دانلود و خرید کتاب شب گرفتن ماه؛ داستان زندگی حکیم ابولقاسم فردوسی ساتم الوغ‌زاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب شب گرفتن ماه؛ داستان زندگی حکیم ابولقاسم فردوسی اثر ساتم الوغ‌زاده

کتاب شب گرفتن ماه؛ داستان زندگی حکیم ابولقاسم فردوسی

معرفی کتاب شب گرفتن ماه؛ داستان زندگی حکیم ابولقاسم فردوسی

«شب گرفتن ماه»نوشته ساتم الوغ‌زاده و ترجمه محمدرضا سرشار، داستان زندگی حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ پارسی‌گوی، فخر فارسی‌زبانان جهان و خالق شاهنامه است. محمدرضا سرشار با ترجمه و نثر روان و دلنشین خود این اثر را شیرین و خواندنی کرده است. ساتم الوغ‌زاده یکی از نویسندگان تاجیک است که در دوران تسلط حزب کمونیست بر این کشور در دوران شوروی سابق مطرح شد. او در سال ۱۹۱۹ در سمنگان دیده به جهان گشود ودر سال ۱۹۹۷، درحالی که شاهد فروپاشی شوروی بود، چشم از جهان فروبست. با خواندن این داستان تاریخی شما به ایران قرن چهارم و پنجم و به سرزمین توس سفر می‌کنید تا ببینید که فردوسی در سرودن شاهنامه چه مشکلاتی را از سر گذرانده و با چه ناملایماتی در زندگی خود روبه‌رو بوده است. «داستان اسفندیار رویین‌تن را به قلم گرفته بود. در آغاز، کار به دشواری پیش می‌رفت. فردوسی از واقعه‌های ناخوشی که برایش روی داده بود، تیرگی طبعش هنوز کاملاً رفع نشده بود که بتواند واژه‌ها و تعبیرهای مناسب را، به ‌راحتی بیابد؛ و بیتها، به دلخواه او، سروده نمی‌شد. از دریچه، پرتو زرین ماهِ شب چهارده، به داخل اتاق می‌تافت. به ناگاه، فروغ آن رو به تاریکی گذاشت. بر قرص زرین ماه، آهسته‌آهسته، سایه‌ای سیاه، خزیدن گرفت. تا آنکه سه‌چهارم آن را کاملاً پوشاند. تاریکی حاکم شد. باد سرد شمال وزید. از خانه‌های همسایگان دور و نزدیک، تاق و توق و درنگ‌درنگ‌ِ به هم خوردن‌ِ ظرفهای مسی و نقره‌ای بلند شد. شبِ تار و صفیرِ باد سرد، بر دلتنگی فردوسی می‌افزود. او برخاست و از اندرونی، زنش را صدا کرد: خروشیدم و خواستم زو چراغ درآمد ب‍ُت‌ِ مهربانم به باغ. مرا گفت: شمعت چه باید همی؟ شب تیره خوابت نیاید همی؟ بدو گفتم: ای بت، نی‌ام مردِ خواب بیاور درخشنده شمع و چراغ.
رزین ها و پوشش های پایه آبی
مرتضی ابراهیمی
سنتز مواد آلی
علیرضا پورعلی
اصول آهنگری
دیوید هریس
رویای بیدار
الناز کریمی
مدل ساختاری عوامل تأثیرگذار بر ایجاد و توسعه مزیت رقابتی پایدار در صنعت بیمه
محمد ولی پور
خانه ای با پنجره های روشن
بهزاد صادقیان فرد
سامانه های تقطیر خورشیدی پیشرفته
جی. ان. تایواری
روانشناسی معامله گری
مسعود جزینی
حاج آخوند (عربی)
سیدعطاالله مهاجرانی
رسانگی
کوروش اکبری
جرئت رویاپردازی
رائد برقاوی
واژه نامه تخصصی حقوق
مژگان صداقت کار
اصول جنگ؛ جلد دوم
ذوالفقار صادقی
غلبه بر بی معنایی
فرانک مارتلا
اصول سنجش از دور نوین
سیدکاظم علوی پناه
روان شناسی کودکان با نیازهای ویژه
دیوید ای. سوسا
ریشه، ساقه، برگ و گل؛ بررسی قسمت های مختلف گیاهان
راث آون
سیستم های مدیریت مقابله با رشوه خواری
سازمان بین‌المللی استاندارد
عملکرد دستگاه ایمنی در ورزش
مایکل گلیسون
کتابخانه نیمه شب
مت هیگ
مغازه خودکشی
ژان تولی
شازده کوچولو
آنتوان دوسنت اگزوپری
پسرک، موش کور، روباه و اسب
چارلی مکسی
دختری که رهایش کردی
جوجو مویز
پنج قدم فاصله
ریچل لیپینکات
مغازه خودکشی
ژان تولی
ملت عشق (اجرای جدید)
الیف شافاک
بیمار خاموش
الکس مایکلیدیس
شرط‌بندی
آنتوان چخوف
کیمیاگر
پائولو کوئیلو
مردی به نام اوه
فردریک بکمن
جزء از کل
استیو تولتز
پاستیل‌های بنفش
کاترین اپل‌گیت
بانو
زونا گیل
یک روز انتظار
ارنست همینگوی
هری پاتر و سنگ جادو
جی.کی. رولینگ
سایه باد
کارلوس روئیت ثافون
شرط‌بندی
آنتوان چخوف
وقتی نیچه گریست
اروین د. یالوم

