دانلود و خرید کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق (مجموعه‌ی آنچه گذشت جلد اول) وحید خضاب
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق (مجموعه‌ی آنچه گذشت جلد اول) اثر وحید خضاب

کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق (مجموعه‌ی آنچه گذشت جلد اول)

معرفی کتاب مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق (مجموعه‌ی آنچه گذشت جلد اول)

«اگر سازمان مجاهدین خلق ایران را مهم‌ترین سازمان سیاسی در سال‌های دههٔ پنجاه و شصت ایران بدانیم، سخن به گزافه نگفته‌ایم. از قضای روزگار، برای مهم‌ترین بودن، همیشه لازم نیست سنگی از پیش پای ملت برداری یا گره‌ای از کار فروبستهٔ مبارزات و پیشرفت‌های آنان بگشایی، از طنز تاریخ، گاه می‌توان برای مهم‌ترین بودن، سنگی بزرگ بود پیش پای مردم و گره‌ای کور بود بر سلسلهٔ آرزوهای آنان و در این بین، چه حجتی بالاتر از تاریخ و عملکرد مجاهدین خلق؟» متنی که خواندید چند خط اول مقدمه کتاب «مروری بر تاریخچه و تفکران سازمان مجاهدین خلق» بود که جلد اول مجموعه هشت جلدی «آنچه گذشت» سوره مهر است. وحید خضاب در کتابش، تاریخچه و اصول نظری این سازمان را از زمینه‌های تاسیس آن تا عملیات فروغ جاویدان، یعنی از سال ۱۳۴۴ تا سال ۱۳۶۷ روایت و بررسی کرده است. بخش عمده اثر مربوط به زمینه‌های تاسیس سازمان، بنیان فکری آن و تحولاتش تا سال ۱۳۶۳ را دربر می‌گیرد و بعد از آن از زمانی می‌گوید که سازمان وارد جنگ کلاسیک نظامی شد که اوج آن را در عملیات «فروغ جاویدان» به نمایش گذاشت. تمرکز نویسنده بر مسایل نظری سازمان بدان جهت است که در کتب فراوانی که دربارهٔ مجاهدین خلق به نگارش درآمده، این بخش عمدتا مغفول مانده یا در بحث از آن به کلیات اکتفا شده است، کلیاتی که به قول خضابی در برخی موارد بیشتر رنگ فحش و ناسزا داشته تا نگاه علمی. این اثر منبع خوب و کاملی برای سیر در سرشت سازمان مجاهدین خلق است که کاملا علمی و به دور از سطحی‌نگری و تنبلی علمی نوشته شده است.

نظرات کاربران

سیّد جواد
۱۳۹۹/۰۱/۲۵

***مطالعه نسخه چاپی*** کتاب خوبی است و برای دوستانی که علاقه به تاریخ معاصر دارند می تواند جذاب باشد.

ehsan fatahi
۱۴۰۱/۱۰/۱۰

کتاب عالی بود. 5 ستاره متن روان ساده تحلیلی و خودمانی نوشته شده. وقتی میگه تفکر غالب سازمان مارکسیسم بود خود مارکسیسم را هم بسیار ساده‌و روان معنی میکنه و از کنارش نمیگذره به بهانه اینکه حتما خواننده معنی مارکسیسم لننیسم

- بیشتر
saead7278.parvaz.arman
۱۳۹۹/۱۰/۱۹

خوب است ولی ب گرد پای کتاب تبار ترور آقای کوشکی نمی رسد ، هر چند بدیهی است ک تجربه ی آقای کوشکی ب مراتب بیشتر از آقای خضاب است.

S.Abolqasem
۱۳۹۹/۰۴/۳۰

برای آشنایی کلی و اجمالی با سازمان مجاهدین خلق، کتاب خوبیه. اما اگر در پی اطلاعات بیشتر و جزئی تری از سازمان هستید، این کتاب نمی‌تونه زیاد بهتون کمک کند.

معصومه
۱۳۹۹/۰۳/۲۲

خوب و روان و دقیق و البته پر از اتفاقات جذاب و مهم ... نکته جالب برای خودم اینکه بالاخره فهمیدم یه سریا واژه "انحصارطلب ها" رو از کجا وام گرفتن اگه مرامتون هم مثل ادبیاتتون قرضیه که دست مریزاد

- بیشتر
jalal.1981
۱۳۹۹/۰۳/۲۷

اطلاعات با ارزشی در اختیارما می گذارد.

مسعود مشیری
۱۴۰۱/۰۶/۰۲

کتاب خوبی بود.

