دانلود و خرید کتاب از مدینه تا مدینه (مقتل عاشورا) محمدمهدی تاج‌لنگرودی
تصویر جلد کتاب از مدینه تا مدینه (مقتل عاشورا)

کتاب از مدینه تا مدینه (مقتل عاشورا)

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۱۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب از مدینه تا مدینه (مقتل عاشورا)

کتاب از مدینه تا مدینه (مقتل عاشورا) نوشتهٔ محمدمهدی تاج لنگرودی (واعظ) است. انتشارات سوره مهر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر وقایع ماه محرم سال ۶۱ هجری را روایت کرده و به مصیبت‌خوانی فاجعه‌ای هولناک توجه داشته است.

درباره کتاب از مدینه تا مدینه (مقتل عاشورا)

محمدمهدی تاج لنگرودی در کتاب از مدینه تا مدینه (مقتل عاشورا) به موضوعاتی مانند ذکر وقایع شب و روز عاشورا و پس از آن (نه به‌شکل صرفاً روایت تاریخی) و ذکر مواردی همچون شهادت «حر بن یزید ریاحی»، شهادت حضرت قاسم بن حسین (ع)، شهادت حضرت علی اکبر (ع)، شهادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)، وداع امام حسین (ع) با امام سجاد، شهادت امام حسین (ع)، صحنهٔ سوزناک عصر دهم و شب یازدهم محرم و... پرداخته است.

واقعهٔ کربلا جنگی بود که در تاریخ ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری (برابر با ۱۳ اکتبر ۶۸۰ میلادی) اتفاق افتاد. روز نبرد به روز عاشورا معروف شده است. این جنگ میان سپاه کم‌تعداد «حسین بن علی»، نوهٔ پیامبر اسلام و سپاه اعزامی از سوی «یزید»، خلیفهٔ اموی و در نزدیکی محلی به نام «کربلا» رخ داد. دلیل «یزید بن معاویه» برای جنگ، بیعت‌نکردن حسین بن علی با او بود. در مقابل حسین بن علی حکومت و زمام‌داری یزید بن معاویه را غیرشرعی و غیرقانونی می‌دانست؛ حکومتی که برخلاف پیمان صلح «امام حسن مجتبی» و «معاویه بن ابی‌سفیان» بود و به‌شکلی مورثی به یزید رسیده بود. امام حسین (ع) حکومت اموی را ظالم و گمراه می‌دانست و برای تغییر جهت جامعهٔ اسلامی به‌سوی مسیری دیگر قیام کرد.

این واقعه سرشار از حاشیه‌ها و خرده‌روایت‌هایی دردناک است که طی قرن‌ها به شیوه‌های گوناگون روایت و بازتعریف شده است. از این واقعه بارها و بارها برای تولید آثار ادبی (داستان، رمان و شعر)، نمایشی (فیلم سینمایی، سریال‌های تلویزیونی، نمایش و تئاتر)، موسیقی و و هنرهای تجسمی در ایران و کشورهای دیگر برداشت و اقتباس شده است.

خواندن کتاب از مدینه تا مدینه (مقتل عاشورا) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران مطالعه پیرامون وقایع روز عاشورا در کربلا پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب از مدینه تا مدینه (مقتل عاشورا)

«وقتی كه خیمه‌های اهل بیت(ع) را آتش زدند،

اِنَّ زَیْنَبَ الكُبْری اَقْبَلَتْ عَلی زَیْنِ العابِدین(ع) وَ قالَتْ: «یا بَقِیَّهَ الْماضین قَدْ اَضْرَمُوا النّارَ فی مَضارِ بِنا فَما رَأیكَ فینا.»

فَقالَ عَلَیهِ السَّلامُ: «عَلَیْكُنَّ بِالْفِرارِ.»

حضرت زینب كبری(س)، نزد امام زین‌العابدین(ع) رفت و گفت: «ای یادگار گذشتگان، خیمه‌های ما را آتش زدند چه كار كنیم؟» حضرت فرمود: «خیمه‌ها را ترك كنید.»

