کتاب میرزا مقنی گورکن
معرفی کتاب میرزا مقنی گورکن
کتاب میرزا مقنی گور کن اولین داستان علی درزی است که در داوری آثار رسیده به مسابقه «خودنویس» سال ۱۳۹۸ توانست به مرحله نهایی راه یابد و مقام نخست مسابقه را از آن خود کند.
درباره کتاب میرزا مقنی گورکن
میرزا مقنی گور کن داستان پیرمرد چاه کن و تنهایی است که در روستایی به نام جیران زندگی میکند، در این روستا دو هفته (در اواخر بهار) از سال مسیر قبرستان به دلیل آبیاری مزارع به زیر آب میرود. میرزا؛ از یک قدرت ماورایی برخوردار است! او توسط دختر بچهای قرمزپوش که به خوابهایش میآید، زمان مرگ برخی از اهالی روستا را متوجه میشود و جانِ آنها را نجات میدهد تا این که روزی اتفاقی غیرمنتظره میافتد.
خواندن کتاب میرزا مقنی گورکن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به رمانهای فارسی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب میرزا مقنی گورکن
یک روز که میرزا خوابیده بود، گوهر بعد از کلی در زدن، کلید انداخت و وارد خانه شد. برای اینکه مزاحم خواب برادرش نشود، به پستو رفت. مدتها بود که به این اتاق سر نزده بود؛ تار عنکبوت روی وسایل خودنمایی میکرد. گوهر کمکم مشغول گردگیری شد، تا اینکه به وسایل روی طاقچه رسید. قدش کوتاهتر از وسایل روی طاقچه بود، روی پنجهٔ پا بلند شده بود، بهزحمت گردوخاک روی طاقچه را میتکاند که النگویش به پارچهای گیر کرد. همین که دستش را کشید، تعدادی جعبه به همراه صندوقچهای قدیمی پخش زمین شد.
میرزا از صدای افتادن وسایل با هولوولا از خواب پرید و با تعجب به اطراف نگاه کرد. متوجه صداهایی از پستو شد؛ خوابآلود و پریشان بهسمت صدا رفت، همین که به درگاه پستو رسید، گوهر را دید که در میان گردوخاک نشسته و خطنوشتهها و نقاشیهای دوران جوانیاش را با اشک در صندوقچه میریزد. میرزا سرفهای کرد:
«خوبی گوهر؟ کی اومدی؟».
گوهر به محض دیدن میرزا خشکش زد.
«چی شده خانداداش؟ خ.. خ خواب بد دیدی دوباره؟!».
«نه نترس، بد بیدار شدم!».
گوهر اشکش را پاک کرد و کمی خودش را جمعوجور کرد:
«ببخشید، نمیخواستم بیدارت کنم! لعنتی، النگوم به این پارچه گیر کرد…».
گوهر حرفش را نصفه گذاشت و بلافاصله کاغذها را در صندوقچه ریخت و باعجله سعی کرد صندوقچه را بالای طاقچه بگذارد. میرزا خودش را به گوهر رساند و صندوقچه را از دستش گرفت. گوهر با بغض بهسمت در رفت. از اینکه خاطرات دورِ برادرش را دوباره برایش زنده کرده بود، ناراحت بود.
میرزا متوجه انتهای تکهپارچهٔ قرمزی شد که از در صندوقچه بیرون زده بود.
بدون اینکه گوهر متوجه شود، تکهپارچه را در مشتش جمع کرد و در جیب شلوارش گذاشت و با احتیاط درِ صندوقچه را بست و صندوقچه را بالای طاقچه گذاشت. گوهر که خودش را با کلون و زنجیر درِ پستو مشغول کرده بود، بدون اینکه به چشمان برادرش نگاه کند، با شرم و حیا گفت:
«کاش یهکمی به فکر خودت بودی خان داداش!».
حجم
۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۵۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
نظرات کاربران
از بغل جیب، جعبه سیگار نقره اش را در می آورد و همینطور که با طمانینه مشغول پیچاندن سیگارش می شود، خودش را معرفی می کند: میرزا مقنی گورکن! آونگ وار است میان کندن زمین برای آب حیات یا خانه
کتاب را نخوانده ام ولی با توجه به آمار نامتعارف نظرها و امتیاز خوانندگان در مورد کتاب، احتمالا اشکالی وجود داره. بیشتر نظر ها در فاصله ۲۷ فروردین تا دوم اردیبهشت ثبت شده و تقریبا تمام نظر دهندگان در این
داستان رو خوندم واقعا چیزی که خیلی برام لذت بخش توصیف فضای داستان بود برای لحظاتی خودم رو در محیط روستای جیران و سر کله زدن با مشت قربان و کدخدا حس کردم از این تخیل قوی و طرز بیانش
داستانتون رو مطالعه کردم قلمی زیبا داشتید ولی متاسفانه نتوانستم با ان ارتباط مستقیمی پیدا کنم امیدوارم موفق باشید
به به آقای یونس اشکانی باور کنین این ۵ ستاره روفقط به خاطر تقلای شما و اینکه از این به بعد دیگه نرین تا کتاب های بقیه رو خراب کنین دادم درضمن کتاب فامیلتون رای ش از هزار گذشت ولی دریافت اش
همینجوری نشستنده بودندی که ناگهان در فکر عظیمی فرورفتم: توصیه ی این حکیم به این برنامه ی فرهنگ و هنر: ما تو این صفحه یه کتاب داستان ِ رایگان میبینیم و میبینیم چقدر نظرات درموردش زیاده و چقدر طرفدار و منتقد پیدا کرده. خب
سلام ا شیوه نگارش و موضوع خیلی. برایم گیرا وجذاب نبود با این حال تا آخر خواندم تا رای عادلانه دهدم. موفق باشید
بسمالله الرحمن الرحیم هنوز هدف نوشتهشدن داستان بما هو داستان که هیچ نتیجه اخلاقی، اجتماعی و... ندارد را نفهمیدم. حتی اگر رتبه اول یک مسابقه داستاننویسی باشد.
نویسنده جوان از نسل دهه ۶۰
فضاسازی نگارش جذاب سوژه های غریب نماد سازی های رازآلود اینها چیزهایی که نویسنده برای نوشتن نیازشون داره اما کافی نیست هنر نویسنده اینه که با بهترین مصالح بهترین بنا رو بسازه مصالح خوبی داشت ولی ترکیب جالبی نشده بود روحی که تمام داستان را در بر