مجید
۱۴۰۰/۰۳/۰۷

درسته که کتاب خیلی به جزئیات اشاره نداشته و نمیتوان به عنوان یک منبع کامل در مورد سازمان مجاهدین خلق از آن نام برد ولی به نظر من کتاب با تحلیل و بررسی دیدگاه های سازمان و روانشناسی ان توانسته

- بیشتر
Márma
۱۳۹۹/۰۹/۱۹

بسیار عالی بود.من برای یک ارائه استفاده کردم که برام بسیاار کاربردی بود

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۵)
توجه داشته باشید کی دارد خلاف می‌کند به اسم اسلام، کی دارد خرابکاری می‌کند به اسم اسلام؛ اگر عمامه سرش است بزنیدش کنار، خود معمّمین بزنندشان کنار؛ اگر توی پاسدارهاست، پاسدارهای مسلّح مسلِم ـ اسلامی ـ که همه زحمت را به عهده دارند بزنندشان کنار؛ اگر در ارتش است، ارتشی‌ها بزنندشان کنار؛ ژاندارمری است، آن‌ها بزنند؛ توی بازار است، بازاری‌ها بزنندشان کنار؛ توی کارخانه‌هاست، آن‌ها بزنندشان کنار. این‌ها در هر جایی می‌خواهند یک نفوذی بکنند و یک افسادی بکنند به اسم اسلام و این خطر است برای نهضت شما. با اسم «اسلام» می‌خواهند این اسلام را در بین مردم خود مملکت، مشوّه نمایش بدهند، بد صورتش نمایش بدهند.... کسانی که با اسم اسلام می‌آیند و می‌خواهند خرابکاری بکنند و مثلًا، یک کارهای زشتی بکنند و خلاف اسلام بکنند، بدانید این‌ها اسلامی نیستند، این‌ها ضد اسلام هستند، ضد انقلاب هستند، نفوذ کرده‌اند در بین جمعیت‌ها...
نون صات
از نظر اعضای سازمان، مارکسیسم ـ لنینیسم هم «علم» بود، درست مانند شیمی یا فیزیک یا هر علم دیگر و لذا پذیرفتن مارکسیسم ـ لنینیسم از دید آن‌ها نه تنها منافاتی با اسلام نداشت بلکه عین آن و در مسیر تحقق اهداف اسلام بود. خصوصاً که این علم، علم مبارزه هم محسوب می‌شد و نشان می‌داد چگونه می‌توان انقلاب را ایجاد کرد و در آن پیروز شد.
احسان رضاپور
انقلاب اسلامی حماسه‌ای است ولایی، که به‌هیچ‌وجه با تفکرات شرقی و غربی یا اندیشه‌های مادی قابل قیاس نیست، خروش فطرت است، که فقط تبیین آن هر انسان بیداردلی را مکلّف می‌سازد به تحول و حماسه‌ساز بودن.
narges
ذهنیت‌ها در مورد خود سازمان هم فضایی خیالی ایجاد کرده بود. قبل از دستگیری، یک سری نظرخواهی از بچه‌ها شد که آقا تو فکر می‌کنی سازمان چند عضو دارد؟ یک نفر گفته بود: “۵ میلیون نفر!” در این نظرخواهی کمترین میزانی که گفته بودند پنجاه هزار نفر بود؛ درحالی‌که در آن زمان سازمان ۱۵۰ نفر عضو داشت!»
مامانِ لیلی و مهتاب
وقتی مجاهدین خلق در خرداد ۶۰ بر روی نظام و مردم طرفدار آن اسلحه کشیدند، گمان داشتند که می‌توانند به سرعت نظام را طی یک «ضربه» منهدم و ساقط کنند. وقتی این مسئله جواب نداد، به کشتن سران نظام روی آوردند و پس از آن با توجیه «نابود کردن بدنه سرکوبگر» و «قطع سرانگشتان اختناق و ارتجاع» شروع به کشتن افراد «حزب‌اللهی» و طرفدار نظام نمودند. به این ترتیب بود که آمار وحشتناک ولی واقعی ۱۶۰۰۰ شهید ترور رقم خورد.
narges
حسین شیخ الحکما در همین باره گفته است: «اولین خط تروریستی که اوج درماندگی منافقین نشانمی‌دهد این است که: «تمامی مکان‌ها و مغازه‌ها، دست فروشی‌ها و ماشین‌هایی که عکس‌های امام، شهید بهشتی، شهید آیت و کلاَ مقامات جمهوری اسلامی را داشته باشند می‌بایست ترور و منهدم بشوند.»»
narges
همواره علیه هر حقّی که برپا گشته دشمنانی صف‌آرایی نموده و هرگاه ندای حاکمیت توحید سربرآورده؛ عده‌ای عنودِ آن حاکمیت گشته و به طُرق مختلف مانع رشد و ترویج توحید در عالم شده‌اند. اساس، مسئله توحید است و تکلیفی که انسان را از بارگاه فطری خود بر آن می‌دارد تا در توصیف و ترویجش بکوشد، لاکن دشمنان توحید همواره بوده و هستند تا این رویه مخدوش و ممنوع گردد.