فَفَرَرْنَ بَناتُ الرَّسُولِ صائِحاتٌ باكِیاتٌ نادِیاتٌ اِلاّ زَیْنَب الكُبْری، فَأِنّها كانَتْ واقِفَهً تَنْظُرُ اِلی زَیْنِ العابِدین لِاَنّهُ لایَتَمَكَّنُ مِنَ النُّهُوضِ وَالقِیامِ.

پس همه دختران رسول خدا(ص) شیون‌كنان، گریان و نالان فرار كردند، مگر حضرت زینب كبری(س)، كه ایستاده بود و مراقب امام زین‌العابدین(ع) بود؛ زیرا آن حضرت توان حركت و برخاستن را نداشت.

شخصی این صحنه را می‌دید و از علت آن بی‌خبر بود. به همین دلیل رو به حضرت زینب(س)، كرده و گفت: «مگر نمی‌بینی آتش اطراف تو را فرا گرفته، این زن‌ها همه متفرق شدند، چرا شما ایستاده‌ای و از آتش دور نمی‌شوی؟»

زینب‌‌(س) با دیدگانی گریان فرمود: «بیماری در خیمه داریم، كه هیچ توان برخاستن و نشستن ندارد، چگونه می‌توانم از او جدا شوم و حال آنكه می‌بینی آتش او را احاطه كرده است.»

وَ صیحَ فی رَحْلِه نَهْباً وَ ما تَرَكُوا عَلی عَقایِلِ بَیْتِ الوَحیِ مِنْ حُجٌبِ.»

سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۸/۰۵

این کتاب یک تاریخ جامع است از زمان حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه النبی تا بازگشت کاروان اهل بیت بعد از شهادت سیدالشهدا به مدینه ، کتاب ساده و روان نوشته شده و البته خیلی به صورت تحقیقی و

- بیشتر
alireza
۱۳۹۹/۰۸/۰۴

من این کتاب رو دارم و چند بار هم خوندمش عالیه واقعا اگه این کتاب رو با صوت گوش بدی و چشمات رو هم ببندی انگار وسط کربلایی !

کتابخون
۱۴۰۰/۰۵/۲۴

این کتاب را سید حسن نصرالله در سخنرانی شب سوم محرم معرفی کرد و توصیه کرد که مطالعه کنیم

saeed
۱۳۹۹/۰۷/۱۳

در دوران تاریک کرونا این کتابو خوندم. خدا به دست اندر کاران این کتاب خیر بده ان شاء الله.

