دانلود و خرید کتاب فانوس حرم زینب شعبانی
تصویر جلد کتاب فانوس حرم

کتاب فانوس حرم

معرفی کتاب فانوس حرم

«فانوس حرم» روایتی بر اساس زندگی‌نامه شهید مدافع حرم محسن فانوسی به قلم زینب شعبانی است. «دایی، کجا میری؟ باز که رفتی؟ دایی جون ... - شما بازی کنید من میام. باز ما را وسط کوچه رها کرد و رفت. صدای اذان که می‌آمد هر کاری داشت رها می‌کرد و می‌رفت. سن زیادی نداشت. دایی ۱۲ ساله بود و من پنج سال از او کوچکتر بودم. خانه‌های ما روبروی هم بود. بیشتر مواقع با هم بودیم و همین باعث شده بود خیلی به هم وابسته باشیم. تابستان‌ها، دایی محسن روزی نیم کیلو انجیر از مغازه بابا بزرگ می‌گرفت و آب انجیر درست می‌کرد و جلوی همان مغازه بابا بزرگ بساط می‌کرد. من هم تا شب کنارش می‌نشستم. هر وقت تشنه می‌شدم دایی یک لیوان آب انجیر خنک به من می‌داد که داخلش چهار یا پنج تا انجیر بود. اول آبش را می‌خوردم و بعد هم آرام آرام انجیرها را می‌خوردم و طوری می‌خوردم که دیرتر تمام شود.»
بهار
۱۳۹۸/۰۳/۲۳

کتاب خوب و زیبایی بود خانمش وبچهاش خیلی اذیت شدند ان شاء الله شهادت نصیب همه آرزومندانه شهادت بشه

خدايا هدايتم كن
۱۳۹۹/۰۹/۲۴

بسیار عالی بود حتما بخوانید بنده خدا خانمش خیلی اذیت شد واقعا به صبر همسران شهید غبطه می خورم

صلوات
۱۳۹۹/۰۸/۲۹

فضای بعضی از کتابها بهگونه ای هست که نه تنها تو رو با رشادتهای شهدا آشنا میکنه در عین حال تاثیر اطرافیان و نقش اونها رو در به کمال‌رسوندن شهید نیز آشنا میکنه. این کتاب یکی از این همین نوع کتب

- بیشتر
✿↝...برکت...↜✿
۱۴۰۰/۰۴/۱۶

بسی جذاب👌

R.M
۱۴۰۰/۰۵/۱۰

کتاب قشنگی بود خدا به خانواده شهدا صبر بده💙 ان‌شاءالله که بتونیم از شهدا درس بگیریم و راهشونو ادامه بدیم✨

یاحسین
۱۳۹۹/۱۱/۲۲

به قول شهید ولایت شهید حججی عزیزادم هااگه شهید بشن زنده ان اگه شهید نشن می میرن انان رفتن که بمونن کاش ماهم جزقافلشون قبول کنن الهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیله

صبیه
۱۳۹۹/۰۳/۰۶

اگر کتاب یادت باشد را مطالعه کرده اید و دوست داشتید از خواندن این کتا هم لذت می برید

جعفری
۱۳۹۹/۰۳/۱۰

سلام خدا بر شهیدان ،که از لذت ها و عزیزانشان گذشتند تا ما کنار خانواده در آرامش باشیم ..انشالله که خداوند و روح این شهید عزیز همیشه کنار همسر و فرزندانش باشد. والعاقبه للمتقین.