نظرات کاربران

گمنام
۱۳۹۹/۰۳/۰۷

نویسنده غیر ایرانی ظاهرا اطلاع زیادی از حکیم ابوالقاسم فردوسی نداره اول کتاب هم پسر فردوسی را اهل شراب و قمار معرفی کرده درحالی که علم دین هم میخونه زن فردوسی هم که چنگ میزنه و برای شوهرش مطربی میکنه .....!!!!!!

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۸)
استاد رودکی گفته است: برو از تجربهٔ روزگار بهره بگیر که بهر دفع حوادث، تو را به کار آید.
zahra.n
که شاعر چو رنجد، بگوید ه‌ِجا بماند هجا، تا قیامت به جا.
zahra.n
حرص، نیاز، خشم، ننگ، کینه، سخن‌چینی، ناپاک‌دینی، ناسپاسی و بی‌دانشی، ده دیوی بودند که بزرگمهر معتقد بود که آدمی را گمراه می‌کنند و جان و خرد او را تیره می‌سازند؛ و آدمی باید همیشه از آنها گریزان باشد.
zahra.n
«جهان‌آفرین تا جهان آفرید/ چُنو شهریاری نیامد پدید»
zahra.n
فردوسی روایت کرد که ابن عبدالرزاق، دوستدار اخبار و آثار ایران و ایرانیان بود. هنگامی، که در ابتدا، والی هرات و سپس چندگاهی سپهسالار خراسان شد، قسمتهای پراکندهٔ خدای‌نامک (اخبار شاهان و پهلوانان باستانی) را، از گوشه و کنار مملکت جمع‌آوری کرد، و از زبان پهلوی به فارسی‌ِ دَری برگرداند. همچنین، روایتهای قدیمیِ تا به این زمان رسیده را، از زبان راویان و نقالان شنید و نوشت، و همهٔ اینها را، در یک کتاب گرد آورد، و نام آن را شاهنامه گذاشت. این کتاب، که به نثر نوشته شده بود، در سرتاسر مملکت شهرت یافت. به گونه‌ای که، هر جا که در دسترس واقع می‌شد، آن را با شوق و علاقه می‌خواندند. و هر که می‌خواند، به آن دل می‌باخت.
zahra.n
پیش از آن، در مدرسه، بین طلبه‌های ایرانی و عرب، دائم درباره تاریخ و تمدن دو ملت، بحثها درمی‌گرفت. عربها تاریخ و فرهنگ و زبان ایرانی را تمسخر و تحقیر می‌کردند، و بر برتری عربها در این زمینه، اصرار و افتخار می‌کردند. اما از آن پس، شاهنامهٔ ابومنصوری، برای ایرانیان، مایهٔ غرور و افتخار ملی شد؛ و زبان طعنهٔ عربها را بست.
zahra.n
همه تن‌ْ گوش، و همه جان‌ْ هوش شد.
zahra.n
ـ عزیزم! مهربانم! من نمی‌گویم که هیچ غم نخور. زیرا این جهان، غمخانه است؛ و خلاصی از آن هم ممکن نیست. من می‌گویم زیاد غم مخور و زیاد به خودت فشار نیاور. می‌گذرد. هر بارِ آدمی، عاقبت از دوش او می‌افتد.
zahra.n

حجم

۲۳۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۳۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۸۸,۰۰۰
تومان