کتاب نادر پسر شمشیر
معرفی کتاب نادر پسر شمشیر
کتاب زندگانی نادر شاه پسر شمشیر نوشتهٔ نورالله لارودی و دارای مقدمهای به قلم سعید نفیسی و... است. انتشارات پر این کتاب تاریخ را منتشر کرده است.
درباره کتاب زندگانی نادر شاه پسر شمشیر
کتاب زندگانی نادر شاه پسر شمشیر که با مقدمههایی به قلم «رشید یاسمی» (استاد دانشگاه تهران) و سعید نفیسی و «رضازاده شفق» آغاز شده، ده فصل دارد. این مقدمهها در سال ۱۳۱۹ نوشته شده است. کتاب حاضر به نادرشاه، یکی از پهلوانان بزرگ تاریخ ایران پرداخته است؛ فردی که گفته شده یکی از شگفتترین کارهای تاریخ را کرده و ملتی را که از هر راه زبون و دستپروردهٔ بدبختی و سرشکستگی بود، به سرعتی شگفت و معجزهآسا به منتهی درجهٔ بزرگی برد و رخنه در ارکان جهان آن روز افکند. شرح زندگی نادرشاه افشار را یکی از بهترین سرمشقهای دلاوری و پایداری و همت و پشتکار و مردانگی دانستهاند. نورالله لارودی نویسندهٔ کتاب حاضر است.
خواندن کتاب زندگانی نادر شاه پسر شمشیر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ تاریخ ایران در دورهٔ افشاریه پیشنهاد میکنیم.
درباره سعید نفیسی
سعید نفیسی در ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ شمسی در تهران متولد شد. او فرزند «میرزا علیاکبر ناظمالاطبا» (معروف به «ناظمالاطبا کرمانی») و از نوادگان «حکیم نفیس بن عوض کرمانی» (طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری) و برادر «علیاصغر نفیسی» ملقب به «مؤدبالدوله» بود؛ «حبیب نفیسی» نیز برادرزادهٔ او است. سعید نفیسی تحصیلات ابتدایی را در مدرسهٔ «شرف»، یکی از نخستین مدارس جدید که پدرش تأسیس کرده بود، گذراند و تحصیلات متوسطه را در مدرسهٔ «علمیه»، تنها مدرسهای که دورهٔ متوسطه داشت گذراند. ۱۵ساله بود که برادر بزرگترش، او را برای ادامهٔ تحصیل به اروپا برد. سعید نفیسی تحصیلات خود را در شهر نوشاتل در سوئیس و در دانشگاه پاریس به پایان رساند و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستانهای تهران به تدریس زبان فرانسه پرداخت. در سال ۱۲۹۷ به گروه نویسندگان مجلهٔ دانشکده پیوست و در یک سال فعالیت این مجله با ملکالشعرا بهار همکاری کرد. در سال ۱۳۰۸ خورشیدی به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و علاوهبر تدریس زبان فرانسه در دبیرستانها، به کار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسهٔ عالی تجارت و مدرسهٔ صنعتی پرداخت. در سالهای بعد به تدریس در دانشکدههای حقوق و ادبیات پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران در آمد. او از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است. از جمله ویژگیهای این نثر، پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده است؛ بهطوریکه نویسنده باید بکوشد اندیشهٔ خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و بهجای زیورهای بیهودهٔ لفظی، از استحکام دستوری بهره گیرد. سعید نفیسی در ۲۳ آبان ۱۳۴۵ و در تهران درگذشت.
بخشی از کتاب زندگانی نادر شاه پسر شمشیر
«روز هشتم ماه رمضان سال ۱۱۴۸ ﻫ.ق چون ارتش ایران به دشت مغان رسید نادر فرمانی به نام همه سران و بزرگان لشگری و کشوری و روحانیون ایران فرستاد و آنها را از همه استانهای کشور و شهرهای دور و نزدیک به دشت مغان خواست. اردوی بزرگ ایران در نزدیکی پل جواد چادر زد و برای مهمانانی که در راه بودند هزار چادر و خانههای چوبی ساخته و آماده نمودند.
به زودی دشت پهناور مغان را صد هزار تن از سربازان، افسران، روحانیون، فرمانداران، استانداران و کارکنان کشوری فراگرفتند.
هریک از مهمانان را در آسایشگاههای خود جای دادند و از همه پذیرایی شایسته نمودند.
هنگامی که بزرگان کشوری و لشکری برای شادباش نزد سپهسالار خود آمدند نادر آنها را با خوشرویی پذیرفته سپس رو به همه نمود و چنین گفت:
«تاکنون من آنچه لازمه کوشش و جانفشانی بود به جای آوردم. دشمنان ایران مانند افغان، روس و عثمانی را از میهن بیرون کردم. اکنون میخواهم به خراسان بازگشته آسایش نمایم. تهماسب میرزا و پسرش عباس میرزا هر دو زنده هستند. شما هر یک از آن دو یا هر کسی را که میخواهید به پادشاهی بردارید.»
بزرگان ایران به پاس رنجهایی که سردارشان در این هشت سال کشیده بود خود او را به پادشاهی برگزیده و در پاسخ او گفتند:
«هیچکس برازندهتر از تو برای تاج و تخت ایران نیست.»
