشمانم به صورت مادرم می‌افتند که بسته‌ای در دست دارد. «عزیزم...» صدایش آهسته در گوشم زمزمه می‌کند وبسته را به‌سمت من می‌گیرد. «این برای توئه.»

هدیه؟ عجیب است.

سعی می‌کنم کادویش را پاره کنم؛ ولی بدنم خیلی ضعیف است. مادرم کمک می‌کند تا دفترچهٔ طراحی سیاهی را از داخلش بیرون بکشم. روی آن نوشته شده: «پنج قدم فاصله.»

ازطرف ویل است.

برگه‌هایش را سریع ورق می‌زنم و کارتون پشت کارتون داستان‌مان را تماشا می‌کنم. رنگ‌هایش انگار با من حرف می‌زنند. من درحالی‌که پاندایم را نگه داشته‌ام، هردوی ما که در دو طرف چوب بیلیارد ایستاده‌ایم، ما درحالی‌که در کف استخر شناوریم، میز شام چیده‌شده در جشن تولدش، من درحالی‌که روی برکهٔ یخی دور خودم می‌چرخم و می‌چرخم.

بعد در آخرین صفحه دونفرمان. در دستان کارتونی و کوچک من یک بالون است که بالایش پاره شده و از داخل آن صدها ستاره در سرتاسر صفحه و به‌سمت ویل پخش شده‌اند.

او یک طومار و یک پَر به‌دست دارد که روی آن نوشته شده: «لیست اصلی ویل.»

و پایینش تنها یک مورد وجود دارد.

«شمارهٔ ۱: تا ابد عاشق استلا بمان.»

maria kzm
۱۳۹۹/۰۸/۰۱

کتاب خوبی بود بعد از خواندن این کتاب به این فکرمی کردم که این افراد به دلیل بیماری حتی توانایی زندگی با کسی که دوست دارن را ندارن، بعد ما که تن سالم داریم احساس بیچارگی می کنیم. بسیار توصیه می کنم

- بیشتر
afsaneh_&_fatemeh
۱۳۹۹/۰۵/۱۱

اَفسانه🪴 ... با ترس شروع به خوندنش کردم، ترس عدمِ جذابیتِ من پسند، ترس عدم رسیدن به صفحه آخر و رهاکردنش تو نیمه راه... ولی خُب همون ابتدایِ داستان این ترس بود که از من جدا شد وُ من دل دادم به قصه

- بیشتر
ابووصال
۱۳۹۹/۰۸/۱۸

کتاب فوق العاده ای بود من فیلمش هم دیدم حتما فیلمش رو هم ببینید توی فیلمش این قابلیت رو داره که ادم رو با اشخاص دنبال میکنه وتوی کتاب هم این قدرت رو به خواننده بده کتاب فوق العاده ای بود توصیه میکنم

- بیشتر
علی شریعتی 33
۱۳۹۸/۱۲/۱۲

عین واقعیته چون پسر من هم درگیر این بیماری و من و مادرش با دیدن فیلمش و خوندن کتابش خیلی ارتباط خوبی گرفتیم. انشالله روزی برسه که سلامتی کاملش رو ببینیم. پیشنهاد میکنم اول تحقیق کنید و بعد بخونید تا

- بیشتر
anas:)
۱۳۹۹/۰۹/۰۸

روایتی جذاب از امید به زندگی در بیماران شرایط حاد ( مثل فیبروز کیستیک ) اما جوری بود که اصلا نمی شد باهاش گریه نکرد :( عشق واقعی همین بود برای هم حتی از جونشون می گذشتند توصیه می کنم

- بیشتر
eli
۱۳۹۹/۰۹/۰۵

داستان عاشقانه جذابی بود و البته غم انگیز! وقتی که این کتاب را خواندم بیشتر به این جمله که "سلامتی مانند تاجی است نامرعی بر روی سر که تا از دستش ندهی قدرش را نمیدانی" واقف شدم.

SAREN...1386/10/16
۱۳۹۹/۰۸/۱۶

عالی من این کتاب رو نخوندم ولی فیلمشو دیدم اگه بیشتر از ۵ ستاره بود باز هم میدادم

Josee
۱۳۹۹/۰۴/۲۵

تنها علتی که این کتاب باعث می شه از بقیه عاشقانه ها تفاوت داشته باشن مطمعنن بیماری آن ها بود. من عاشق شخصیت جسور و مقاوم استلا بودم. خیلی ریسک پذیر بود با اینکه مطمعنن می‌ترسید و نا امید بود

- بیشتر
donya
۱۳۹۹/۰۸/۱۵

قشنگه واقعا میتونیم درک کنیم

AmirHossein[AHS]
۱۳۹۹/۰۸/۱۸

عالیه،جذابیت عجیبی داره و به خوبی از همان ابتدا برای مخاطب رغبتی ایجاد میکنه که ادامه بده ... و البته که دردناکه،امیدوارم درمان این بیماری هرچه زودتر" کشف/اختراع" بشه .