narges
بنیانگذاران سازمان، با توجه به موارد پیش گفته و با توجه به تحلیلی که از تاریخ ایران و سیر مبارزات داشتند و با توجه به نگاه روشنفکرانه‌شان به دین، اسلام عرضه شده تا آن روز توسط روحانیت را اسلام اصیل نمی‌شمردند
احسان رضاپور
بود که علاوه بر ایجاد شکاف در مسئولین نظام و تضعیف آن در راستای تسهیل براندازی، می‌توانستند با پوشش بنی‌صدر، نوعی حمایت رسمی در پس خود داشته باشند تا اهداف نهایی‌شان (زمینه‌سازی براندازی) را به صورت کم‌دردسرتری پیش ببرند. ضمناً مجاهین خلق با این روش می‌توانستند سخنان خود را از دهان مسئولان نظام (آن هم کسی در حد رئیس‌جمهور) پخش کنند و بدین ترتیب زمینه کسب حقانیت و جذب نیروی بیشتر برای آنان فراهم می‌آمد.
narges
سازمان در این دوره درحالی‌که بخش‌های زیادی از خاک میهن عزیز در چنگ اشغالگران بود مدام اعلام می‌کرد حاضر است برای انجام وظیفهٔ ملی و اسلامی به جبهه برود منت‌ها به این شرط که فعالیتش تحت پرچم سازمان مجاهدین خلق باشد! در عمل هم وقتی برخی نیروهای سازمان به جبهه رفتند، پس از مدتی مشخص شد فعالیتشان بیشتر تبلیغاتی است و منجر به ضربه خوردن عملیات‌های نظامی (که یکدستی در آن ضرورت دارد) می‌شود. چندی بعد هم مشخص شد یکی از فعالیت‌های سازمان در جبهه، سرقت سلاح و وسایل نظامی و انتقال آن به مراکز مخفی خود بوده است.
narges
حرکتی در حد تسخیر لانهٔ جاسوسی هم باعث نشد سازمان دست از تحلیل‌های سابق خود بردارد و مدعی بود «ارتجاع، درحال ‘ضد امپریالیست نمایی’ است»! سازمان بدون تغییر دادن تحلیل‌های درون گروهی، کماکان نظام را وابسته به امپریالیسم قلمداد می‌کرد ولی در ظاهر امر، در صف حامیان تسخیر لانهٔ جاسوسی ایستاده بود.
narges
امام در شرطی جالب برای پذیرش این دیدار اعلام کرد اعضای سازمان را به شرطی به حضور می‌پذیرد که آن‌ها رسماً در رسانه‌ها ایمان خود به اسلام را اعلام کنند. بدین ترتیب هم به خود سازمان و هم به مردم متذکر شد که اسلام سازمان با توجه ایدئولوژی‌شان زیر سؤال است تا چه رسد مجاهد بودنشان
narges
سازمان، علاوه بر جمع‌آوری حجم معتنابهی سلاح و مخفی‌سازی آن‌ها ر اوان پیروزی انقلاب، دست به ۲ کار دیگر هم زد: اول آنکه با ادعای انقلابی و صاحب حق بودن، تعداد زیادی از ساختمان‌ها و منازل را تحت تصرف خود درآورده و با سکنی گزیدن در آن اماکن رسماً دفتر و تشکیلات راه انداخته بود. مطلب دوم آن بود که در جریان تصرف مراکز و منازل مربوط به رژیم، میزان قابل توجهی پول نقد و اشیای قیمتی در این اماکن نگهداری می‌شد و سازمان در اینجا هم با محق دانستن خود به عنوان سازمان پیشتاز انقلابی اقدام به غصب این اموال و اشیا کرد که درآن شرایط، از نظر مالی، میزان بسیار زیادی پول در اختیارسازمان قرار داد.
narges
با رجوع به منابع اصلی سازمان و کلام نیروهای آن درمی‌یابیم که آن‌ها در مسیر مبارزه، اگرچه «مسلمان» بودند و خود را مسلمان انقلابی می‌دانستند، ولی «انقلابی بودن» برای آن‌ها اصل بود، نه مسلمان بودن؛ و با توجه به آنکه مارکسیسم ـ لنینیسم را «علم مبارزه» تلقی می‌کردند، طبیعی بود که وقتی تضاد این دو آشکار شود، با توجه به اصل بودن مبارزه، آن‌ها «علم مبارزه» را مرجح بدارند. این یعنی آنکه ایدئولوژی سازمان، حتی در یک روند کاملاً طبیعی هم، لاجرم به مارکسیسم خالص منتهی می‌شد.
narges