نادر تا یک ماه از پذیرفتن تاج و تخت خودداری نمود و اجازه داد تا مردم به دلخواه خود هر که را میخواهند به پادشاهی بردارند. سرانجام چون مردم را پابرجا دید به چند شرط تاج و تخت را پذیرفت و به بزرگان کشور گفت که چون مذهب شیعه اختلافات بزرگی میان دو کشور اسلامی ایران و عثمانی افکنده از این رو ایرانیان باید دست از آن بردارند و نیز گوشزد نمود که دربار عثمانی را وادار خواهد نمود مذهب جعفری را به نام رکن پنجم اسلام بپذیرد و رکنی برای پیروان این مذهب در مکه تعیین نماید.
سپس درباره اوقاف از روحانیون پرسشهایی نمود و چون دانست که مبلغ هنگفتی از درآمد اوقاف به هدر میرود، فرمان داد تا همه اوقاف را از روحانیون گرفته برای هزینه ارتش به وزارت جنگ کشور تسلیم نمایند.
نمایندگان کشور نیز همه پیشنهادهای نادر را پذیرفته و صورت مجلسی نوشته همگی مهر و امضا نمودند. سپس نادر پیشنهادهای زیرین را به دربار عثمانی فرستاد:
۱ـ ایرانیان از مذهب تشیع دست برداشته پیرو مذهب جعفری میشوند و دولت عثمانی باید این مذهب را به رسمیت بشناسد.
۲ـ پیروان مذهب جعفری رکنی جداگانه در مکه داشته باشد.
۳ـ همه ساله از جانب کشور شاهنشاهی ایران مانند مصر و شام یک تن امیر حج برای سرپرستی حجاج ایرانی تعیین و به مکه برود.
۴ـ اسیران جنگی هر دو کشور بدون دریافت خونبها آزاد شوند/
۵ـ برای رسیدگی به کارهای اتباع دو کشور نمایندگانی در پایتخت ایران و عثمانی فرستاده شوند.
روز پنجشنبه ۲۴ شوال سال ۱۱۴۸ ﻫ.ق دو ساعت و بیست دقیقه بعدازظهر نادر به نام «نادرشاه افشار» بر تخت مرصعی نشست و سپاهیان ایران با فریادهای شورانگیز همگانی، تاجگذاری پیشوای بزرگ خود را شادباش گفتند.
در این جشن تاریخی علی پاشا سردار عثمانی و آبراهام خلیفه بزرگ ارمنیها نیز شرکت داشتند.
همان روز سکه به نام نادرشاه افشار زدند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۱۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۱۸ صفحه
نظرات کاربران
آیا مردی که بدون کمک ویا نفوذ دیگران خود را از هیچ به مقام شامخ فاتح آسیا رسانید مرد بزرگی نیست؟! البته که هست.(دکتر لاکهارت/شرق شناس فقید)....همه عالم تن است و ایران دل/نیست گوینده زین قیاس خجل/چو ایران دل زمین
وطن پرست ترین پادشاه تاریخ ایران . جایی هم خوندم که نباید نادرشاه رو ناپلئون شرق بنامیم بلکه باید ناپلئون رو نادرشاه غرب بنامیم واقعا حقیقته .
یکی از شیرین ترین و زیباترین کتاب های تاریخی بود که خوندم و با خوندنش به ایرانی بودن خودم افتخار کردم.همون اول کتاب چند بیتی از ادیب فراهانی هستش که میگه: ماییم که از پادشهان باج گرفتیم زان پس از ایشان کمرو
نادر کجایی که ببینی چه به روز کشورت اوردن... الانم دقیقا همون دورانیه که نادر قیام کرد، هرکی از یه ور دست انداخته... ای کاش یه نادرشاه دیگه ظهور کنه
عالی بود خوشحالم از خوندنش و از شناخت بهتر و بیشتر نادر شاه افشار.. 💫
بزرگترین پادشاه بهترین پادشاهی و خادم ترین فرد تاریخ
مورخ باید بی طرفانه وقایع تاریخی رو روایت کنه ولی تو این کتاب نویسنده سبکی حماسی تاریخی داره و نویسنده نمیتونه علاقه ی شدیدش به نادرشاه رو پنهان کنه که میتونه باعث شک و تردید در مستند بودن کتاب بشه
یکی از ریپلای ها میگه به نادرشاه به ایران چه ربطی داره خاندان افشار زند و صفوی کاملا و مطلقا مربوط به ایران میشود نه کشوری که توسط روسیه بعد از چند هزار سال ضبط میشه . ایران هر زمانی
ضمن ادای احترام به سرداران نامدار این سرزمین کهن من از خوندن زندگی نامه سردار و پادشاه بزرگ ایرانی فقط لذت برم
این کتاب واقعا ارزش زمان گذاشتن دارد فقط کم و بیش غلط های املایی مشاهده میشود اما مفهوم کتاب خیلی با ارزش است و داستان زندگی این سردار بزرگ که ناجی ایران در آن برهه سخت تاریخی بود و باید