«نمی‌خوام ترکت کنم؛ ولی اون‌قدر دوستت دارم که نمی‌تونم باهات بمونم.»
farez
من از زندگی‌کردن بدون این‌که واقعاً زندگی کنم خسته شده‌ام. از این‌که آرزوی چیزی را داشته باشم خسته شده‌ام.
𝑬𝒍𝒏𝒂𝒛
«زندگی همینه ویل. قبل از این‌که بدونیم تموم می‌شه.»
samamehri
«یه تئوری هست که من خیلی دوست دارم. می‌گه برای این‌که مرگ رو بفهمیم، باید به تولد نگاه کنیم.» همین‌طور که حرف می‌زند با روبان سرش بازی می‌کند. «یعنی وقتی تو رحم مادریم، داریم اون زندگی رو می‌کنیم، درسته؟ هیچ ایده‌ای نداریم که زندگی بعدی فقط یه اینچ اون‌وَرتره.» شانه‌ای بالا می‌اندازد و به من نگاه می‌کند. «شاید مرگ هم همین‌طوره. شاید فقط زندگی بعدیه. یه اینچ اون‌وَرتر.» زندگی بعدی فقط یک اینچ آن‌طرف‌تر. اخم می‌کنم و به آن فکر می‌کنم. «خب اگه شروعش مرگه و پایانش هم مرگه، پس شروع واقعی چیه؟»
Paniz
در این لحظه می‌دانم، اگرچه شاید مسخره‌ترین چیز باشد؛ اما اگر در اتاق عمل بمیرم، بدون عاشق‌شدن نمرده‌ام.
شلاله
«شاد باش استلا، زندگی همینه. قبل از این‌که بفهمیم تموم می‌شه.»
Sara.iranne
«حس امنیت، ایمنی، آرامش، همگی در یک نوازش آرام یک انگشت یا بوسه‌ای بر گونه، منتقل می‌شود.»
samamehri
«صبر کن ببینم. دو روز دیگه تولدته؟»
Melika_SA
هربار که ضربه یا سیخونکی بهم زده می‌شود، احساس می‌کنم قوی‌تر می‌شوم. انگار که می‌توانم از پس همه‌چیز بربیایم.
آسمان
این‌جا هنوز هم شبیه یه هزارتوی ترسناکه.»
rezvan
«ولی همه‌مون تنها می‌میریم، مگه نه؟ آدم‌هایی که عاشق‌شونیم، نمی‌تونن باهامون بیان.»
میرفندقی
اگر قرار است بمیرم، می‌خواهم قبلش واقعاً زندگی کنم. بعدش می‌میرم.
maria
من از زندگی‌کردن بدون این‌که واقعاً زندگی کنم خسته شده‌ام.
مریم
«نمی‌خوام ترکت کنم؛ ولی اون‌قدر دوستت دارم که نمی‌تونم باهات بمونم.»
『sachli』
«توی فیلم‌ها همیشه می‌گن اگه عاشق کسی باشی، رهاش می‌کنی بره.» سرش را تکان می‌دهد. آب دهانش را قورت می‌دهد. سعی می‌کند حرف بزند. «همیشه فکر می‌کردم این حرف خیلی چرته؛ ولی وقتی دیدم که داشتی عملاً می‌مردی...» صدایش کم‌رنگ می‌شود و انگشتانم روی شیشهٔ سرد جمع می‌شوند. می‌خواهم شیشه را بشکنم؛ اما به‌زحمت می‌توانم حتی به آن ضربه بزنم. «اون موقع هیچی برام مهم نبود. هیچی. فقط زندگی تو مهم بود.» او هم دستش را محکم‌تر فشار می‌دهد. صدایش می‌لرزد و ادامه می‌دهد: «تنها چیزی که توی دنیا می‌خوام اینه که با تو باشم؛ ولی باید تو رو در امان نگه دارم، در امان از خودم.» سعی می‌کند ادامه دهد. اشک ازچشمانش سرازیر شده. «نمی‌خوام ترکت کنم؛ ولی اون‌قدر دوستت دارم که نمی‌تونم باهات بمونم.» در میان اشک‌هایش می‌خندد. سرش را تکان می‌دهد. «ای خدا اون فیلم‌های مزخرف راست می‌گفتن.»
شهره
غرغرکنان می‌گوید: «این مریضی مثل زندان می‌مونه! می‌خوام بغلت کنم.» فن‌فن می‌کنم و به‌نشانهٔ تأیید سر تکان می‌دهم. می‌گوید:‌ «تجسم کن بغلت کردم، باشه؟» او را می‌بینم که پلک می‌زند و در چشم‌هایش اشک جمع شده. «بدون که عاشقتم. حتی بیش‌تر ازغذا، حتی بیش‌تر از تیم ملی کلمبیا!» لبخندی می‌زنم و سر تکان می‌دهم. «من هم عاشقتم پو.» ادای بوس‌کردن درمی‌آورد بدون این‌که نفسش سمت من بیاید.
fatiw rad
«تنها چیزی که توی دنیا می‌خوام اینه که با تو باشم؛ ولی باید تو رو در امان نگه دارم، در امان از خودم.»
aseman
«همه توی این دنیا داریم هوای قرضی نفس می‌کشیم.»
『sachli』
نمی‌دانستم می‌شود چیزی را آن‌قدر بخواهی که آن‌را بین دست‌ها و پاها و تک‌تک نفس‌هایت حس کنی.
shahrzad
«ولی همه‌مون تنها می‌میریم، مگه نه؟ آدم‌هایی که عاشق‌شونیم، نمی‌تونن باهامون بیان.»
Me

حجم

۲۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

حجم

۲۰۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۷ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان