کتاب عطار و ژنرال بیلیف
معرفی کتاب عطار و ژنرال بیلیف
عطار و ژنرال بیلیف، مجموعه داستانهای کوتاه بهادر باقری است که همگی مایهای طنزآمیز دارند. این کتاب را نشر خاموش منتشر کرده است.
دربارهی کتاب عطار و ژنرال بیلیف
عطار و ژنرال بیلیف، داستانهای کوتاه و طنزآمیز بهادر باقری است که سال ۱۳۹۸ منتشر شده است. زبان بهادر باقری در کتابش، عطار و ژنرال بیلیف، ساده و صمیمی است و خواندن این کتاب که به گفتهی خودش خاطرات طنزآمیز او و دوستانش است، لذت دلنشینی را به شما هدیه میدهد. او در داستانهایش از خاطرات دوران کودکیاش در دبیرستان فروتن، اقلید فارس گفته و کم کم به دوران جوانی و بزرگسالی رسیده است. هر کدام از داستانهای کتاب عطار و ژنرال بیلیف، کوتاهند و این توانایی را دارند که مانند گریز دلپذیری در لحظات پرشتاب روزمره باشند.
کتاب عطار و ژنرال بیلیف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب عطار و ژنرال بیلیف مجموعه داستانهای طنز است، بنابراین برای علاقه مندان به مطالعهی آثار طنز، کتابی جذاب و خواندنی است.
دربارهی بهادر باقری
دکتر بهادر قادری متولد ۷ شهریور۱۳۴۷ در اقلید فارس است. او دکترای زبان و ادب فارسی را از دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۹ و با رساله "نقد و بررسی شیو شرح نویسی در شرح های دیوان حافظ" اخذ کرد. بهادر باقری در دانشگاههای ایران، کلمبیا، اکراین، ایروان و بنگلادش، به تدریس زبان و ادبیات پارسی پرداخت و کتابها و مقالات بسیاری نیز نوشته است. او همچنین دستی هم در سرودن شعر دارد.
جملاتی از کتاب عطار و ژنرال بیلیف
باورش سخت است اما نخستین شکست عشقی را در دبستان خوردم! روزی آن خبر تلخ و کمرشکن همهجا پیچید که خانم ازدواج کرده. واویلا! خبر، پتکی سنگین بر سرهای بیمو، گردنهای باریک، چشمان وقزده و دلهای بیتجربه و عشق ناشناس و دست و پاچلفتی ما بود. خبر، سیلی سنگین و بیدارگر و بیدادگرِ سرنوشت بر گونههای تُردِ من بود. سوز زمستان اقلید، از بیرون به درونم وزیدن گرفته بود. در کلاس بودم و در کلاس نبودم. «من در میان جمع و دلم، جای دیگر است.»۴ در دبستان فروتن بودم و نبودم. از دستش دلخور بودم. نه به من خبر داده بود، نه با من مشورت کرده بود، نه به احساسات من توجه کرده بود و نه فهمیده بود که من (و شاید ما) فقط و فقط به خاطر او به مدرسه می آمدیم و حالا او مال یک مرد خوشبخت شده بود که وقتی میآمد جلو درِ مدرسه تا با خانم به خانه بروند، میخواستم قتل عامش کنم! دیدنی نبود.
حجم
۱۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب مخلوطی نامرتب از خاطرات آقای بهادر باقری و دوستتان شان بعلاوه اشتباهات لغوی افراد و حتی بچه های تازه زبان باز کرده بود. کلا لبخندی بر لبم نیآورد.
زیاد خوب نبود....
فوق العاده است. هم کلاس هاشون در دانشگاه، هم بیان شیرینشون، هم نوشتنشون.
65 صفحه ابتدایی رو خوندم. نه خیلی بد و نه خیلی خوب! داستان های گیرایی نداره ولی انقدر پرت و پلا هم نیست که نشه خوندش! شوق بقیه کتابها نگذاشت ادامه بدم.