یوسف
۱۳۹۵/۰۷/۱۶

اجرکم عندالله

Hosein_m_k
۱۳۹۵/۰۹/۲۰

از نظر نوشتاری و نگارش خوب نبود...ولی از نظر محتوا خیلی خوب بود..سپاس

یا محمد مصطفی
۱۳۹۹/۰۶/۰۸

جالب بود و قابل خواندن در این ماه محرم

فَلَمّا اَرادَ اَنْ یَشْرِبَ غُرْفَهً مِنَ الْماءِ ذَكَرَ عَطَشَ الْحُسَیْن‌(ع) وَ اَهْلَ بَیْتِه فَرَمَی الماءَ
Nerd
در حدیثی از حضرت امام صادق(ع) آمده كه زنان هاشمیّه مدّت پنج سال خضاب نكردند تا زمانی كه مختار سر بریده عبیدالله بن زیاد را برای امام سجّاد(ع) فرستاد.
سیّد جواد
گرچه گریستن بر حضرت سیّدالشهداء امام حسین‌(ع) از زمان حضرت آدم، ابوالبشر سابقه دارد و جبرئیل امین از جریان كربلا و مصائب اهل بیت(ع)، برای جناب آدم شرح داد و او هم گریه كرد. اما اول كسی، كه مجلس سوگواریِ حضرت سیّدالشهداء(ع) را برپا كرد خواهرش جناب عُلیا مُكرّمه زینب(س) بود.
سیّد جواد
به خدا سوگند، اگر پیامبر(ص) این مردم را به كشتن ما ترغیب كرده بود و همان‌گونه، كه به وصایت و جانشینی ما ترغیب كرد چیزی بر آنچه كه، بر ما روا دانستند، نمی‌توانستند، اضافه كنند.
سیّد جواد
اگر كسی خود را وابسته به امام حسین(ع) بداند و منبر برود و روضه بخواند؛ ولی فقط به شنیده‌ها اكتفا نماید این چنین فردی به‌ خودش ظلم كرده است، زیرا مقتل ندیدن باعث می‌‌شود كه مداح و یا روضه‌خوان از فیض خواندن مطالب صحیح محروم باشد.
سیّد جواد
یا اَهْلَ یَثْرِبَ لامُقامَ لَكُمْ بِها قُتِلَ الْحُسَیْن فَادْمُعی مِدْرارُ اَلْجِسْمُ مِنهُ بِكَرْبَلا، مُضَرَّجُ وَالرَّأسُ مِنهُ عَلیَ الْقَناهِ یُدارُ ای ساكنان مدینه، دیگر اینجا جای ماندن نیست. حسین كشته شده است پس پیوسته بگریید. پیكر آغشته به خون او در كربلا است. و سر مباركش بر روی نیزه گردانده می‌شود.
سیّد جواد
گفتار مورّخان فریقین درباره سر مقدس حضرت سیّدالشهداء(ع)
سیّد جواد
بشیر می‌گوید: «زنان مدینه همگی از پشت پرده‌ها و خانه‌های خود بیرون آمدند، در حالی كه فریاد می‌زدند و می‌نالیدند. من مرد و زن گریه‌كننده‌ای را مثل آن روز و هیچ روزی را تلخ‌تر از آن روز ندیدم، كه بر مسلمین وارد آمده باشد. با شنیدن پیام من همه مردم به سوی نقطه‌ای، كه امام و اهل بیت در آن فرود آمده بودند، می‌شتافتند. من هم اسب خودم را راندم و به آن‌ها رسیدم، راه‌های منتهی به آنجا پُر از مردم بود، پیاده شدم و خودم را نزدیك خیمه رساندم.
سیّد جواد
پیروان من، هرگاه آب گوارا نوشیدید مرا یاد كنید. و یا اگر از غریب و شهید خبری شنیدید برای من عزاداری كنید.
Zeinab
از جمله سخنان امام‌(ع)، در شب عاشورا به یارانش این بود كه بانوانِ همراه خود را به بنی‌اسد بسپارید. علی بن‌ مظاهر علت این امر را جویا شد. امام‌(ع) فرمود: «بر اسیری بانوان شما بعد از شهادتم بیمناكم.» علی بن مظاهر بعد از بازگشت به خیمه‌اش، فرموده امام‌(ع) را به گوش همسرش رساند و از او خواست تا برای پیوستن به بنی‌اسد مهیا شود. همسر علی بن مظاهر گفت: «آیا می‌خواهی دختران رسول خدا(ص) اسیر شوند و من در امان باشم؟ تو می‌خواهی نزد پیامبر(ص) روسفید باشی، اما من نزد فاطمه زهرا(س) روسیاه باشم؟ شما با مردان اهل بیت(ع) همراهی كنید ما هم با زنانشان.» علی بن مظاهر با دیدگانی پر از اشك به حضور حضرت شتافت و امتناع همسرش را از پیوستن به بنی‌اسد و اشتیاق وی را در همراهی با بانوان اهل بیت(ع) به عرض حضرت رساند. امام‌(ع) فرمود: «بهترین پاداش را خداوند به شما دهد.»
Hojjat Kowsarian
آنگاه رو به اصحاب خود كرد و فرمود: «اَلنّاسُ عَبیدُالدّنیا وَالدّینُ لَعُقٌ عَلی اَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مادَرَّتْ مَعایِشُهُمْ، فَاِذا مُحِصُوا لِلبَلاءِ قَلَّ اَلدّیّانُونَ.» «مردم بنده‌های دنیایند و دین گفته‌های (ادعاهایی) است بر زبانِ ایشان، تا زندگی‌شان به این صورت می‌چرخد آن را احاطه می‌كنند پس زمانی كه با گرفتاری و آزمایش روبه‌رو می‌شوند طرفداران دین كم می‌شوند.»
shiravand
ای اهل كوفه و ای مكاران خدعه‌گرِ فریبكار، ما خانواده‌ای هستیم، كه خدا ما را به وسیله شما و شما را به واسطه ما آزمود.
میرزا ابراهیم
امام‌(ع)، حمله می‌كرد و رجز می‌خواند كه: اَلْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُكُوبِ العارِ وَالْعارُ اَوْلی مِنْ دُخُول النّارِ مرگ بهتر از زیر بار ننگ رفتن است، و ننگ برتر از واردشدن در آتش جهنّم است.
کتابخون
پس تأخیر و مهلت، موجبِ خیره‌شدن شما نباشد، كه خداوند متعال از شتاب و عجله منزه است
Zeinab
و از دنیا نمانده مگر، چون جرعه‌ای كه در ته ظرف است. و از زندگانی نیست مگر، چون خار و زمین شوره‌زارِ بی‌آب و گیاه. آیا نمی‌بینید كه حق را كسی عمل نمی‌كند و باطل را احدی از آن نهی نمی‌نماید.
Zeinab
پیروان من، هرگاه آب گوارا نوشیدید مرا یاد كنید. و یا اگر از غریب و شهید خبری شنیدید برای من عزاداری كنید. من فرزند دختر پیغمبرم، كه بی‌هیچ جرمی مرا كشتند. و بعد از كشتن با حركت اسب‌ها بدنم را كوبیدند. ای كاش، همه شما روز عاشورا، بودید و می‌دیدید، كه چگونه برای كودكم آب خواستم اما آن‌ها بی‌رحمانه سر باز زدند.
میرزا ابراهیم
از حضرت زینب(س)، نقل كرده‌اند كه فرمود: «هنگام فرمان غارت از عمر بن سعد،‌ من كنار خیمه ایستاده بودم. مردی كبودچشم آمد و آنچه در خیمه بود، برد. و نگاهی به حضرت زین‌العابدین(ع)، كرد. زیراندازی را، كه حضرت بر آن خوابیده بود كشید و حضرت را روی زمین افكند. سپس نزد من آمد و در حالی كه گوشواره از گوش من می‌كشید، گریه می‌كرد.»
میرزا ابراهیم
امام صادق‌(ع) فرمود: «عموی ما عباس تیزبین بود و ایمان محكمی داشت. او همراه امام حسین‌(ع)، جهاد كرد و نیكو امتحان داد و سرانجام شهید شد.»
میرزا ابراهیم
«از بقراط حكیم پرسیدن در ذائقه انسان چه چیزی از مرگ تلخ‌تر است؟» گفت: «تلخ‌تر از مرگ در ذائقه انسانِ كریم این است، كه از شخص لئیم حاجتی بخواهد.» فَما حالُ الْحُسَیْنِ الكَریمِ بنِ الكَریم حینَ رَفَعَ رَضیعَهُ عَلی یَدَیْهِ وَ طَلَبَ لَهُ جُرعَهً مِنَ الماءِ مِنَ اللُّؤماءِ اللُّعَناء اَهْل الكُوفَهِ. پس، چگونه بود حال حضرت حسین(ع)، این كریمِ فرزند كریم. آن زمانی كه كودك شیرخوار خود را روی دو دست بلند كرد و برایش جرعه‌ای آب، از كوفیان پست و لعنت‌شده خواست.
کتابخون
«این آب فرات كه سگان و خوكان از آن می‌نوشند تو میان آن و حسین ‌بن علی‌(ع) و برادران و زنان و خاندان حضرتش حایل شدی و نمی‌گذاری از آن بنوشند، در عین حال می‌پنداری كه خدا و رسول او را می‌شناسی؟» عمر بن سعد سر به‌ زیر انداخت. بعد از كمی تأمّل گفت: «به خدا سوگند، ای همدانی، من می‌دانم آزار او حرام است، اما چه‌ كنم كه در خود نمی‌بینم مُلك ری را به دیگری واگذارم.»
کتابخون

حجم

۳۱۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

حجم

۳۱۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۸۰ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
۴۲,۰۰۰
۵۰%
تومان