با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب یک دریا ستاره
۴٫۰
(۱۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب یک دریا ستاره
«یک دریا ستاره» خاطرات زهرا تعجب، همسر شهید مسعود (حبیب) خلعتی با مصاحبه و تدوین سید قاسم یاحسینی است. نویسنده پس از ده جلسه گفتوگو با همسر این شهید کتابی که پیش رو دارید را نوشته است:
تابستان بود که از آبادان با مینی بوس به طرف فراشبند به راه افتادیم. یادم است مسیر راه برایم خیلی طولانی بود. هر اندازه میرفتیم، نمیرسیدیم. وسیله و بار چندانی هم با خودمان نبرده بودیم. یعنی نداشتیم که ببریم. بوی جنگ میآمد و علاوه بر ما، خانواده دیگری نیز از آبادان خارج شده بودند. در آبادان بچهها در کوچههای میگشتند و این شعر را میخواندند:
نون و پنیر و سبزی
عراق چرا میترسی
ایران کارت نداره
سر به سرت میذاره!
روزگاران: کتاب پرستاران
جابر تواضعی
مادران: شهیدان آقاجانلو به روایت مادرزهرا رجبیمتین
ایوب بلندی؛ به روایت شهلا غیاثوند همسر شهید (جلد سوم)زینب عزیزمحمدی
سعید جانبزرگی به روایت زهرا صبوری همسر شهید (جلد پنجم)هاله عابدین
مصطفی طالبی؛ به روایت مژگان کشاورزیان همسر شهید (جلد دوم)مرجان فولادوند
خاطرات فاطمه آباد؛ همسر سردار شهید علی بینامحمدرضا محمدی پاشاک
خانهام همین جاست؛ خاطرات افسانه قاضی زادهگلستان جعفریان
باغ انگور باغ سیب باغ آیینه؛ مجموعهی بانوی ماه ۴مرتضی سرهنگی
من کنیز زینبمگروه نویسندگان
دختری کنار شط؛ زندگی و خاطرات شهید مریم فرهانیانعبدالرضا سالمینژاد
بی تو پریشانمزینب پاشاپور
حلوای عروسیفاطمه دانشور جلیل
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر
سیدقاسم یاحسینی
زیتون سرخسیدقاسم یاحسینی
پنهان زیر باران (خاطرات سردار علی ناصری)سیدقاسم یاحسینی
پرواز روی خاک: خاطرات سرهنگ خلبان منوچهر شیرآقاییسیدقاسم یاحسینی
پنهان زیر باران (خاطرات سردار علی ناصری)سیدقاسم یاحسینی
دریا خانمعاطفه طاهری
تک آور گردان یکماکبر پیرپور
وری وقت جنگه؛ خاطرات شفاهی اکبر کمالیسیدقاسم یاحسینی
ظهور و سقوط خاندان تنگستانیسیدقاسم یاحسینی
بریدههایی از کتاب
مشاهده همه (۱۷)حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۳۸۹٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
قشنگ بود
شروع کتاب با کودکی خانم تعجب واقعا جذاب بود،بدون سانسور... با همهی شیطنتهایی که بچههای اون موقع داشتن... کودکی بدون فیلتر بود😄 البته یه جاها اون اوایل کتاب پیش میاومد که یه خاطره یا اتفاق چند جای دیگه هم مطرح بشه
خیلی کتاب زیبایی بود، خیلی جاها خندیدم و واقعا با قصه ارتباط برقرار کردم از کودکی تا آخرِ کتاب. کتاب متفاوت از کتاب های شبیه خودش بود و بسیار قصه جذاب و خواندنی بود و فقط به روایت داستان اکتفا
روایت های بدون سانسور نویسنده خیلی نکته جالبی بود. نمونه چنین روایت هایی رو در کتابچه “از چیزی نمیترسیدم” هم دیده بودم که باعث شخصیت پردازی یک قهرمان شاید کمی خاکستریتر اما واقعیتر شده. تقریبا پنجاه تا شصت درصد کتاب،
کتاب جذابی بود وقت کردین حتمن بخونید شیرین و تلخ 👌👌
خداییش با همسر شهید زندگی کردم. خداییش چقدر بودند کسانی که سخت زندگی کردندولی اجازه ندادند ما سخت زندگی کنیم. خدایا ظهور منجی را برسان واجازه نده خون شهدا به دست عده ای سودجو پایمال شود. اللهم عجل لولیک الفرج
میتونست با خلاقیت نویسنده قشنگتر بشه..
خیلی ساده و قشنگ بود
عالی