بریدههایی از کتاب عطار و ژنرال بیلیف
۲٫۳
(۷)
فال حافظ و رسالهٔ من
رسالهٔ دکتری من دربارهٔ بررسی و نقد شرحهای اشعار حافظ بود که با عنوان فرهنگ شرحهای حافظ در انتشارات امیرکبیر منتشر شد. (این هم تبلیغات و آگهی بازرگانی زیرنویس!) باری، کار و بار این رساله خیلی طول کشید و شبی که از نوشتن و اندیشیدن بسیار، خسته و علیل و ملول شده بودم، گفتم فالی بزنم ببینم نظر حافظ عزیز در بارهٔ این «رساله» چیست و کی قرار است کارم تمام شود و نفس راحتی بکشم و به زندگیام سر و سامانی بدهم.
فال زدم و این بیت آمد:
دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت از این قصیده، بِه از صد «رساله» بود!
alireza_salarii
لختی بخند
روزی در کلاس درس فارسی عمومی، این شعر زندهیاد قیصر امینپور را میخواندیم:
لبخند تو خلاصهٔ خوبیهاست
لَختی بخند، خندهٔ گل زیباست
دانشجوی من اینچنین خواند: لُختی! (Lokhti) بخند! خندهٔ گل زیباست.
یکی از همکاران میگفت یکی از دوستان شوخطبع و طنّاز به قیصر گفته بود، واجآرایی شعرت عالی است؛ اما اگر اینچنین میگفتی، واجآرایی و موسیقی حروفت (تکرار حرف «خ») بهتر و کاملتر و زیباتر میشد: لَختی بخند، خندهٔ خُل زیباست.
alireza_salarii
عطار و ژنرال بیلیف
سالها پیش که دانشگاهها مستقلاً کنکور تشریحی دکتری برگزار میکردند، پرسشهای آزمون زبان انگلیسی تخصصی برای داوطلبان زبان و ادبیات فارسی دانشگاهمان را من طرح میکردم. یک سال، در یکی از سؤالات، متنی از دائرة المعارف دربارهٔ عطار آورده بودم بدین شرح:
General belief is that Attar was killed by Mongols in Nishabur.
ترجمه: «باور عمومی چنان است (همگان برآنند) که عطار در نیشابور به دست مغولان کشته شد.»
وقتی برگهها را تصحیح میکردم، دیدم یکی از دانشجویان این جمله را چنین ترجمه کردهاست:
«عطار در نیشابور به دست ژنرال بیلیف که مُنگُل بود کشته شد!»
alireza_salarii
روزی جناب دکتر مسعود جعفری دام تجریدُه! این بیت زیبای مونتاژ شده را برایمان میخواند:
گر تو با مادرزنت خوبی، چه ترسی از زنت؟
«چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور!»
shabnam
خودتان میدانید که یکی از سوغاتیهای شیراز جنتطراز، پس از سوهان قم و گز اصفهانش، گلاب و عرقیات و ترشی آن است
shabnam
احوال من بیتو
تنگ غروبِ جمعهٔ آبان
در برفریزِ خانههای سالمندان .
shabnam
نمایندهٔ مجلس
بندهٔ خدایی در انتخابات مجلس، رقیب اصلی خود (مثلاً آقای کریمی) را شکست میدهد و نمایندهٔ شهرشان میشود. یکی از مسئولان، خرسندی خود از پیروزی وی را چنین ابراز میدارد: «ما از خدا میخواستیم که هر سگی رأی بیاره، غیر از کریمی!»
shabnam
همسر جناب قاضی به رحمت خداوندی میپیوندد و ایشان با خواهر همسر فقید خود ازدواج میکند. از او دلیل این کار را جویا میشوند. میگوید برای «صرفهجویی در مادرزن!»
shabnam
حجم
۱۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۶۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
قیمت:
۱۱,۶۰۰
تومان