کتاب خانهام همین جاست؛ خاطرات افسانه قاضی زاده
۴٫۳
(۱۵)
خواندن نظراتمعرفی کتاب خانهام همین جاست؛ خاطرات افسانه قاضی زاده
وقتی در اولین روزهای پاییز سال ۱۳۵۹ هواپیماهای عراقی بمبهای خود را روی خانهها و کوچهها و خیابانهای خرمشهر ریختند، افسانه هجده سال بیشتر نداشت. او بدون لحظهای تأمل چادرش را سر میکند، بند کتانیهایش را میبندد و با وجود نگرانیهای پدر و مادرش به کوچهها و خیابانهای بمباران شده میشتابد. وقتی به خود میآید میبیند که در دل جنگ فرو رفته است، حالا او چه دیده و چه کشیده، خانم گلستان جعفریان در صفحههای «کتاب خانهام همینجاست» گوشه کوچکی از آن را پیشروی ما میگشاید:
«ساک دستی را از روی زمین برداشتم و میخواستم بروم که پدرم مچ دستم را گرفت و گفت: «کجا؟ صبر کن ببینم چه خبره.» رفت و در حیاط را محکم پشت سرش بست. رفت ولی خیلی زود برگشت بهتزده و ناراحت بود.
گفت: «از زمین و آسمان گلوله میبارد. چندین خانه خمپاره خورده و تعداد زیادی از مردم کشته شدند یک خمپاره هم خورده کنار خانه جهانآرا و حیاط خانهشان را خراب کرده مادرش هم مجروح شده بود. او را به بیمارستان بردند.»
مادرم میلرزید. خواهر و برادر کوچکم - محمدمهدی و لیلا - گریه میکردند. نمیدانستیم چه خبر است. چه کسی شهر را میکوبد. رادیو یکسره روشن بود و هی آژیر میکشید. چند ساعت که گذشت رادیو اعلام کرد: عراق به شهرهای مرزی ایران حمله کرده. مردم! به پناهگاه بروید.
پدرم اجازه نداد من و پروانه - خواهرم - برویم بیرون. اما جلوی پسرها را نتوانست بگیرد.»
پوتین های مریم
فریبا طالشپور
جادههای سربی؛ خاطرات سردار سرلشگر شهید دکترحاج احمد سوداگرمحمدمهدی بهداروند
یک دریا ستارهسیدقاسم یاحسینی
تصویر در دوردست؛ سرگذشت نصرت خدایاری شهسواریجواد حسینی نصر
در کمین کوملههاامیر حسین پور
روزهای بیآینه (خاطرات منیژه لشکری، همسر آزاده خلبان، حسین لشکری)گلستان جعفریان
چه کسی قشقرهها را میکشد؟حجت شاهمحمدی
اردیبهشتی دیگر؛ خاطرات فرار عبدالمجید خزائی از زندان سلیمانیه عراقمهناز فتاحی
ستارههای کوکبراضیه تجار
از چنده لا تا جنگشمسی سبحانی
راهی برای رفتنمریم عرفانیان
جاده های خلوت جنگمحسن مطلق
زمان ایستاده بودفرزانه قلعهقوند
روزهای بیآینه (خاطرات منیژه لشکری، همسر آزاده خلبان، حسین لشکری)
گلستان جعفریان
پاییز آمدگلستان جعفریان
روزهای بیآینه (خاطرات منیژه لشکری، همسر آزاده خلبان، حسین لشکری)گلستان جعفریان
پاییز آمدگلستان جعفریان
تیکتاک زندگی؛ بر اساس زندگی شهید یوسف کلاهدوز (قصهی فرماندهان ۱۸)گلستان جعفریان
همه سیزده سالگیامگلستان جعفریان
از چنده لا تا جنگشمسی سبحانی
از چنده لا تا جنگگلستان جعفریان
او نگاهش را به ارث گذاشت؛ براساس زندگی سرلشگر شهید حسن آبشناسانگلستان جعفریان
حجم
۳۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۳۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
قیمت:
۳۴,۰۰۰
۱۷,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
خیلی خیلی خوبه عالیه بهترین کتاب همینه
این هم یکی از کتابهای خاطرات دختران خرمشهری است که در سالهای اول جنگ ماندند و هر جور کاری که از دستشان برآمد انجام دادند. البته خیلی خلاصه و جمع و جوره ولی این میتونه یک نقطه مثبت باشه برای
کتاب خوبیه از دید یه دختر نوجوون وقایع روایت میکنه مثه کتاب دا نه گوشه ای از زحمات مردم خرمشهرو میبینیم
نگاهی به دوران صبر تاریخ ! به همه پیشنهاد میکنم حتی به اونایی که مذهبی نیستن و سراغ این دسته کتابا کمتر میرن ، درس زندگی رو باید از اینا یاد بگیریم ♡
فضای جنگی خیلی خوب تشریح شده بود و ضرب آهنگ داستان هم بالا بود