بدان جهت که مارکسیسم ـ لنینیسم در نظرگاه سازمان صریحاً «علم مبارزه» شمرده می‌شد و کلید شناخت جهان هم در ماتریالیسم ـ دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی جست‌وجو می‌گردید، طبیعی بود که هرچه بیشتر در این مسیر حرکت و بر کمیت و کیفیت مبارزه و مسائل تئوریک افزوده شود، میزان توجه به مارکسیسم بیشتر و بیشتر گردد و سعی بیشتری روا داشته شود تا اسلام هم با این علم مبارزه منطبق از آب درآید. اما از آنجا که اسلام ذات توحیدی دارد و مارکسیسم ـ لنینیسم ذات ملحدانه، روشن است که این همراهی و این منطبق‌سازی فقط تا مدتی کوتاه میسر است و بالاخره، حتی در یک روند کاملاً طبیعی، این دو در جایی تضاد غیر قابل حل خود را آشکار خواهند کرد.
narges
با غور در ایدئولوژی سازمان و محتویات فکری و تئوریک آن، روشن می‌شود که اعضا (حتی اعضای اولیه) اگر چه در بخشی از نظر و عمل خود، مسلمان بودند و کاملاً هم به آن معتقد می‌نمودند ولیکن در بخشی دیگر از ذهن و عمل خود کاملاً از مارکسیسم پیروی داشتند، اگرچه این بخش از ذهن و عملشان جامه‌ای اسلامی به تن داشت و آن بخش نظری و عملی اسلامی‌شان آمیخته بود با تحلیل‌های مارکسیستی. از همین رو، آنان با این التقاط قوی و درهم تنیده، اگر چه مسلمان بودند و خالص، ولی خلوصشان نسبت به اسلامی بود که با اسلام اصیل فاصله داشت.
narges
اندیشهٔ مارکسیسم ـ لنینیسم با تلفیق با اسلام یا حتی در بعضی موارد (ولو به صورت ناآگاهانه) در لباس مطالب اسلامی، در اندیشهٔ سازمان رسوخ شدیدی داشت و همین بستر، موجب می‌شد که اعضا نه تنها نسبت به مارکسیسم بدبین نباشند، بلکه با آن با نهایت احترام برخورد کرده و بسیاری از مسائل آن را عین اسلام یا حتی کلید فهم اسلام بشمارند.
narges
«(رجوی) شروع کرد به بحث و پس از فصل مشبعی که درباره علم صحبت کرد گفت: “از نظر ما مارکسیسم لنینیسم علم است، علم اجتماع و علم مبارزه است، درست مثل قوانین فیزیک، ربطی به دین و اسلام ندارد. ما نمی‌توانیم بگوییم فیزیک اسلامی یا فیزیک سرمایه‌داری، فیزیک فیزیک است و قوانین خودش را دارد. مارکسیسم هم همین طور».»
narges
مصطفی ملایری از دیگر اعضای وقت سازمان هم گفته است: «مهم‌ترین مسئله ـ که در حقیقت نقطه عطف تحولات مجاهدین بود ـ این بود که مارکسیم را «علم مبارزه» می‌دانستند. در حقیقت ما به سراغ مارکسیسم به عنوان یک جهان‌بینی نمی‌رفتیم، فکر می‌کردیم که مارکسیسم مسیر تحول جامعه را به ما نشان می‌دهد.... عیناً این تصور را داشتیم: به همان شکل که برای طراحی یک موتور یا یک ساختمان، قوانین لایتغیّری بر آن ماتریال و موضوع و حرکت و دینامیسم آن حاکم است، در جامعه هم به همین شکل است و «علم تحول جامعه» مارکسیسم است.»
narges
خواندن مارکسیسم که شروع شد، بعضی از بچه‌ها کم‌کم به شک افتادند.... در اثر این شک، محمد (حنیف‌نژاد) حس کرد که می‌باید جلو این شک را بگیرد.... مارکسیسم به عنوان علم مبارزه مطرح شده بود.... در آن زمان می‌گفتند مارکسیست‌ها دو نوع حرف دارند: یک سری حرف‌های ضد دین دارند که مزخرف است و باید کنار گذاشت، و یک سری حرف‌های دیگر هم دارند که علم مبارزه است. اینکه چطور می‌توان قدرت را در چنگ گرفت و چطور یک گروه معلوم و آداب‌دار می‌تواند توده‌ها را بسیج کند و انقلاب راه بیندازد و حاکمیت را سرنگون کند، علم است. باید رفت و یاد گرفت. در این زمینه هم کمونیست‌ها بیشتر از ما کار کرده‌اند.»
narges

حجم

۳۴۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

حجم

۳۴۸٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۴ صفحه

قیمت:
۸۵,۰۰۰
تومان