کاربر ۲۴۲۳۶۹۳
۱۳۹۹/۰۸/۲۶

کتاب بسیار خوبی بود

hosseini
۱۳۹۹/۰۶/۳۱

کتاب خیلی خوبی بود توصیه میکنم بخونید

«هر کس عقلش بیشتر شود سخنش کم می‌شود.»
حکیمی
اگر لایق شهادت شوی، شهادت خودش به دنبالت می‌آید
R.M
بسیاری از شهدا رزق شهادت شان را از امام رضا (ع) می‌گرفتند.
حکیمی
«ما گمان کرده‌ایم شهدا رفته‌اند و ما مانده‌ایم در حالی که شهدا مانده‌اند و ما می‌رویم.»
حکیمی
حدیثی را خوانده بودم که اگر فرد خودش حیا داشته باشد، خداوند کاری می‌کند دیگران هم در حضور او حیا کنند و برخی کارها را انجام ندهند.
سپهر
«نماز در اول وقت خشنودی خداوند، میان وقت رحمت خداوند و پایان وقت عفو خداوند است. اگر می‌خواهی خدا از تو راضی باشد نماز اول وقت بخوان.»
حکیمی
انسان فقط با امید زنده است.
حکیمی
تو تخریب یک شعار داریم که می‌گوید: «اولین اشتباه هر کس آخرین اشتباه اوست».
حکیمی
کسی که فایده من را بر فایده خودش ترجیح دهد ارزش رفاقت دارد.»
حکیمی
از زهره خانم خواستم فعلاً به کسی چیزی نگوید. ولی نتوانست تحمل کند. به محض اینکه رسیدیم خانه، رفت سراغ مادرش و خبر را به او رساند. بعد هم رفت سرش را چسباند به گوش پدرش و خبر را به ایشان گفت. پدر خیلی خوشحال شد. دست‌هایش را بالا برد و یک جمله گفت، که هیچ وقت یادم نمی‌رود: «خدایا شکرت بالاخره درخت من سبز شد.»
s.latifi
وقتی می‌رفتیم مشهد عادت داشت بیشتر داخل رواق‌ها و صحن‌های حرم بدور از هیاهو در گوشه ای خلوت بنشیند و زیارتنامه بخواند. یا با امام رضا (ع) درد دل کند. خیلی اطراف ضریح نمی‌رفت و سعی نمی‌کرد جلو برود و دستش را به ضریح برساند. می‌گفت: «زیارت به دل آدمه. اگه دلت شکست یعنی امام رضا (ع) تحویلت گرفته.»
s.latifi
گفت: «چی کار کنم که امام زمان (عج) زودتر بیاد؟» گفتم: «برای ظهورش دعا کن، بچه خوبی باش و گناه نکن.» چند روز بعد با یکی از دوستانش رفته بود هزار تا کارت چاپ کرده بود، یک سمت عکش پدرش بود و سمت دیگر دعای فرج نوشته شده بود. در مراسم هفت پدرش بین مردم پخش کرد. می‌خواست قدمی در راه ظهور بردارد، شاید این طور بتواند پدرش را نیز ببیند.
کاربر ۳۳۳۸۷۹۷
یاد حرف شهید آوینی افتادم. که می‌گفت: «ما گمان کرده‌ایم شهدا رفته‌اند و ما مانده‌ایم در حالی که شهدا مانده‌اند و ما می‌رویم.»
R.M
یک جمله بود که همیشه می‌گفت: آنکه را اسرار حق آموختند مهر کردند و دهانش دوختند.
صلوات
از رزمندگان جنگ شنیدم که بسیاری از شهدا رزق شهادت شان را از امام رضا (ع) می‌گرفتند.
کاربر ۱۹۴۹۴۱۶
مرتضی آوینی: شهادت تنها مزد خوبان است.
رضا
دیگران هم اگر خیلی اعتقاد به مسائل شرعی نداشتند، در حضور محسن رعایت می‌کردند. حدیثی را خوانده بودم که اگر فرد خودش حیا داشته باشد، خداوند کاری می‌کند دیگران هم در حضور او حیا کنند و برخی کارها را انجام ندهند.
monireh
از قدیم گفته اند اگر می‌خواهید حیای کسی را اندازه بگیرید از نگاه او تشخیص دهید. در روایات هم داریم که حیا در چشم است. البته فقط این نبود، محسن خیلی کم ناراحت می‌شد. بیشتر ناراحتی‌اش مربوط به مسائل شرعی و بی‌عفتی‌هایی بود که در اجتماع می‌دید. دیگران هم اگر خیلی اعتقاد به مسائل شرعی نداشتند، در حضور محسن رعایت می‌کردند. حدیثی را خوانده بودم که اگر فرد خودش حیا داشته باشد، خداوند کاری می‌کند دیگران هم در حضور او حیا کنند و برخی کارها را انجام ندهند.
صلوات
فهمیدیم که مرگ از هر نوعی که باشد، شهادت، تصادف، مرگ در اثر بیماری یا هر نوع دیگری وقتی قرار باشد سراغ کسی برود، می‌رود و هیچ چیزی نمی‌تواند مانعش شود. آن شب محسن داشت دنبال سرنوشتش می‌رفت و ما نمی‌دانستیم.
در جست و جو
به گفته رهبر فرزانه انقلاب: «در گذشته، در زمان جنگ دروازه شهادت باز بود و امروز آن دروازه بسته شده، اما دریچه‌ای باز است که هر کس لایق باشد می‌تواند از آن عبور کند.»
در جست و جو

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان